کد خبر: 930735
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۵
حسن صفرپور
سرویس سیاسی جوان آنلاین: گورخوابی، طلاق، کم آبی، تخریب محیط زیست، وضعیت بد معیشتی، تکدی گری، خشونت و مثلا حاشیه نشینی نمونه‌های از مسائل و مشکلات جامعه ایران است که هر کدام به دلایلی مدتی با یک موج مطرح می‌شوند و خیلی زود هم از یاد می‌روند. البته چنین مواردی در بسیاری از جامعه دیگر هم وجود دارد و بخشی از معضلات شهرنشینی مدرن است. اما داستان جایی به تراژدی می‌رسد که به نحوه مواجهه مسئولین دولتی با این مسائل در ایران توجه کنیم.

برخورد‌هایی بدسلیقه که شدیداً توی ذوق می‌زند، نوعی تصمیم گیری سیاسی که پاسخگو نیست، مسئله را حل نمی‌کند و صرفاً آن را به تعویق می‌اندازد یا شاید هم پشت گوش! تمام این‌ها می‌تواند نشانه‌هایی از فروپاشی اجتماعی در ایران باشد. (نگران لفظ فروپاشی نباشیم، چون علی رغم ظاهر خشن معنایی لطیف‌تر دارد و به شکل گیری نظم جدید در جامعه اشاره می‌کند.)

دولت در ایران مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حل و فصل نمی‌کند بلکه یا شکل‌شان تغییر می‌کند یا بر حسب اولویت راجع به آن‌ها صبحت نمی‌شود. چرا در جامعه ما مسائل روی هم تلنبار می‌شود؟ مشکلاتی که ایرانِ امروز با آن‌ها مواجهه است، نیاز به واکاوی‌های عمیق نظری ندارد. ما بیش از اینکه درگیر تشخیص مسائل باشیم، در عملکرد ناقص و نارس هستیم.

چرا اغلب مدیران سیاسی، مشکلات مربوط به حوزه خود را می‌دانند، اما تصمیماتی بی‌ربط می‌گیرند؟ وقتی به تصمیمات مدیران سیاسی نقدی وارد می‌شود که مثلا فلان کار شما چسپ زخمی است بر ضربه شمشیر، با پاسخ‌های مشابهی روبه‌رو می‌شویم که مدعی است خودش هم این امر را می‌داند، اما چاره‌ای ندارد! مدیران سیاسی از نوعی اجبار صحبت می‌کنند که اجازه نمی‌دهد تصمیم گیری دقیق و بلندمدتی داشته باشند. درواقع خود را در یک وضعیتی می‌بینند که صرفاً می‌توانند مُسکنی برای درد‌های جامعه تجویز کنند. آیا مدیران سیاسی کارکرد خود را دست داده‌اند؟ چه عواملی آن‌ها را مجبور به پاسخ‌های کوتاه مدت نسبت به مسائل کشور می‌کند؟

نهاد‌های کشور افراد را منفعل و منفعت گرا پرورش می‌دهند و اتفاقاً همین وضعیت را هم به شدت تشویق می‌کنند و به آن پاداش می‌دهند. نهادها، قواعدی‌اند که نوع رفتار افراد را کنترل می‌کنند. نهاد‌های غیررسمی مثل ارزش‌ها و هنجار‌ها از یک سو و نهاد‌های عینی مثل آموزش و تربیت از سوی دیگر تلاش می‌کنند افرادی را تایید کنند که کمترین کنشگری را دارند و خواهان کمترین تغییر در وضعیت موجود هستند. محافظه کاری سیاست مداران اصلی‌ترین دلیلی است که آن‌ها دست به خرق عادت نمی‌زنند. این انفعال درتصمیم گیری مدیران، پیامی است که نهاد‌های جامعه به آن‌ها داده است و مدیران سیاسی را به لاشخور‌هایی تبدیل کرده که بر بالین مسائل اجتماعی ایران دست به سینه ایستاده‌اند و فروپاشی را انتظار می‌کشند. از این رو در اداره جامعه تغییری ایجاد نمی‌شود.

مدیران، قالبی از نهاد‌ها گرفته‌اند و به شدت متاثر از آن‌ها رفتار می‌کنند. این در شرایطی است که حل مسائل اجتماعی در گرو اخذ تصمیماتی است که وضعیت فعلی را برهم می‌زند. شرایط زندگی را دگرگون می‌سازد و جایگاه افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مدیران محافظه کاری که توان برهم زدن نظمِ نابسامان فعلی را نداشته باشند لزوماً نمی‌توانند کشور را به سمت یک نظم هنجارمند سوق دهند. ایران به مدیرانی جسور و جوان نیاز دارد که علاوه بر ایده‌های جدید برای حل و فصل مسائل، اراده و توان کافی نیز داشته باشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار