کد خبر: 921243
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۳
پروژه مشترک نقد وحی در حمله منورالفکر‌های جهان اسلام
گولن نیز در نگاه به وحی و شیوه اتصال آن معتقد است اتصال به وحی مختص انبیا نیست. به تعبیری او نیز وحی را همان تجربه شاعرانگی می‌داند که سروش آن را از اختصاص پیامبر خارج ساخته و می‌گوید همه انسان‌ها می‌توانند به درجاتی از درک وحی برسند
سيدمجيد صدرايى*
مواجهه با تفکر اصیل اسلامی و ارائه الگو‌های بدلی از دین اسلام، پروژه‌ای است که استعمار به دلیل احساس خطر از توانمندی و پویایی اجتماعی اسلام از سال‌ها پیش آن را پیاده‌سازی نموده است. یکی از راهبرد‌های این مسیر، نقد دین و اعتقادات دینی توسط روشنفکران غربزده است. نگاه به کشور‌های اسلامی و جریان‌های متجدد حاکم بر آن‌ها و رهبران فکری‌شان نشان از یک اتصال و قرابت جدی فکری در موضوع قرآن و وحی به عنوان کلیدی‌ترین اعتقاد و آبشخور فکری اعتقادات اسلامی است.
در کشور ایران مهم‌ترین جریانی که پس از انقلاب با عنوان روشنفکری دینی شکل گرفت و آبشخور فکری خود را نیز بر اساس دو رویکرد نسبی‌گرایی و ابطال‌گرایی بنا کرد، جریان تجدد به رهبری سروش بود که در نگرش خود به استناد برخی اشعار یا سوء‌تعبیر از آیات، سندیت قرآن را از حیث اتصال مطلق به وحی زیر سؤال می‌برد. سروش با طرح مسئله قبض و بسط تجربه نبوی، تلاش کرد پایه الهی بودن وحی را تنزل داده و آن را تجربه‌ای بشری بنامد.
سروش با ترکیب دو موضوع «تجربه وحی» و «هرمنوتیک» قرآن را، چون آینه‌ای شکسته می‌داند که هرتکه آن دردست کسی است و بنابر این هیچ برداشتی را حقیقت مطلق (همان به اصطلاح وحی منزل) نمی‌داند می‌کوشد بیان دارد و در قبض و بسط فهم انسانی ازدین و قرآن استنتاج‌های مختلف هست که حقیقت مطلق نیست. سروش اعتقاد خود را اینطور تصریح می‌کند: «پیامبر درواقع مؤلف قرآن است... وحی را در واقع پیامبرتولید می‌کند. وحی درواقع تألیف پیامبر است. درواقع خداوندیک شخصیتی آفریده است همین و بس. بقیه را به او واگذار کرده. این شخص با ظرفیت‌ها و توانایی‌هایی که دارد به قول شما به آن سیگنال‌های بی‌نظم، نظمی می‌بخشد که وقتی ما آن‌ها را نظر می‌کنیم می‌بینیم چقدرپرمغز و معناست، عین حافظ و دیگران...»
لذا سروش معتقد است پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است، آفریننده و تولیدکننده. وی گفته است این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است.
اما سروش تنها مجری پروژه نقد وحی در کشور‌های اسلامی نیست و تأملی در آثار و سخن برخی دیگر از نویسندگان آثار دینی یا ضد دینی در دیگر کشور‌های اسلامی این مسئله را نشان می‌دهد.
حامد ابوزید؛ رفیق فکری سروش در مصر
نصر حامد ابوزید متفکر مصری و صاحب پروژه تفسیر انسانی از قرآن را می‌توان از همگرایان با افکار عبدالکریم سروش در مصر دانست. وی که در تعارض با تفکرات اخوان و الازهر و با ارائه تفاسیر سازگار با لیبرالیسم از دین مطرح گردید، نظریات قرآنی خود را مبتنی بر نقش محوری پیامبر در شکل‌گیری وحی ارائه نمود.
ابوزید همانند سروش، ظاهر و کلمات قرآن را کلام پیامبر می‌داند و معتقد است: «برای مؤمنان حتی کاغذ این کتاب هم مقدس است، اما برای من به عنوان یک محقق، این کتابی است که عده‌ای در ساختنش مشارکت داشته‌اند. من شاهد دریافت هیچ کلمه‌ای توسط محمد از سوی خدا نبوده‌ام. من به عنوان یک مسلمان فقط شاهد گزارش محمد از مواجهه او با خدا هستم. می‌توان مسلمان‌ها را متقاعد کرد که این کتاب محمد است. قرآن کلام محمد، بشری همچون خود ماست. کسی که مدعی شد از خدا وحی دریافت می‌کند و ما هم او را باور کردیم، اما ما فقط کلام محمد را در اختیار داریم و لذا با امر انسانی روبه‌رو هستیم.»
وی در آثار خود سه ابهام در خصوص اعتقادات مسلمانان نسبت به کتاب آسمانی‌شان وارد می‌کند که در واقع می‌کوشد تا به قدسی بودن قرآن خلل وارد سازد. در مرحله اول او با طرح موضوع تاریخمندی وحی، قرآن را متنی می‌داند که در بستر تاریخ می‌تواند مفهوم یابد و اقتضائات روزگار پیامبر بر محتوا و متن آن اثرگذاشته و متناسب با آن زمان بوده است و به عبارت خود او: «قرآن، فعلی تاریخمند و پدیده‌ای است که در تاریخ به وجود آمده و مقید به میزان عقل و آگاهی مخاطبانش و ماهیت وضعیت اجتماعی و فرهنگی است که در آن تحقق یافته است.»
نتیجه تبعی این نوع نگاه، اعتقاد به آن است که فرهنگ قرآنی محدود به عصر حضور پیامبر و دوران نزدیک به ایشان است و امروز نمی‌توان قرآن را سرلوحه اعمال و سبک زندگی قرار داد. او برای اثبات این ادعا از برخی واژگان قرآنی بهره می‌جوید که متناسب با وضعیت زمانی روزگار پیامبر بوده است. مشابه همین مسئله را عبدالکریم سروش نیز نسبت به قرآن و مسئله محدودیت زمانی آن استفاده کرده است. این در حالیست که استفاده از برخی ظواهر آیات به معنی پذیرش فرهنگ یک عصر و مخصوصاً صحه‌گذاری بر آن نیست. طبیعی است نزول قرآن باید متناسب با فهم و درک جماعت مستمع نزول وحی باشد چراکه اگر در تمثیلات و آیات از کلمات و عباراتی استفاده می‌شد که برای مسلمانان آن زمان قابل درک و فهم نبود، اساس آن مورد پذیرش واقع نمی‌گردید و نمی‌توانست منجر به تشکیل جامعه اسلامی توسط پیامبر اکرم شود. از طرفی در آیات و روایات متعدد به بسیاری از سنن و مشهورات رایج در میان اعراب تا پیش از ظهور اسلام به عنوان مؤلفه‌های فرهنگی نامطلوب اشاره شده و مورد مذمت قرار گرفته است که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در آیات مربوط به جنگ و خونریزی قبیله‌ای اعراب بدوی یا رسومی مانند قتل کودکان دختر مشاهده کرد. علاوه بر این، قرآن کریم بسیاری از سنت‌ها و آداب را به جامعه عربی وارد کرد که تا قبل از ظهور اسلام بی‌سابقه است که خود نشان می‌دهد قرآن کریم و به طور کلی دین اسلام پیش از آنکه بخواهیم در خصوص فرهنگ‌پذیری آنان از جامعه بدوی عربی سخن بگوییم، مؤلفه‌های فرهنگ‌سازی را در این جامعه پیاده کرده‌اند. البته ابوزید و سایر اصحاب پروژه روشنفکری در جهان اسلام که ادعا‌های مشابهی دارند علاوه بر این موضوع به مسائلی دیگر همچون ناسخ و منسوخ بودن برخی آیات نیز اشاره می‌کنند که پاسخ این شبهات مکرر از سوی علمای اسلامی داده شده است.
انکار نزول دفعی قرآن محور سوم ادعای ابوزید است. او معتقد است امکان نزول ناگهانی قرآن بر ذهن یا قلب پیامبر در مکانی فراتر از کره زمین محال است. همین مسئله منسوخ بودن بعضی از آیات ادعایی است که او می‌کوشد بر مبنای آن نزول دفعی را مورد نفی قرار دهد.
مشاهده رئوس عقاید ابوزید و دلایل او برای آن‌ها نشان می‌دهد یک هماهنگی و انسجام فکری در پروژه نفی وحیانیت قرآن در میان برخی دانشمندان متجدد کشور‌های اسلامی وجود دارد و این اشتراکات می‌تواند نشان از وجود پروژه‌ای فکری در این موضوع باشد.
تسلیمه نسرین؛ فمینیستِ ضد قرآن
یکی دیگر از متجددان در کشور‌های اسلامی که در سال‌های اخیر افکار و تفکراتش مورد استقبال بسیاری از آکادمی‌های لیبرال غربی قرار گرفته و جوایز بسیاری را در این آکادمی‌ها به خود اختصاص داده است، تسلیمه نسرین است. این نویسنده و فمینیست بنگلادشی در چند کتاب داستان از جمله رمان «شرم» که در فضای جامعه مسلمان بنگلادش منتشر شد و حجمی از اعتراضات و احساسات اسلامی را برانگیخت، به ایجاد ستیز میان تفکرات اسلام و هندویسم می‌پردازد. در این کتاب که به نقد دین و برخی احکام پرداخته است منجر به صدور فتاوایی علیه وی حتی حکم به تکفیر وی داده شد. کتاب‌هایی، چون «مخالفت»، «انتقام» و «دعوت» از دیگر آثار وی است که غالباً رویکرد ضد‌شریعت یا فمینیستی دارند. خلاصه دیدگاه‌های وی را می‌توان در مقاله «چرا به اسلام باور ندارم» مشاهده کرد. این کتاب که عنوانش برگرفته از کتاب معروف «چرا مسیحی نیستم» برتراند راسل است، اسلام را عامل عقب‌ماندگی و بازداشتن از پیشرفت در جوامع اسلامی معرفی می‌کند. نسرین در خصوص کشور خود می‌نویسد: «بنگلادش چگونه می‌تواند به یک کشور مدرن تبدیل شود در حالی که نیمی از جمعیتش توسط افکار ارتجاعی عقب نگه داشته می‌شود. من وقتی شاهد بد‌رفتاری با زنان و توجیه این عذاب به نام مذهب هستم، آیا مسئولیت اخلاقی‌ام حکم نمی‌کند که با آن به مخالفت برخیزم؟»
موضوعاتی مانند احکام زنان در قرآن یا احکامی که بر اساس آن اجازه تعدد زوجات به مردان داده می‌شود، مورد اشاره تسلیمه نسرین قرار گرفته و اینکه چنین حقی برای زنان وجود ندارد، بی‌عدالتی انگاشته شده است: «یک مرد می‌تواند در یک زمان چهار زن اختیارکند، اما چرا زن چنین حقی را ندارد» او همه احکام اسلامی در خصوص زنان از جمله ارث، حق حضانت، حق طلاق، تمکین و... را زیر سؤال می‌برد تا به مسلک سایر فمینیست‌های دین‌ستیز درآید. مشابه همین تفکرات را می‌توان در جراید منتشره در دوران اصلاحات از سوی شاگردان و حامیان مطبوعاتی تفکر سروش مشاهده کرد.
ادعای دیگر تسلیمه نسرین در خصوص آیات قرآن است که به عقیده وی برخی آیاتش با مستندات علمی خوانایی ندارد. او برای اثبات مدعایش می‌نویسد: «در قرآن نکات دیگری هم هست که از واقعیت به دور است. هنگام کودکی که در مدرسه کتاب‌های علمی می‌خواندم در خانه به مطالعه قرآن مشغول می‌شدم. در خانه و در قرآن گفته می‌شد که زمین ثابت و بر کوه‌ها استوار است و خورشید سیار است. در‌حالی‌که در مدرسه آنچه از زبان کوپرنیک و گالیله می‌خواندم، خلاف آن بود. از آنجا بود که به اختلاف اساسی میان علم و قرآن پی بردم و از آن زمان اعتقادم را به قرآن از دست دادم. در بنگلادش قرآن را مانند اسلحه برای جدال با زن به‌کار می‌برند.»
متأسفانه مشاهده می‌شود اغراض سیاسی و رویکرد‌های فمینیستی وی سبب می‌شود برای تخفیف قرآن رو به مداهنه گذاشته و ادعا‌های پیش پا افتاده‌ای را مطرح کند که بسیاری از دانشمندان به آن پاسخ داده‌اند و آثار و کتب زیادی در خصوص اعجاز علمی قرآن نگاشته شده است که نه تنها ادعای کروی بودن زمین و گردش آن دور سیارات را از قرآن استخراج می‌کند بلکه ده‌ها مورد دیگر علمی را اشاره می‌کند که صد‌ها سال پیش از اثبات علمی و تجربی توسط آیات قرآن ارائه شده است.
تسلیمه نسرین هدف نهایی خود را سکولاریسم و خروج از اعمال اجتماعی از دایره دین توصیف می‌کند؛ همان پروژه‌ای که متجددان در کشور‌های دیگر اسلامی و ایران نیز در پی آن بوده و هستند. او می‌نویسد: «امروز بر این باورم که در کشورم باید لائیسیته برگزیده شود. منظورم از لائیسیته، برقراری حقوق برابر پیروان ادیان مختلف، بلکه جامعه‌ای غیر‌دینی است.»
فتح‌الله گولن؛ مروج اسلام رحمانی در ترکیه
فتح‌الله گولن یکی از رهبران تجدد اسلامی در ترکیه است که در مقابل جریان اسلامگرای نجم‌الدین اربکان و شاگردان او قرار می‌گیرد. نظرات او عمدتاً دارای وجوه اشتراک زیادی با نگرش «اسلام رحمانی» و معتقد است اسلام باید به نرمالیزاسیون خود و رفتار مسلمانان بپردازد و از قضا خود را نیز مظهر این رحمانیت می‌داند و بر همین مبنا به یک سیستم مریدپروری و شبکه‌سازی فرقه‌ای روی آورده است: «من سر تا پا با قطع احساس به صورت مستقیم به نمایندگی از رحمت او (خداوند) سخن می‌گویم. به صورت کامل؛ مانند اینکه غضب خود را فراموش نموده و در حضور چشمان رحمان و رحیم خود تکمیل گردیده باشد. بسم‌الله الرحمن الرحیم، کاملاً مرا پیچاند. در حضور خداوند رحمان و رحیم متجلی. میان من و خداوند رازی که موجود است، به بیانش مجبور نسازید.»
جالب است که درست مشابه سایر متفکران متجدد اسلامی در کشور‌های اسلامی، گولن نیز در نگاه به وحی و شیوه اتصال آن معتقد است اتصال به وحی مختص به انبیا نیست. به تعبیری او نیز وحی را همان تجربه شاعرانگی می‌داند که سروش آن را از اختصاص پیامبر خارج ساخته و می‌گوید همه انسان‌ها می‌توانند به درجاتی از درک وحی برسند: «نظر به طبیعت انسان برتر بودنش در زمان و مکان امکانپذیر است. انسان می‌تواند دیروز را با فردا یکسان فکر کند. حضرت جبرئیل را در تلاوت دیده خواهد توانست. بی‌کم و کاست حرف زدن ذات عزوجل را به خودش خواهد شنید.»
این حامی اسلام سکولار به شدت منتقد انقلاب اسلامی ایران و شخصیت امام خمینی (ره) است و حتی چند سال پیش در مصاحبه با روزنامه ملیت چاپ ترکیه مدعی شد که «انقلاب ایران با استفاده از نام اسلام به پیروزی رسید، اما پس از پیروزی، باعث خشم و نفرت‌پراکنی علیه مسلمانان در سراسر جهان شده است.»
این متجدد ترکیه‌ای در حال حاضر همچون بسیاری دیگر از روشنفکران تجددطلب کشور‌های اسلامی زیر پرچم امریکا و مورد حمایت این کشور قرار دارد و دولت اسلامگرای ترکیه نیز از ناحیه وی به دلیل همین شبکه‌سازی آموزشی- تربیتی در سراسر ترکیه و پرورش حامیان و مریدان بسیار، احساس خطر زیادی می‌کند.
گولن از شاگردان یکی از علمای مشهور به تجدد‌طلبی در جهان اسلام به نام «سعید نورسی» بود که کوشش بسیاری در راستای همگرا نمایاندن دین با ارزش‌های مدرن انجام داد. گولن و نورسی علم مدرن را پایه‌ای می‌دانند که بر مبنای آن می‌توان به درکی عقلانی از وجود خالق دست یافت. تفاوت تجددگرایی فتح‌الله گولن با برخی دیگر از روشنفکران همچون حامد ابوزید و سروش آن است که گولن بر‌خلاف جریان‌های نامبرده، نه تنها خود را معتزلی مسلک نمی‌داند - به این معنا که می‌توانیم از عقلگرایی به برخی بنیان‌های اسلامی برسیم- بلکه تلاش می‌کند لزوم گرایش به مدرنیته را از دل سنت‌های اسلامی و نصوص دینی استخراج کند.
به هرحال آنچه در این میان وجه اشتراک رهبران فکری جریان اصلاح‌طلبی مدرن در جهان اسلام امروز بروز زیادی دارد، نوع نگاه به وحی به عنوان منبع نخست معرفت‌شناسی اسلامی است که با ارائه نظریات خود درصدد سست کردن این بنیان یا ارائه رویکرد‌های خرافی یا هجوآلود نسبت به اصالت وحی یا نحوه صدور آن است.
*کارشناس علوم و معارف
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر