در اینکه حقالناس در اسلام و بلکه هر جامعه بشری محترم است و بدان تأکید فراوان شده است شبههای وجود ندارد. تعدی به حقوق دیگران و تجاوز از حق را هیچ دین و مرامی نمیپسندد. حتی در جوامعی که آزادی را بسیار وسیع تعریف میکنند، هنگامی که کار به تعرض به حق و حقوق دیگران برسد آنجا را خط قرمز آزادی میدانند و حکم به محدودیت میدهند و آزادی یک فرد نمیتواند آزادی دیگران را خدشهدار کند. یکی از اموری که امروزه متأسفانه زمینه تعدی به حقالناس را بسیار فراهم میکند، رانندگی و استفاده از خودرو است. هنگام عبور و مرور در شهر به کرات شاهد اعمال و رفتاری هستیم که رانندگان موجب آزار و اذیت و تجاوز به حقوق دیگران میشوند.
شاید بسیاری از این امور در تخلفات ثبت نشوند و به جرایم خودرو اضافه نکند، اما یقیناً در پرونده اعمال ما ثبت خواهد شد و طبق اعتقادات ما، انسان باید پاسخگوی رفتار و عملکرد نادرست خود باشد. غالباً بیتوجهی به حقالناس ناشی از تکبر و نگاه حقارتآمیز به دیگران یا غفلت و جهل است. فردی که خود را بهتر از دیگران میداند و یا وقت و اعصاب دیگران برایش ارزشی ندارد و تنها خود را صاحب حق میداند به راحتی به دیگران ظلم روا میدارد. برای نمونه چند مورد از رفتارهای قالبی افراد که در عمل بیتوجهی به حقالناس است ذکر میشود.
پارک دوبل یکی از شایعترین اذیتهایی است که رانندگان به دیگران تحمیل میکنند. مثلاً فردی قصد خرید از مغازهای را دارد ماشین را همان جا روبهروی مغازه پارک میکند و توجهی به دیگران ندارد! او برای اینکه چند قدم جلو یا عقب نرود، حاضر است روند حرکتی یک خیابان را کند کند و اصلاً به اینکه این کندی میتواند در برخی موارد عواقب بدی برای برخی افراد داشته باشد توجهی ندارد!
فرض کنید فردی قرار مهمی دارد و برای او ثانیهها و دقایق هم مهم هستند. او برای رفت و آمد خود برنامهریزی کرده و مثلاً برای طی مسیر ۲۰ دقیقه وقت را کافی دیده است. حال ناگهان در یک خیابان با یک ترافیک بیموقع و نابهنگام مواجه میشود! و هر دقیقه تأخیر او میتواند سرنوشت کاری او را دستخوش تغییرات اساسی کند.
یا فردی بیتوجه به سایرین مثلاً برای اینکه فرزندش را از مدرسه بیاورد و سوار ماشین کند صلاح دیده در وسط خیابان توقف کند و همان جا در انتظار فرزندش بنشیند! از این دست اتفاقات در طول روز چند بار مشاهده میکنید؟ چه مقدار افراد ممکن است در پس این ترافیک که به خاطر بیتوجهی یک فرد صورت پذیرفته است اعصابشان بههم بریزد؟ چه تعداد ماشین مجبورند به خاطر خودخواهی یک فرد ترمز بزنند و احیاناً وقت و مال خود را تلف کنند؟ آیا خودمان تاکنون در موقعیتهای اینچنینی قرار گرفتهایم و رفت و آمدی را مختل کردهایم؟ واقعاً مشکل کجاست؟
یا فرض کنید ماشینی در مقابل پل پارکینگ یک ساختمان پارک کرده است، صاحب خانه قصد خروج یا ورود به داخل خانه را دارد! خبری هم از راننده ماشین نیست! همین مقدار اتلاف عمر و بههم ریختن اعصاب افراد را چطور میتوان جبران کرد؟
نمونه دیگر که در برخی محلات به وفور دیده میشود این است که در کوچهای تنگ و باریک و اتفاقاً ورود ممنوع، رانندهای برای آنکه مسیر خود را نزدیک کند، بدون توجه به تابلوی ورود ممنوع داخل کوچه میشود و در همان لحظه ماشینی که راه درست میآید باید به خاطر تخلف و خودخواهی این فرد کمی صبر کند یا احیاناً توقف کامل کند!
یا فرض کنید رانندهای علاقه دارد با سرعت زیاد در بزرگراه جولان دهد، لایی بکشد و خودنمایی کند. او با سرعت از کنار خودرویی عبور میکند که راننده آن تازهکار است و به تازگی گواهینامه گرفته است. استرس و اضطرابی که به او وارد میکند را چطور میتواند پاسخ دهد؟ اینها جدا از آن حالتی است که فرض کنیم این اتفاقات منجر به ضرب و جرح و تصادف و خسارت مالی و جانی شود.
یا مثلاً تصور کنید ماشینی کنار جوی آب مقابل پلی پارک کرده و راننده آن توجه ندارد که ممکن است با سد معبری که انجام داده جانباز یا معلولی که روی ویلچر نشسته یا مادری که کالسکه فرزندش را به دست دارد و یا پیرزنی که واکر به دست در حال تردد است را مجبور میکند مسافت بسیار طولانی را طی کنند تا از آن مسیر که او جلوی آن را گرفته است، عبور کنند!
در حوزه حقالناس حتی گاه برخی کارهای کوچک میتواند تأثیرات عمیق و بزرگ بگذارد که شاید مورد توجه بسیاری از افراد قرار نگیرد. در همین مثالهایی که زده شد فردی عصبی میشود و با اعصاب خرد به منزل میرود به فرزند یا همسر خود بداخلاقی میکند و همین امر سلسلهوار ممکن است کار را به جاهای باریک بکشاند. چه بسا اگر مراعات احوال و حقوق دیگران حتی در همین امور خرد و پیش پا افتاده شود جلوی بسیاری از اتفاقات ناگوار و بزرگ گرفته میشد.
از این دست اتفاقات را موتوریها و عابرین پیاده هم به کرات رقم میزنند. موتوری که به سرعت از چراغ قرمز رد میشود و توجهی به قوانین ندارد، عابری بیتوجه به چراغ و خط عابر پیاده ناگهان به خیابان میآید، خودرویی که بیدلیل بوق میزند و موجب ترس و دلهره دیگران میشود، موتوری که در نیمه شب با صدای بلند گاز خود از خیابانهای خلوت عبور میکند و آسایش دیگران را مخدوش میکند. راننده تاکسی که به خاطر سوار یا پیاده کردن مسافر در محلی ناگهان ترمز میزند، رانندهای که بدون زدن راهنما، ناگهان تصمیم به تغییر مسیر میگیرد، همه به نوعی تجاوز و تعرض به حقوق مردم و حق شهروندان میباشد که جدا از مباحث قانونی آن از جهت اخلاقی، کاری ناپسند است.
اگر در این موارد به جای خودخواهی، از خودگذشتگی حاکم بود، فرد حاضر میشد اندکی به خود سختی دهد تا دیگران را به زحمت نیندازد! گاه شاید لازم است از حق خود بگذرد و از خرید خود بگذرد تا یک توقف بیمورد در جایی که باعث آزار و اذیت دیگران است انجام ندهد!
رانندهای که بداند حساب و کتاب حقالناس و حلالیت گرفتن از افراد غریبهای که از یک محل عبور میکند دشوار و بلکه غیرممکن است هیچگاه تن به این گونه آزارها نمیدهد و توشه بداخلاقیهای خود را از این گونه اعمال پر نخواهد کرد.
راننده تاکسیای که بداند یک ترمز بیجای او به خاطر یک مسافر و مقداری پول ممکن است جمع زیادی را مکدر کند از این مقدار پول خواهد گذشت و یقیناً به این مهم اعتقاد خواهد داشت که با این کار بر برکت اموال خود خواهد افزود!
در هر حال روا نیست ابزاری که برای راحتی و آسایش و سرعت در امور زیردستان ما هستند، تبدیل به ابزاری برای جهنمی شدن ما شوند! با همین خودرو میتوان در روزهای سرد و بارانی به انسانهای زیادی خدمترسانی کرد، میتوان فرد کهنسالی را سوار کرد و تا مقصد رساند، میتوان به همسایهای که بیماری دارد کمک کرد و چندین و چندین کار خیر دیگر انجام داد. این ما هستیم که انتخاب میکنیم که به سمت بهشت پرواز یا در قعر جهنم سقوط کنیم!