کد خبر: 920696
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۹
در نشست تخصصی «پیشرفت منهای برجام» عنوان شد
مشکل فعلی کشور، رهبری نظام در سطح کلان نیست، بلکه مشکل، مرعوب بودن برخی از حکمرانان کشور در مقابل غرب و نیز خودکم‌پنداری آنان است که حاصل چنین رویکرد توسعه‌گرایانه لیبرالی است
همزمان با نقض عهد ایالات متحده امریکا در توافق هسته‌ای، نشست تخصصی «پیشرفت منهای برجام» با حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران از جمله آقایان دکتر ساسان شاه‌ویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه، دکتر رضا سراج، مدیر اندیشگاه آفاق انقلاب اسلامی و محمدجواد اخوان، مدیر اندیشکده برهان برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمد‌جواد اخوان، مدیر اندیشکده برهان ضمن ارائه توضیحاتی اجمالی درباره محور‌ها و جزئیات نشست، اظهار داشت: ما هم اکنون در مقطع مهمی از تحولات کشور هستیم. نظام سلطه هجمه بسیار شدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و صراحتاً از بازگشت تحریم‌ها به جهت ضربه به نظام و ملت ایران سخن می‌گوید. در این سه سال پس از برجام، یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها، نسبت‌سنجی میان برجام و پیشرفت کشور، خصوصاً در حوزه اقتصادی بوده و هست. اکنون که برجام با خروج امریکا از آن، وارد دوره جدیدی شده، باید پاسخ روشن‌تری به این پرسش داده شود که پیشرفت از کدام مسیر باید صورت بگیرد؟ و چه اقداماتی در این زمینه باید صورت پذیرد؟ اخوان افزود: این نشست پاسخی است در سطح نخبگانی به اقدامات ایالات متحده امریکا و برخی واکنش‌های داخل کشور که نسبت به وضعیت کنونی و دوره جدید برجام رخ داده است.

درون‌مایه ضعیف خود را به تفکر برون‌گرا سپردیم
در ادامه دکتر ساسان شاه‌ویسی به بازخوانی تاریخی دو رویکرد درون‌زا و توسعه‌گرا از عصر مشروطه تاکنون پرداخت. وی گفت: مطالبه ما در دوره مشروطه این بود که می‌خواستیم بهتر باشیم. انقلاب اسلامی را نیز به این منظور صورت دادیم که بهتر باشیم. این بهتر بودن به چه معناست؟ اندیشه‌ها و رهنمود‌های حضرت امام خمینی (ره) و آرمان‌ها و ارزش‌های ما در ابتدای انقلاب که قرار بود نقش مهمی در معماری نظام ما داشته باشد، چه میزان در سیاست‌های دولت‌ها از ابتدا تاکنون ظهور و بروز داشته است؟ از همان زمان مشروطه، ملت ایران به دلایل مختلف از جمله ناکارآمدی نظام حاکم و نیز مشاهده پیشرفت‌های غرب، دچار خودباختگی شد. خودباختگی به این معنا که نظام حاکم بر ایران نمی‌تواند نظام مطلوب مردم خصوصاً معیشت مردم را سازماندهی نماید. متأسفانه سیاستمداران داخلی معتقد بودند که از داخل نمی‌توان این وضعیت را اصلاح نمود و به این ترتیب چرخه معیوب وابستگی به بیرون از اینجا شکل گرفت؛ در حالی که چرخه ساخت و تولید در کشور حرکت روبه‌جلو پیدا نکرد و زیرساخت‌های اقتصادی به‌طور صحیح و اصولی تشکیل نشد. در واقع به جای پرورش قابلیت‌های سرزمینی خود، درون‌مایه ضعیف خود را در اختیار تفکر برون‌گرای به اصطلاح ثروت‌ساز قرار دادیم.

وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران در خصوص دلایل به وجودآمدن وضعیت اقتصادی فعلی و اثر سوءمدیریت دولت‌ها از ابتدای انقلاب تاکنون، افزود: واقعیت این است که بعد از زمان جنگ، ما احساس نیاز جدی به تحول در حوزه اقتصاد کشور نکردیم و شاید بیشترِ اهتمام و توجه ما پس از جنگ، به حوزه سیاسی و امنیتی بوده است. بنابراین ما بعد از جنگ و تا سالیان سال، دغدغه جدی در حوزه اقتصاد نداشتیم و اقتصاد ما تقریباً طی این چهار دهه، دچار رکود در مبانی بوده است. ما هنوز هم متأسفانه باور دانشی در حوزه اقتصاد ملی نداریم. به‌عنوان نمونه هنوز هم که هنوز است، بحث «آمایش سرزمینی» را به طور دقیق و کامل در این کشور انجام نداده‌ایم. نظام اقتصادی ما رویکرد درستی در قبال استفاده از نسل جدید ندارد و در این حوزه نیز، همانند بسیاری از حوزه‌های دیگر کشور، هنوز دچار چرخش نسلی صحیحی نشده‌ایم.

توسعه لیبرالی را جایگزین پیشرفت درون‌زا کردند
دکتر رضا سراج، نیز طی سخنانی در این نشست پیرامون ضرورت تبیین منظومه راهبردی مبتنی بر ظرفیت‌های بومی، بیان داشت: کشور‌ها برای رسیدن به توسعه یا پیشرفت نیاز به یک منظومه راهبردی دارند. منظومه راهبردی مستلزمِ داشتن یک «استراتژی ملی» است که خود شامل دو زیراستراتژی است:

۱. استراتژی امنیت ملی و ۲. استراتژی توسعه. در جمهوری اسلامی ایران سند چشم‌انداز به عنوان استراتژی ملی تعیین شد. انتخاب‌های ملی نیز با جهت‌گیری حفظ هویت انقلابی و اسلامی مشخص شد. متأسفانه ما در زیراستراتژی دچار چالش شدیم. عده‌ای از نخبگان توسعه‌گرایی را از سند چشم‌انداز برگزیدند و معتقد بودند با توسعه گرایی می‌توان به اهداف سند چشم‌انداز رسید و در عین حال رهبر انقلاب زیراستراتژی پیشرفت را مطرح نمودند. راهبرد توسعه به صورت لیبرال و نئولیبرال در کشور ما پیاده شد و هم اکنون زیراستراتژی توسعه و امنیت ملی ما را دچار مخاطره کرده است.

سراج افزود: این پرسش باید پاسخ داده شود که کدام مسیر می‌تواند برای رسیدن به استراتژی ملی مناسب باشد؟ توسعه لیبرال یا الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت؟ استراتژی امنیت ملی از نگاه بنیان‌گذار انقلاب حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب، می‌بایست هم حفظ‌محور باشد هم بسط محور. اما غرب‌گرایان برداشت غلطی از استراتژی امنیت ملی ارائه دادند تا مسیر توسعه‌گرایی لیبرال را هموار نمایند. آن‌ها به دروغ گفتند رویکرد انقلاب اسلامی ابتدا بسط محوری بود، اما پس از جنگ تنها رویکرد نظام، حفظ‌محوری است. این تحریفی بود در انقلاب. آن‌ها با اتخاذ این رویکرد تحریف شده حتی نتوانستند به حفظ نظام کمک نمایند؛ چرا که استراتژی امنیت ملی با توجه به قدرت ملی تعیین می‌شود و مسیر توسعه لیبرالی با تبدیل نمودن کشور به مصرف کننده و نه تولیدکننده، افزایش واردات، تغییر سبک زندگی و تضعیف فرهنگ، ایجاد فاصله طبقاتی و ... قدرت ملی را تضعیف می‌نماید.
تجربه دهه ۷۰ و نیز وضعیت کنونی، نشان داد که این رویکرد و ایده اصلی جریان غرب‌گرا شکست خورده است. این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه اضافه کرد: اکنون که امریکا -که خود از برجام خارج شده و جنگ اقتصادی علیه ملت ایران به راه انداخته است- می‌خواهد کاری کند که جامعه جهانی تصور کند ایران دوباره به میز مذاکره برگشته است، این تجربیات تاریخی باید تبیین شوند. در واقع حوادث پنج ساله گذشته، بهترین دلیل است که مردم متوجه شوند کلید حل مسائل دست امریکا و غرب نیست.

حکمرانان مرعوب، مشکل فعلی کشور
سراج تأکید کرد: مشکل فعلی کشور، رهبری نظام در سطح کلان نیست، بلکه مشکل، مرعوب بودن برخی از حکمرانان کشور در مقابل غرب و نیز خودکم‌پنداری آنان است که حاصل چنین رویکرد توسعه‌گرایانه لیبرالی است. وی افزود: مردم ما با کسب این تجربیات مهم، در معرض انتخاب بین این دو مسیر، یعنی توسعه لیبرالی یا پیشرفت درون‌زا، قرار دارند. در واقع انتخابات‌های آینده نیز ناظر به انتخاب بین این دو گفتمان است: توسعه و تحقیر یا عزت و پیشرفت. در پایان این نشست از کتاب «توسعه از کدام مسیر؟» با موضوع بررسی تطبیقی الگو‌های توسعه برون‌زا و پیشرفت درون‌زا، و کتاب «جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران» نیز رونمایی شد.
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
said
|
Switzerland
|
۰۰:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۷
0
0
سلام . اقتصاد لیبرالی نیز یکی از اهرم های نفوذ ٬ کنترل و ضربه زدن هست ساخته و پرداخته غربی ها مانند حقوق بشر و دگر دست اویزها ٬ برای زمینه سازی استعمار یا نابودی کشورهای دگر . در خود کشورهای غربی همه بخش های خصوصی زیر نظر دولت هایشان هستند بشکل صد در صد تا جایی که حتی نظافتچی و دَربان نیز با رزایت و چراغ سبز دولت استخدام میشود . اقتصاد لیبرالی بشکل هر که با هر کجا میخواهد کار کند و شرایت را افراد بخش خصوصی تعیین کنند برای کشورهای دگر و کوته فکران است که استعمارگران غربی بتوانند به راحتی نفوذ و به مقصود خود برسند .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار