کد خبر: 910089
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۰
دكتر رضا نصرى
در اذهان و افکار عمومی ایران تصویر واقع‌بینانه‌ای از وضعیت کشور شکل نبسته است. تصویر نادرست و مخدوشی هم که جایگزین تصویر واقعی شده مستعد ایجاد التهاب و اتخاذ تصمیمات جمعی و سیاسی پوپولیستی و خطرناک است. به همین خاطر - با وجود تمام فشار‌های روانی، برچسب‌زنی‌ها و هزینه‌های حیثیتی و اجتماعی- یکی از وظایف اصلی و اولویت‌های شهروندان مسئول، جامعه دانشگاهی، جامعه مدنی، کارشناسان و فعالان و سیاستگذاران عرصه عمومی باید تلاش برای ترمیم این تصویر و سوق دادن فضای اجتماعی به سمت «واقع‌گرایی» باشد.
دلایل و ریشه‌های شکل‌گیری این تصویر مخدوش از «ایران» و «ایرانی» متعدد و متنوع است. یکی از این دلایل رقابت‌های جناحی در داخل کشور است که باعث شده دستاورد‌ها و پیشرفت‌ها در مقابل مشکلات کشور کم‌رنگ و بی‌اهمیت جلوه داده شود. رسانه‌ها و تریبون‌های رسمی هم یا در خدمت همین رقابت جناحی قرار دارند یا کلاً نزد بخش قابل ملاحظه‌ای از جامعه، فاقد اعتبار لازم برای تشریح و ترسیم وضعیت کشور هستند. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از مرز‌ها نیز - به ویژه شبکه‌های «من‌وتو» و «صدای امریکا» - اصولاً فلسفه وجودی و کارکردشان القای ورشکستگی و درماندگی در ایران است و از طُرُق مختلف - از جمله از طریق پخش لاینقطع تصاویر موبایلی از موارد فقر و تنش در داخل کشور و تزریق تحلیل‌های جهت‌دار - تلاش می‌کنند حس خشم و ناامیدی و «خوداستثناپنداری» را در افکار عمومی تداوم ببخشند و مدام نوعی التهاب و کلافگی از وضع موجود را در میان مخاطبان خود زنده نگه‌دارند.
فضای شبکه‌های اجتماعی هم- مانند همه‌جای دنیا- عمدتاً یک فضای احساسی و سطحی است که در آن شایعات، اخبار اغراق‌آمیز و گزاره‌های احساسی و سوزناک به مراتب از آمار و اخبار و تحلیل‌های واقع‌بینانه طرفدار بیشتری دارند، ضمن اینکه یک جریان کاملاً سازماند‌هی‌شده مدام هر تلاش برای ترسیم یک تصویر واقع‌بینانه‌تر، علمی‌تر و دقیق‌تر از وضعیت کشور را با خشونت‌های کلامی و اتهام‌زنی‌های بی‌اساس سرکوب می‌کند و با برچسب‌هایی از قبیل: «مزدور»، «ماله‌کش» و «خائن» و تخریب گوینده، راه را برای برقراری هرگونه ارتباط سازنده میان تحلیلگران غیرمغرض با بدنه جامعه مسدود می‌کند.
مهاجران ایرانی نیز - که با فاصله گرفتن از فضای داخل کشور و با کسب تجربه زندگی در جوامع دیگر بعضاً تصویر واقع‌بینانه‌تری از کیفیت زندگی در ایران کسب کرده‌اند - به دلایل متعدد مایل یا قادر نبوده‌اند حقایق، معضلات مشترک و دشواری‌های زندگی در غرب را به هموطنان داخل خود منتقل کنند یا با انجام مقایسه‌های تطبیقی، آن‌ها را نسبت به وضعیت خود آگاه‌تر و واقع‌بین‌تر کنند.
در چنین فضایی، طبیعتاً سلبریتی‌ها و افراد مشهور و برخی هنرمندان هم - که به حسب شغل و موقعیت‌شان در پی کسب محبوبیت و مقبولیت‌های کوتاه‌مدت هستند - با مبادرت به نمایش‌های احساسی، انتشار متن‌های سوزناک و اغراق‌آمیز و به‌ظاهر «دلسوزانه»، این جو ناسالم و مضر را تداوم می‌بخشند و به سهم خود اجازه نمی‌دهند افکار عمومی ارزیایی دقیق‌تر، آگاهانه‌تر و جدی‌تری از موقعیت خود به دست بیاورد.
نتیجه این تصویرسازی مخدوش و غیرواقعی را هم می‌شود در مراودات و تعاملات روزمره میان ایرانیان مشاهده کرد: به برکت این فضا، یک ایرانی متوسط خود را در دنیا «استثنا» می‌پندارد و گمان می‌کند مشکلات و معضلات او مختص ایران است. ایرانی متوسط تصور می‌کند هر سانحه (مانند سقوط هواپیما) یا هر اتفاق ناگوار از جانب یک مجرم یا روانی (مانند اسیدپاشی) نه تنها در سطح کشور «عمومیت» دارد بلکه نشانه‌ای از «زوال کل جامعه» و «فروپاشی اجتماعی» و «نابودی فرهنگ» و «رخنه کردن فساد در تمام لایه‌های اجتماعی» است.
