به گزارش خبرنگار ما، ساعت 12:00 روز دوشنبه سوم ارديبهشتماه قاضي سيد سجاد منافيآذر، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري134 شهرك قدس از قتل مرد ميانسالي با شليك گلوله با خبر و همراه تيمي از كارآگاهان پليسآگاهي راهي محل شدند. تيم جنايي در محل حادثه كه روبهروي ميدان ترهباري بود با جسد غرق به خون مرد 65سالهاي بهنام بهرام مواجه شدند كه با اصابت گلوله به سرش از پاي در آمده بود. نخستين بررسيها نشان داد لحظاتي قبل مرد ناشناسي خودروي206 را نزديكي مقتول نگه داشته و او را صدا زده است و ناگهان با اسلحه شكاري او را هدف قرار داده و به سرعت از محل گريخته است. از سوي ديگر مأموران دريافتند مقتول مدتي است با مستأجرش كه مرد 45سالهاي به نام رستم است اختلاف داشته است. همچنين در بررسيهاي بعدي مشخص شد رستم اسلحه شكاري دارد و پس از حادثه هم به مكان نامعلومي گريخته است. در ادامه تحقيقات هم تيم جنايي با بررسي فيلم دوربين مداربسته محل حادثه متوجه شدند خودرويي كه مرد ضارب سوار بر آن بوده متعلق به مادر رستم است. بدين ترتيب با بدست آمدن اين اطلاعات مأموران رستم را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقيب قرار دادند تا اينكه چند روز قبل مخفيگاه او را در يكي از شهرهاي استان كرمان شناسايي و وي را بازداشت كردند. متهم پس از انتقال به اداره پليس قتل را انكار كرد، اما صبح ديروز پس از هفتروز سكوت در دادسرا به قتل صاحبخانهاش اقرار كرد. وي پس از اعتراف به دستور قاضي منافيآذر براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
چه شغلي داري؟
من مهندس كشاورزيام. شغلم باغداري است.
به چه جرمي دستگير شدي؟
قتل عمد.
پس قتل عمد را قبول داري؟
بله امروز به قتل اعتراف كردم.
چرا در اين مدت اعتراف نكردي؟
به خاطر زن و دختر 12سالهام اعتراف نكردم. نميخواستم آنها ناراحت شوند و بين بستگان آبرويشان برود.
مدارك زيادي عليه شما بود؟
نه، هيچ مدركي نداشتند. اصلاً دوربينهاي مداربسته صورت من را نگرفته بود. فقط به خاطر اختلافي كه با مقتول داشتم به من مشكوك بودند.
چه شد كه تصميم گرفتي اعتراف كني؟
ابتدا تصميم گرفتم اعتراف نكنم، اما به خاطر حسن اخلاق قاضي منافيآذر تصميم گرفتم اعتراف كنم.
چه اختلافي با مقتول داشتي؟
165 ميليون تومان از او طلب داشتم، اما او قبول نميكرد.
شما كه مستأجر مقتول بوديد، چرا به او پول دادي؟
سال92 خانه او را با وديعه 135ميليون تومان اجاره و مدتي بعد هم او اجاره را اضافه كرد و من 30ميليون ديگر به وديعهام اضافه كردم. از آنجايي كه آدم خوبي نبود تصميم گرفتم از خانهاش بروم، اما او پولم را پس نميداد و حتي امضاي مرا جعل كرده و نوشته بود علاوه بر پولم بايد ماهي 6ميليونتومان هم بابت اجاره به او پرداخت كنم. من شكايت كردم كه پس از بررسي در شوراي حل اختلاف مشخص شد او امضاي مرا جعل كرده و محكوم شد و حتي قاضي براي او زندان هم بريد، اما او هرگز به زندان نرفت. از آن زمان به بعد اختلاف ما بيشتر شد.
يعني اختلاف شما فقط مالي بود؟
نه، او براي من هر روز پاپوش درست ميكرد. مثلاً يك روز خودزني ميكرد و مدعي بود كه من او را زدهام. روز ديگر دم انباريام مواد مخدر ميگذاشت و به پليس خبر ميداد و ميگفت من مواد مخدر ميفروشم، اما مأموران متوجه صحنهسازي ميشدند. او حتي ماشين مرا خط ميانداخت يا با فندك رنگ خودروام را ميسوزاند و آب و برق خانهام را قطع ميكرد. اين اواخر كه در تعطيلات عيد بودم در خانهام را شكسته بود و همه وسايل خانهام را سرقت كرده و مدعي بود كه سارق به خانهام دستبرد زده و اينگونه خانه را تصرف كرده بود.
پس همه اين موارد باعث شد تصميم به قتل او بگيري؟
نه.
اما به قتل رساندي؟
من ابتدا تصميم داشتم او را بربايم و بعد با فرزندانش تماس بگيرم و طلبم را وصول كنم. اما آن روز وقتي با اسلحه او را تهديد كردم او لوله اسلحه را گرفت و گفت اگر جرئت داري شليك كن و من هم شليك كردم.
درباره روز حادثه بيشتر توضيح بده؟
آن روز ساعت 9:30 خودروي مادرم را امانت گرفتم و اسلحه شكاريام را كه براي باغم خريده بودم، برداشتم و به نزديكي خانه مقتول رفتم. او را تعقيب كردم و روبهروي بازار ميوه او را تهديد كردم سوار خودروام شود كه لوله اسلحه را گرفت و... .
به كجا فرار كردي؟
من ابتدا به خانه پدريام رفتم و زن و بچهام را خانه آنها گذاشتم و به بهانه كار به يزد رفتم. چند روز بعد به تهران آمدم كه متوجه شدم بستگانم گفتهاند كه من صاحبخانه ام را به قتل رساندهام كه به كرمان فرار كردم.
اسلحه را چه كار كردي؟
اسلحه را مخفي كردم.
عذاب وجدان داري؟
بله. هم عذاب وجدان دارم و هم پشيمان هستم.