جوان آنلاين: نگاه به اقدامات و کنشگری واشنگتن در قبال انقلاب اسلامی ایران نشان میدهد تصمیم مقامات آمریکایی درباره چگونگی برخورد با تهران تنها به یک گزینه ختم میشود و آن براندازی است. راهبردی که در طول ۴ دهه گذشته در اشکال مختلف مورد آزمایش قرار گرفته است. با وجود اینکه به هیچوجه نمیتوان تلاش دیگر دولتهای آمریکا را شامل نوعی تساهل دانست و مطمئنا آنها هم همه توان خود را برای براندازی نظام ایران به کار بسته بودند، اما دولت دونالد ترامپ بعد از روی کار آمدن، فشارها و تلاشهای آمریکا را با شدت بیشتری دنبال میکند. سخنرانی مایک پمپئو، وزیر خارجه فعلی ترامپ که قبلاً هم تأکید کرده بود به دنبال تغییر نظام ایران به شیوه مسالمتآمیز است، نشان میدهد آمریکاییها از همه امکانات و روشهای موجود اعم از ابزارهای نیابتی، اقتصادی، نافرمانی مدنی، ارتباطاتی و امنیتی (براندازی از درون) استفاده میکنند. اعمال دوباره تحریمها و تشدید آنها، یارگیری از رقبای منطقهای جمهوری اسلامی برای درگیر کردن توان کشور و حمایت از اپوزیسیون ضد انقلاب و جریانهای قومی و مذهبی با هدف افزایش شکافها در سطوح مختلف جامعه و بویژه میان ملت و دولت عمدهترین محورهای مورد استفاده آمریکا برای ضربه به نظام جمهوری اسلامی ایران است. واژه کلیدی سیاست دولت جدید آمریکا در قبال ایران «رژیم چنج» است که بعد از روی کار آمدن بارها از آن استفاده کرده و با استقبال گستردهای از سوی دشمنان ایران از جمله عربستان، رژیم صهیونیستی، اپوزیسیون معاند و ضد انقلاب اعم از گروههای چپ، منافقین، سکولارها، سلطنتطلبان، جریانهای قومی و تجزیهطلب روبهرو شده است.
در این میان نگاهی به سیاستهایی که تاکنون از سوی آمریکاییها علیه نظام ایران اعمال شده نشان میدهد آنها بر گزینه استفاده از قومیتها و اقلیتهای مذهبی برنامه ویژهای دارند. وبسایت خبری– تحلیل «واشنگتن فری بیکن» که مواضع کاخ سفید را به طور غیررسمی رسانهای میکند، اخیراً از طرحی خبر داد که نشان میدهد، دولت آمریکا مشغول کار کردن روی طرحی برای ضربه زدن به نظام از طریق تشدید شکافهای قومی – مذهبی، حمایت از اپوزیسیون جداییطلب و اعتراضات مردم بدون دخالت نظامی مستقیم است. در این طرح به ترامپ پیشنهاد میشود از طریق برنامههای دموکراتیک که میان مردم ایران و حکومت فاصله میاندازد، به دنبال تغییر رژیم در ایران باشد. در گزارش واشنگتن فری بیکن گفته شده طرح مذکور توسط اندیشکده «گروه مطالعات امنیتی» یا «اساسجی» تهیه شده است. اساسجی اندیشکدهای امنیتی است که روابط بسیار نزدیکی با مقامات امنیتی کاخ سفید از جمله جان بولتون دارد. فری بیکن همچنین میگوید طرح «اساسجی» در کاخ سفید مورد توجه و استقبال قرار گرفته است و دلیل این امر را ورود جان بولتون به کاخ سفید عنوان میکند. در استراتژی پیشنهادی این طرح تأکید میشود که دولت ترامپ باید به صورت فعالانه در ایجاد شکاف عمیق میان مردم ایران با حاکمیت فعالیت و از این طریق براندازی در ایران را دنبال کند. در طرح اساسجی حساب ویژهای روی گروهکهای قومی تجزیهطلب برای فعالیت علیه نظام ایران باز شده است. در این طرح ذکر شده است که بر اساس برآوردهای منطقهای و اطلاعاتی یکسوم جمعیت ایران را اقلیتهایی تشکیل میدهند که خود به دنبال جدایی از ایران هستند! دولت آمریکا میتواند با سرمایهگذاری روی این اقلیتها (منظور تحریکات قومی و مذهبی اقلیتها در ایران است) باعث اعتراضات داخلی در درون کشور شود تا توان جمهوری اسلامی ایران صرف کنترل این جریانات در داخل خودش شود و این مهم میتواند امکان دخالت ایران در سیاستهای منطقهای را از میان ببرد.
در این طرح هدف نهایی تکهتکه کردن ایران و شکستن حاکمیت ملی است که اقتدار و قدرت نظام جمهوری اسلامی را از بین خواهد برد. در بخش دیگری از این طرح اشاره شده که آمریکا تاکنون در استفاده از این ظرفیتها ناکام بوده و از اکنون به بعد ضمن پیگیری این سیاست، باید به دنبال راهکاری نظامی باشد که در صورت به نتیجه نرسیدن طرحهای براندازی نرم به عنوان اقدام جایگزین در دستور کار قرار گیرد.
در بخش دیگری از طرح اساسجی به مساله اقدام نظامی تهران علیه تلآویو نیز اشاره شده و اذعان دارد آمریکا باید برای روزی که ایران حمله احتمالی به رژیم صهیونیستی داشته باشد، برنامهای نظامی داشته و در آن روز آمادگی حفاظت از اسرائیل را داشته باشد: «علاوه بر تلاش برای جلوگیری از دستیابی رژیم ایران به بمب اتم، دولت ترامپ باید برای برخورد با رژیم ایران در صورت حمله تمام عیارش به اسرائیل و نیروهای آمریکایی در منطقه یک استراتژی نظامی مشخص داشته باشد». با وجود اینکه در طرح اساسجی بارها از آمادگی نظامی آمریکا برای مقابله با نظام ایران سخن گفته شده است، اما بارها تأکید میشود که راهکار صحیح مقابله با نظام ایران به هیچوجه نظامی نیست. در این طرح بارها تأکید شده گزینه صحیح همان تغییر رژیم بوده و همچنین هشدار داده است اگر این اتفاق توسط آمریکاییها محقق نشود، آمریکا باید همچنان در منطقه به طور مدام با تهدیدات ایران در عراق، یمن، سوریه و لبنان درگیر باشد. منظور مدیر اساسجی از نیروهای اپوزیسیون در واقع همان تروریستهایی هستند که در قالب گروههای تجزیهطلب علیه هموطنان ما فعالیت میکنند و آمریکا نیز به حمایت از این طیف به شکل علنی اعتراف میکند. امروز دشمن به دنبال مهندسی افکار عمومی و استفاده از ظرفیت رسانههای اجتماعی برای هدایت عملیات براندازی است. عنصر معترض در داخل درست زمانی که به دنبال درخواست بحق خود بوده و خواستار اعتراض به مشکلات موجود به اشکال مرسوم است، با ورود هادیان تشکیلاتی ضد انقلاب مواجه میشود. عناصری که به دلایل آموزشی آنقدر نرم وارد میدان شده و اعتراض بحق مردم را با هدایت به سمت آشوب میبرند که کمتر کسی میتواند اقدام عملیاتی آنها را تشخیص دهد. در شرایطی که فضای اقتصاد از سوی جامعه اطلاعاتی غرب به سرکردگی واشنگتن مورد هدف قرار گرفته، طرح برجستهسازی اختلافات قومی و مذهبی نیز کلید خورده است. فضایی که در کنار ایجاد ناامنی به عنون ماموریت دیگری به ضد انقلاب سپرده شده است. در این عملیات رسانههای فارسیزبان به دنبال اجرای دستورات پیمانکار خود بوده و علاوه بر اقدامات میدانی ضد انقلاب در شهرها از جمله تهدید و ارعاب هموطنان در مناطق مرزی، به دنبال برجستهسازی اختلافات و عملیات روانی گستردهای روی ساکنان این مناطق هستند.
واشنگتن در این ایام نهتنها از ظرفیت اپوزیسیون در خارج از مرزها بهره میبرد، بلکه در ۲ محور میدانی (داخل ایران) و عملیات روانی (رسانهای) نیز بشدت فعال شده و این هوشیاری بسیار بالای افکار عمومی را میطلبد.