ایرانی متوسط تصور می‌کند حجم و عمق و دامنه مشکلات او به حدی است که چاره‌ای جز «ویرانی و از نوسازی» یا «مهاجرت» وجود ندارد و هر تلاش برای بهبود و اصلاح تدریجی و صبورانه کشور نوعی «خودفریبی» یا «خوش‌خیالی» است. ایرانی تصور می‌کند هر خبر خوش، هر دستاورد و هر گشایش یا «دروغ» است یا نوعی «سوپاپ اطمینان» و دسیسه تا او را موقتاً تسکین دهند و مانع طغیان و چاره‌اندیشی «اساسی»‌اش شوند. ایرانی متوسط تصور می‌کند باور و پذیرش بی‌قید و شرط اخبار بد و تحلیل‌های آخرالزمانی عین «واقع‌بینی» است و تأمل در مورد اخبار خوب و دستاورد‌های مثبت کشور عین «ساده لوحی» است.
ایرانی تصور می‌کند هرگونه مقایسه میان وضعیت او و وضعیت ساکنان سایر کشور‌ها «قیاس مع‌الفارق» است و ذکر معضلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور‌های دیگر یا «دروغ» است یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت بیان یک «استثنا» است. ایرانی متوسط را عادت داده‌اند صنعت خودروسازی ایران را با صنعت خودروسازی «آلمان»، وضعیت توریسم در ایران را با توریسم در «فرانسه»، وضعیت تکنولوژی و فناوری ایران را با وضعیت «ژاپن»، کیفیت دانشگاه‌های ایران را با دانشگاه‌های امریکا، وضعیت فوتبال کشور را با فوتبال «برزیل»، رفاه اجتماعی را با رفاه در «دانمارک»، وضعیت خدمات اجتماعی را با وضعیت «سوئیس» و فرهنگ سیاسی و آزادی‌های اجتماعی را با کیفیت دموکراسی در کشور‌های ثروتمند، کم‌جمعیت، تک‌قومی و دورافتاده اسکاندیناوی مقایسه کند و از مجموع این قیاس‌ها به بدبختی و درماندگی خود پی ببرد!
ایرانی متوسط به این باور رسیده که در همه کشور‌های دنیا «دولت» حلال و راهگشای همه معضلات ریز و دُرشت است و «مشارکت در حل مشکلات» وظیفه او نیست چراکه رأیی که چهار سال پیش در انتخابات داده باید برای برطرف شدن مسائل کفایت می‌کرد.
این فضای ناسالم ایرانی متوسط را عادت داده تا حتی سرصحبت را در تاکسی و صف نان با «گلایه» و «شایعه‌پراکنی» و تمجید‌های اغراق‌آمیز از «خارج» باز کند و این چرخه بدبینی و مأیوس‌سازی و «تصویر مخدوش» را به دست خود - در هر برخورد اجتماعی - بازتولید و تشدید کند.
طبیعتاً این ذهنیت ناسالم - که بخشی از آن منبعث از عملکرد غلط حکومت، بخشی از آن متأثر از موج بی‌بدیل تبلیغات منفی علیه ایران و بخشی از آن خاصه روحیات ساکنان «کشور‌های نفتی» است - هم مانع بزرگی بر سر راه توسعه سیاسی و رشد جامعه مدنی است و هم پاشنه آشیل کشور در فضای بین‌المللی و منطقه‌ای کنونی است.
در چنین فضایی، جریان‌های افراطی، تندرو و بعضاً استبدادی - که راهکار‌های رادیکال و ماجراجویانه پیشنهاد می‌دهند - مجال رشد و تأثیرگذاری می‌یابند و افراد و جریان‌های واقع‌گرا و معتدل - که تحلیل دقیق‌تری از ریشه‌های معضلات، مشکلات ساختاری، فضای بین‌المللی، موقعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک کشور و وضعیت سایر کشور‌ها دارند و بالطبع قائل به راهکار‌های اصولی‌تر، علمی‌تر و کم‌هزینه‌تر هستند - با موج پوپولیسم و احساس‌گرایی به حاشیه رانده می‌شوند.
معتقدم رسیدگی به این مشکل مزمن - که تبعات فراوان اجتماعی و سیاسی و بین‌المللی دارد - باید در اولویت کسانی باشد که عمیقاً و واقعاً دلسوز ایران هستند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
قاسم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۰
0
0
جناب رضا نصری بعد از 40 سال تازه متوجه این موضوع شدید؟ ... اگر صحبت از دلسوخته ها و دلسوزان است که متاسفانه اینها راهی برای ورود ندارند. در 3 سال قبل مرتب دلسوزان میگفتند بجای زمان گزاشتن برای برجام بروید اقتصاد مملکت را احیا کنید . دلخوش به امریکا و روسیه و اروبا نباشید . گوش شنوا نبود... به جای این قبیل حرکات دولت و مجلس اگر مردمی و دلسوخته باشند میبایست فکر اساسی میکردند و جهت شکوفایی اقتصاد و برون رفت از تک محصولی و هزاران ترفند درست الان شاهد بهره برداری از زیر ساخت های اصولی در گزشته بودیم. به هر حال هنوز دیر نیست به شرطی که بیشتر وزیران و بیشتر نمایندگان فاقد صلاحیت را اخراج کنند و هزینه های خسارتی هم از انها گرفته شود و انوقت افراد اگاه و با سواد سیاسی و علمی و تجربی جایگزین شوند ...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار