رسول خادم، مرد پرافتخار کشتی ایران و رئیس فدراسیون تنهای این روزهای ورزش کشور است. تنها از این بابت که فریادهایش را کسی نمیشنود، هرچند که جامعه کشتی یکپارچه و متحد پشت این رئیس پرکار و فداکار ایستاده، اما رسول دل پرغصهای از مسئولان ورزش کشور دارد، مسئولانی که سرنوشت کشتی به عنوان ورزش اول ایران هیچ اهمیتی برایشان ندارد. خادم حق دارد که عنوان کند «هیچ جرمی بالاتر از کار کردن نیست» ، چون این روزها تقریباً تمام آقایان پشت میز نشسته ورزش که متأسفانه امر تصمیمگیری ورزش کشور نیز در اختیار آنهاست، منتظر هستند تا مانع شوند، منتظر هستند ایراد بگیرند و بهانهتراشی کنند، اما نقطه امیدواری اینجاست که مردان کشتی متحدند و تاکنون پشت رئیس فدراسیونشان را خالی نکردهاند که اگر جز این بود، کشتی صد باره کلهپا شده بود.
با این حال خادم نگران است؛ نگران آینده، آیندهای که رقبا از همین حالا با هزار و یک نقشه و ترفند در پی حذف نام ایران از آن هستند؛ یعنی کشتی دنیا بدون ایران، بهانه را هم کمیته بینالمللی المپیک به دستشان داده است. اینجا اما حرفها و مطالبات خادم و بچههای کشتی طور دیگری تفسیر میشود، حمایتی نیست تا خادم به راحتی کرسی بینالمللی خود را ترک کند و بقیه رقبا حریصانه آن را چنگ بزنند. کشتی آبروی ورزش ایران است، امید اول این روزهای ورزش در جاکارتای اندونزی، اما آینده آن بدون حمایت، حتی با وجود دلسوزانی چون خادم، آیندهای مبهم و مهآلود است.