کد خبر: 928855
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۷ - ۰۶:۳۵
مدارس رنگارنگ پولی و بازتولید نابرابری‌های اجتماعی
بعد از سپری کردن دوران کودکی، نهاد آموزش و پرورش از مهم‌ترین نهاد‌هایی است که بخش عظیمی از زندگی دانش‌آموزان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.
بهنام صدقی
بعد از سپری کردن دوران کودکی، نهاد آموزش و پرورش از مهم‌ترین نهاد‌هایی است که بخش عظیمی از زندگی دانش‌آموزان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. بر اساس دیدگاه کارشناسان و صاحب‌نظران این حوزه، کارکرد‌های مثبت آموزش و پرورش بسیار مورد توجه قرار گرفته است. انتقال دانش یکی از این کارکردهاست و تعیین شغل و پایگاه اجتماعی در آینده، کارکرد دیگر آن است.

در باب انتقال دانش و مهارت در ایران و کمی و کاستی‌های آن نسبت به پیشرفت شیوه‌های تحصیلی در کشور‌های دیگر مباحث بسیاری وجود دارد، اما سؤالی که ممکن است اذهان بسیاری را درگیر سازد این است که آیا همانگونه که قواعد علمی را منتقل می‌کنیم می‌توانیم قواعد و مناسبات رفتاری و اجتماعی را نیز انتقال دهیم؟ آیا شرایط و ضوابط این انتقال یکسان است؟ بدون شک هرگز اینگونه نیست و مراحل آن بسیار پیچیده است. با توجه به دیدگاه بسیاری از بزرگان وظیفه آموزش و پرورش در این مرحله بسیار سخت‌تر از انتقال مطالب علمی و آموزشی است. کمرنگ دانستن این مبحث اثرات سوء متعددی خواهد داشت که جبران‌ناپذیر است. در این مرحله ما با قشری سر و کار داریم که اذهان بسیار آماده‌ای برای پذیرش دارند. کودکانی که اذهانی به شکل لوح سفید در اختیار دارند و هر گونه ترسیم خاصی می‌تواند خط زندگی آنان یا شکل و روش زندگی‌شان را مشخص سازد.
گاهی اوقات برخی سخنرانی‌ها یا آموزش علوم شخصیتی و رفتاری نیز نتیجه معکوس خواهد داشت. حتی کارکرد‌های عنوان شده به عنوان کارکرد‌های مثبت آموزش و پرورش در بسیاری از مجامع علمی مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. اما مبحث قابل توجه در این مقطع کارکرد‌های پنهان آموزش و پرورش است. آیا آموزش و پرورش می‌تواند به صورت نامحسوس نابرابری‌های اجتماعی را باز تولید کند؟ آموزش و پرورش می‌تواند باعث انتقال طبقه اجتماعی پدران به فرزندان آنان باشد؟ مطالعات بسیاری در این مقطع نشان می‌دهد که آموزش و پرورش کشور طبقه اجتماعی پدران را برای فرزندان بازتولید می‌کند.

مدرک تحصیلی ابزار نمادینی است که توسط آن جوامع نظام راهبری خود را تنظیم می‌کنند. برخی از مردم به دلیل نوع خاص پرورشی خود در دوران کودکی و نوجوانی و متاثر از طبقه اجتماعی که در ابتدا خانواده و سپس نظام آموزش و پرورش به آنان القا کرده‌اند، در شرایط متفاوت از طبقات به اصطلاح مهم‌تر قرار می‌گیرند. برخی دانش‌آموزان به دلیل شرایط خاص جامعه‌پذیری ذهنی آن‌ها خود را ناتوان در دریافت موقعیت‌های خاص در جامعه می‌دانند. آن‌ها زود عقب‌نشینی کرده و شکست را می‌پذیرند. بعضی نیز پذیرش شرایط طبقه اجباری برای آن‌ها درونی شده است و آن را جزءلاینفک زندگی خود می‌دانند.

ما با کودکانی مواجه می‌شویم که حتی بعضی از مشاغل را به طور ذهنی حق خود و جایگاه اجتماعی خود نمی‌دانند. آنقدر در شرایط متفاوت طبقاتی آموزش دیده‌اند که به حق کم خود راضی می‌شوند. آیا این دانش‌آموزان واقعاً توان انجام کار‌های مهم و تأثیرگذار در جامعه را ندارند؟ این درست نیست که در نظام آموزشی یا در خانواده‌ها به این کودکان القا شود که از عهده این کار‌ها بر نخواهند آمد. شاید بسیار دور از ذهن باشد ولی می‌توان گفت: به نوعی یک درماندگی آموخته شده به این کودکان آموزش داده می‌شود تا دریابند ظرفیت انجام کار‌های خاص را ندارند.

طبقات پایین فوق‌العاده تقدیرگرا هستند و اسناد شکست را به درون خود مرتبط کرده و کمتر به بیرون ربط می‌دهند، یعنی علت شکست در مراحل مختلف زندگی خود را به شرایط بد طبقاتی خود ارتباط می‌دهند و کاملاً آن را می‌پذیرند. در نظام آموزشی که انواع مدارس پولی سربرمی‌آورند کارکرد‌های منفی پنهان آموزش و پرورش نیز تشدید می‌شود و افراد شرایط طبقات خود را پذیرفته و این تفاوت‌ها و ناتوانایی‌ها را درونی می‌سازند، موضوعی که بسیار دردناک است و باید برای این تبعیض آموزشی تدبیری اندیشید.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار