با گذشت سه روز از نقض برجام توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور کابارهای امریکا، زمان اعمال تحریمهای اولیه فرا رسیده و لذا دور جدیدی از فضاسازی روانی برای ایجاد هراس از نتایج آن و وا داشتن کشورمان به پذیرش مذاکره و شرایط ظالمانه سران کاخ سفید نیز آغاز شده است. همانگونه که پیش از این و قبل از عملی شدن تحریمها و با خروج امریکا از برجام این فشار روانی به صورت پرشدت توسط بوقهای تبلیغی دشمن و برخی از عناصر نفوذی یا مرعوب داخلی، فضای سنگینی برای تردیدافکنی نسبت به امکان ایستادگی در برابر امریکا را دنبال میشد که همزمان با دعوت به مذاکره از سوی امریکا بتواند وحدت و انسجام داخلی را بر هم زده و دعوا و اختلاف را برای به ستوه آوردن مردم و ایجاد اعتراضات و تبدیل آن به شورش برای واداشتن نظام به سازش در برابر خواستههای ظالمانه امریکا رقم زند، خواستههایی که عزت و اقتدار ملیمان را هدف قرار داده است.
از این رو نسبت به آثار تحریمها، بزرگنماییها و غلوهایی صورت میگیرد که با خالی کردن دل مردم آنان را مقابل مسئولان قرار داده و از طریق این تقابل، هدف شوم خود را تأمین نمایند. حال آنکه اولاً امریکاییها که اکنون بدعهدی خود را در نقض برجام آشکار کردهاند، هیچگاه پس از برجام به تعهداتشان برای برداشتن تحریمها عمل نکرده بودند و بالاتر از آن با تداوم فشارها بر کشورهای دیگر، بهویژه شرکتها و بانکها، اجازه همکاری آنها با جمهوری اسلامی ایران و عبور از تحریمها را نمیدادند. ثانیاً با استفاده از ساز و کار شیطنتآمیز تمدیدهای ۹۰ روزه و ۱۸۰ روزه تعلیق تحریمها هم کشور ما و هم سایر کشورها را در شرایط انتظار قرار داده و از تثبیت شدن وضعیت برای تصمیمات و اقدامات پایدار و راهبردی عملاً جلوگیری به عمل آورده بودند. نمونه آن اینکه بهرغم قرارداد شرکت امریکایی بوئینگ با جمهوری اسلامی ایران، هیچ هواپیمایی تحویل ایران نگردید و از ادامه تحویل هواپیما توسط ایرباس نیز در سایه بلاتکلیف نگه داشتن سرنوشت تحریمها جلوگیری کردند.
با وجود این متأسفانه فشار روانی دشمن و همراهی برخی عناصر نفوذی و غربگرایان مرعوب در داخل موجب وارد شدن شوک اقتصادی به کشور پس از نقض برجام شد که ناشی از شرطیسازی جامعه نسبت به برجام و بزک کردن چهره امریکا از یک سو و فضاسازی برای هراس از اقدامات تحریمی امریکا بود. کمااینکه با نقض برجام آثار همین فضای روانی توانست در بازار ارز و سکه مؤثر واقع شود و بدون اینکه عامل اقتصادی نقش داشته باشد نوسانات شدیدی در این عرصه اتفاق افتاد.
حال اینکه واقعیتهایی گویای عدم موفقیت ترامپ برای فشلسازی اقتصاد ایران از راه تحریم اقتصادی است. از همین رو است که وی قبل از شروع عملی تحریمها بارها سخن از مذاکره به زبان رانده است. این واقعیتها عبارتند از:
۱- ناتوانی ترامپ از اجماعسازی جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران و حتی متقاعدسازی در داخل امریکا بهدلیل برخورداری از شخصیتی منفی و فاقد نفوذ و اعتبار نخبگانی.
۲- ناممکن بودن بازگرداندن شرایط تحریمی به قبل از برجام که در آن دوره تحریمها با فشار سازمان ملل همراه بود و الآن تنها تحریم امریکا به حساب میآید.
۳- همزمانی فشارهای تحریمی با اعلام جنگ اقتصادی با قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا که مجال تنفسی لازم برای جمهوری اسلامی ایران فراهم میکند.
۴- برخورداری جمهوری اسلامی ایران از تجارب دور زدن تحریم و آمادگی بسیاری از کشورها به همکاری با ایران و نادیده گرفتن تحریمهای امریکا که نمونه آن آمادگی چین و هند برای خرید نفت ایران است.
۵- وجود ظرفیتهای مناسب برای رفع نیازهای اساسی کشور در داخل و زیرساختهای لازم و کافی برای جایگزین ساختن کالاهای وارداتی.
۶- وجود عرق ملی در روبهرو شدن با فشار دشمن و پدید آمدن معرفت و شناخت ملی نسبت به ماهیت کینهتوزانه و غیر قابل اعتماد امریکا.
۷- تقویت واقعبینی در سطح نخبگان، مردم و مسئولان و حرکت به سمت برنامهریزی و اقدام برای اداره کشور با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و چرخش به شرق.
۸- آمادگی و تمرین قبلی برای اداره کشور در شرایط سخت تحریمهای قبل از برجام و افزایش آستانه تحمل مردم در شرایط سخت که عبور از دوران سخت جنگ تحمیلی نمونه عینی آن است.
۹- وجود اختلاف و شکاف بین قدرتهای اقتصادی و حتی کشورهای اروپایی با امریکا و امکان تأمین بسیاری از مایحتاج از سایر کشورها.
۱۰- رسیدن مسئولان کشور به ضرورت اولویتبندی هزینهها و مصارف کشور و اعمال ساماندهی به مصارف ارزی و واردات کشور و کاهش وابستگی به دلار و اقتصاد وارداتی.
۱۱- مهیا بودن زمینه همکاری اقتصادی بدون دلار با بسیاری از کشورهای دور و نزدیک. مجموعه عوامل فوق امکان عبور از تحریمهای پیش روی امریکا و حتی بالاتر از آن تبدیل شدن این چالش به فرصت طلایی برای ترمیم آسیبهای اقتصادی و رفع تهدیدات و ضعفها را به نفع اقتصاد ملی پویا و قوی فراهم کرده که جنب و جوش در بین مدیران اقتصادی، برخی جابهجاییها و تغییر در سیاستهای ارزی، کنترل واردات و تشدید مبارزه با مفاسد از نشانههای آن است. به عبارتی عدو سبب خیر در عرصه اقتصادی شده که گرچه سختیهایی احتمالی دارد، اما گشایشهای آن قطعی است.