چند سال پيش پيامرسان تلگرام را همين حاکميت وارد کشور کرد و پس از چند سال معايب و محاسن آن نمایان شد. اکنون حاکميت تصميم به جايگزيني پيامرسانهاي ديگر کرده است که از تنوع نيز برخوردارند. اما عدهاي اصلاً برايشان مهم نيست که مسئله تلگرام چيست؟ و اصلاً دوست ندارند بدانند و اگر هم بدانند احساس نميکنند مسئله آنان هم هست. انگاره ذهني برخي اين است که حاکميت از تلگرام ميترسد. گيريم حاکميت ميترسد از چه ميترسد؟! از حرف زدن مردم با همديگر؟! از گروههاي خانوادگي و کاري؟! از کانالهاي اداري؟! در اين باره هم عدهاي دوست ندارند بدانند که حاکميت از چه ميترسد، فقط دوست دارند اين انگاره را پرروش دهند. اما سؤال اساسي اين است که چرا تلگرام به مسئله اصلي کشور تبديل ميشود؟ اگر با دقت و تيزبينانه به مسئله بنگريم، مشکل از کاربران و مردم نيست و قاعده «الناس علي دين ملوکهم» هم اين را تأييد ميکند. به قول روحاني: «پس مشکل کجاست؟» آيا مشکل از «خودشيفتگي»، «عدم مشورت» و «تن ندادن به کارشناسان» است؟ ابتدا اجازه دهيد به مشکل بپردازيم و سپس دلايل آن را ذکر نماييم. مشکل از شکاف يا تظاهر به شکاف در نخبگان حاکميت شروع ميشود. مسئله اين است که برخي از نخبگان قدرت شأن و هويت مستقل از حکومت براي خود قائل هستند. مشکل آنجاست که برخي از اصحاب قدرت حاضر به پرداخت هزينه تصميمات خود و مصلحتهاي کشور نيستند. به مواضع روحاني بنگريد، او تنها استدلال خود براي تلگرام را «اشتغال عدهاي از مردم» دانست که عدد آن هم نسبت به بيکاران کل کشور يک به صد هم نيست اما هيچ موقع حاضر نشد به ابعاد مخرب، مبهم و امنيتي – فرهنگي تلگرام بپردازد. او دبير منصوب خود در شوراي عالي فضاي مجازي را به شبکه خبر ميفرستد تا مضرات اقتصادي و مديريتي تلگرام را براي مردم تبيين کند و خود همزمان کارکنان نهاد رياست جمهوري را جمع ميکند تا تريبوني يابد و برخلاف نماينده خود سخن بگويد. چرا روحاني به مردم نميگويد:
از طريق تلگرام با فرماندهي شومن حسيني بيش از 100 مسجد در ايران به آتش کشيده شده است.
چرا نميگويد حمله داعش به مجلس و حرم امام از طريق تلگرام سازماندهي شده بود.
چرا وزير اطلاعات از انهدام کانالهاي ضدامنيتي و فرهنگي چيزي به مردم نميگويد؟
چرا سخنان رئيس کل بانک مرکزي پيرامون تلگرام در رسانههاي همسو با دولت سانسور شد؟
چرا به مردم نميگويند منافقين با نام و پوشش «مالباختگان» کانال تلگرامي درست کرده و مردم را هدايت ميکردند؟
چرا به مردم نميگويند روسيه که مسئله فرهنگي –مثل ما - ندارد نيز اينگونه کرد. روسيه از چه ميترسد؛ از انحراف جوانان يا براندازي؟ قطعاً هيچ کدام اما ميداند تلگرام ابزاري در دست دشمنان روسيه عليه اقتصاد و امنيت اين کشور است.
ميدانيد چرا بخشي از اصلاحطلبان، تجديدنظرطلبان و روحاني حاضر نيستند از آسيبهاي تلگرام بگويند؟ چون براي خود هويتي مستقل از حاکميت قائلند و راهبرد آنان عدم پرداخت هزينه در افکار عمومي است. آنان ثابت کردهاند که حاضرند براي حفظ پرستيژ خود تا مرز جاسوسپروري هم پيش روند اما به مدنيت موصوف باشند. تصميمات ملي حنجره واحد ملي ميخواهد. وقتي مردم چندصدايي را در نخبگان حاکميت ميبينند چندمسيري را انتخاب ميکنند. در ماجراي شليک موشک به ديرالزور همه نخبگان قدرت همصدا شدند و از ملت نيز صداي متفاوت شنيده نشد.
اما اکنون نگاه بخشي از قدرت توسط بيبيسي بازتاب داده ميشود و منافقين و سلطنتطلبان هم براي شغل عدهاي عزا گرفتهاند. مدافعان فعلي تلگرام در خارج از قدرت چه کساني هستند و نسبت آنان با حاميان داخلي آن چيست؟ يقيناً روحاني حتي به خاطر مضرات اقتصادي برجام که جناب سيف از آن در مجلس رونمايي کرد، حاضر به تلگرام «بدون نظارت» نيست. اما روي صحنه طور ديگري بازي ميکند. تا ديروز ميگفتند احمدينژاد هنر فريفتن عوام را دارد اما اکنون بايد اعتراف کرد که روحاني هنر فريب نخبگان را هم دارد. دهها قرارداد محرمانه و صدها مسئله را از چشم مردم پنهان ميکنند اما آنجا که ماهيگيري حتي بدون قلاب هم ميسر است ميداندار جامعه مدني ميشوند و...
اما چرا بخشي از نخبگان قدرت اينگونه رفتار ميکنند؟ و ترجيح ميدهند واگرايي را به نمايش بگذارند. قطعاً روحاني مخالف بستن تلگرام نيست اما دوست دارد هزينهاش را ديگران بپردازند. شايد دلايل متعددي بتوان براي آن ارائه کرد اما حقيقت و اصل ماجرا در چند محور قابلارائه است:
1- گرفتار آمدن بين رأي و امنيت کشور مهمترين مسئله است. نگاه به صندوق رأي منشأ بسياري از رياکاريها در کشور ماست و تنظيم همه چيز با «صندوق آينده» منشأ بسياري از دوگانگيها، نفاقها و ناهمسوييهاست.
2- روشنفکري عامل ديگري است. ورود روشنفکران به قدرت در ايران يکي از آفتهاي کشور است. کساني که غير از نقزني و «بايد» چيز ديگري بلد نيستند و به سياق روشنفکري سياستورزي ميکنند، سالهاست در قدرت رفتوآمد ميکنند و تو گويي که حاکميت عليه حاکميت است و مردم نيز از اين همه تعارض و چند پهلويي سردرگمند، بعضي مواقع نميتوان تشخيص داد که زيباکلام رئيسجمهور است يا روحاني؟
3- مرعوب بودن در مقابل چشمکهاي قرمز غرب هم براي برخي از نخبگان قدرت که استانداردهاي غربي را جهانشمول فرض نمودهاند، مسئله مهمي است. دوست ندارد غرب به آنان ايراد بگيرد که: «چرا آزاديها را سلب کرديد.» چون آزادي مد نظر اين جماعت و غرب يکي است و مدعيان امام ابايي هم ندارند که از گفته امام مبني بر «آزادي به شکل غربي آن تباهکننده جوانان ماست» عدول نمايند.