دور تمام انتقادهایی را که این روزها بحق یا به ناحق از کرش میشود، خط بکشید و بیایید برای یکبار هم که شده به جای نیمه خالی لیوان، نیمه پر آن را ببینیم. بدیهی است در هفت سالی که از نشستن کرش روی نیمکت ایران میگذرد، انتقادهای زیادی به او وارد است و کرش بعضی وقتها پا را فراتر از اختیاراتش گذاشته و برای کل فوتبال ما تصمیم گرفته است. با این حال دیشب او در شرایطی روی نیمکت ایران نشست و شاگردانش را مقابل بولیوی کوچ کرد که برخی رفتارها و تصمیمهایش حاوی درسهای بزرگی برای فوتبال ایران است؛ اینکه فقط کاستیها را ببینیم و نقاط قوت مربی بزرگی مانند کرش را نبینیم و از آن درس نگیریم، تنها هدررفت سرمایهای است که با حضور این مربی در ایران هزینه شده است. در همین روزهایی که سرمربی پرتغالی به دلیل رفتار توهینآمیز دستیارش زیر تیغ انتقادات است از لابهلای حرفهایش میتوان به نکات ظریف و مهمی رسید که نشان میدهد کرش با چه دیسیپلین و شخصیتی به این جایگاه رسیده است.
کرش در اولین مصاحبهاش در خصوص اختلاف تیم امید و تیم ملی بزرگسالان در بخشی از حرفهایش درباره استفاده از امکانات مرکز تیم ملی فوتبال، یعنی همان پک میگوید: «میراث من در سخت کار کردن و متحد بودن است. اگر نیاز به زمین و امکانات دارید باید بروید و بجنگید.» این دو جمله حلقه مفقوده فوتبال ایران است، چه مربیاش و چه مدیرش. البته در این بین استثناهایی هم وجود دارد، اما مربیگری و مدیریت فوتبال در کشورمان دچار یک روزمرگی شده و از یک سکون رنج میبرد، مسئلهای که سبب شده فوتبال در بدیهیترین الزاماتش، یعنی زیرساختها، امکانات تمرینی و مسابقه درمانده باشد و کمتر در این زمینه قدمی برداشته شده است. ریشه این سکون به نداشتن جنگندگی، اتحاد و روحیه سخت کار کردن برمیگردد، همان چیزهایی که کرش میگوید رمز موفقیتش بوده، به همین خاطر توانسته امروز به این جایگاه برسد. سیستم مدیریتی و مربیگری در ایران، اما در بیشتر اوقات فاقد آن بوده و به خاطر نداشتن چنین فاکتورهایی امروز در شرایطی قرار دارد که حتی بزرگترین باشگاههای کشورمان هم از داشتن یک زمین تمرینی مناسب و یک ورزشگاه اختصاصی محروم هستند.
تیم ملی فوتبال هم تا همین چند روز پیش از داشتن یک زمین تمرینی استاندارد بیبهره بود، اما امروز یک مرکز مجهز بدنسازی و آنالیز به نام پک و یک زمین چمن تمرینی استاندارد در کمپ تیمهای ملی دارد، امکاناتی که هرچند در فوتبال دنیا جزو اولین اولویتهاست، اما در ایران با توجه به عدم توجه و سرمایهگذاری روی زیرساختها، وجود چنین زمین تمرینی یک جهش بزرگ است.
تعویض چمن زمین شماره ۲ کمپ و ساختمان پک، دستاورد همان روحیهای است که کرش در پاسخ به منتقدانش آن را بیان کرده، جایی که میگوید میراثش در سخت کار کردن و جنگیدن برای داشتن زمین و امکانات است. همانطور که کرش هم به آن اشاره کرده، این چمن و ساختمان چیزی نیست که بخواهد پس از رفتن از ایران با خودش ببرد و تنها هدفش فراهم کردن شرایط حرفهای برای تمرینات تیم ملی فوتبال بوده است. او حتی اگر در این مسیر و امکان استفاده از آن برای تیمهای ملی دیگر سنگاندازی هم کند، باید کرش را ستود که برای بهرهمند شدن شاگردانش از بهترین امکانات جنگیده، روحیهای که بخش زیادی از مربیان و مدیران فوتبال ایران فاقد آن هستند و نه دغدغه امکانات دارند و نه دغدغه بر جا ماندن میراثی از خودشان، مسئلهای که سبب شده امروز فوتبال کشورمان از شرایط حرفهای دور باشد.
بدون شک اگر به جای کرش یک مربی ایرانی یا یک خارجی بیتفاوت روی نیمکت ایران مینشست، امروز نه خبری از ساختمان مجهز پک بود و نه چمن استاندارد زمین شماره ۲ کمپ تیمهای ملی. این تنها بخشی از دستاوردهایی است که کرش با همان روحیه جنگندگی اش برای ما به ارمغان آورده است. به همین خاطر بهتر است منتقدان کرش با قاب کردن جمله کرش «میراث من در سخت کار کردن و متحد بودن است. اگر نیاز به زمین و امکانات دارید، باید بروید و بجنگید» و نصب آن در اتاقهایشان، جنگیدن برای پیشرفت و داشتن امکانات را از سرمربی پرتغالی یاد بگیرند، حتی اگر انتقادهای زیادی به او وارد باشد.