جنگ یمن به عنوان یکی از مهمترین تحولات یک دهه اخیر خاورمیانه، با حملات همهجانبه متجاوزان سعودی به الحدیده وارد مرحله جدیدی شده است. بیش از سه سال از مداخله نظامی نیروهای سعودی- اماراتی با همراهی امریکا و رژیم صهیونیستی در یمن در قالب عملیات به اصطلاح توفان قاطعیت میگذرد و حتی یک هدف مورد اصابت قرار نگرفته در این کشور باقی نمانده است. هر چند آمار دقیقی از تعداد تلفات این جنگ وجود ندارد، اما در بازه زمانی مارس ۲۰۱۵ یعنی شروع تهاجم سعودی به این کشور تا جولای ۲۰۱۸، آمارها از کشته شدن ۶۵۰۰ نفر یمنی حکایت دارد که از این تعداد بیش از ۱۶۰۰ نفر را کودکان تشکیل میدهند. متجاوزان سعودی در مرحله کنونی نبرد با شدت بخشیدن به حملات خود در پی تصرف شهر راهبردی الحدیده هستند. تسلط بر بندر راهبردی الحدیده که در این شهر واقع شده، علت اصلی حملات پیوسته ماههای اخیر عربستان را تشکیل میدهد و به نوعی سرنوشت اصلی این جنگ را مشخص میکند. این بندر مبدأ اصلی ورود کمکهای بشردوستانه بینالمللی به یمن است. به علاوه عربستان سعودی و همپیمانان آن طی ماههای اخیر جنبش انصارالله را متهم به ورود سلاح به یمن از طریق این بندر کردهاند. عربستان سعودی و متحدین آن از این هجوم همهجانبه چه اهدافی را دنبال میکنند؟
نخست باید به جایگاه و موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد یمن اشاره کرد. یمن و به ویژه شهر راهبردی الحدیده از نظر موقعیت جغرافیایی تأثیر عمدهای بر امنیت ملی عربستان دارد. سران سعودی از ابتدای تحولات یمن بر این اعتقاد بودهاند که انفعال آنها در برابر انقلابیون یمنی به معنی قبول و به رسمیت شناختن تحولات در مناطق ناآرام در خود عربستان و پذیرش انجام اصلاحات در داخل است. از عبدالعزیز مؤسس پادشاهی سعودی نقل است که هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: راحتی شما در ضعف یمن و بهروزی شما در رنج یمن است. بنابراین باید گفت: هر گونه ایجاد تغییر و تحول در وضعیت سیاسی و اجتماعی یمن بر قدرت منطقهای ریاض به ویژه در سطح اعضای شورای همکاری خلیج فارس تأثیر فراوانی دارد. به علاوه شکلگیری دولت مستقل یمن، امکان گسترش دامنه جنبشهای اسلامی و دموکراتیک را افزایش میدهد که خود مانع نفوذ ریاض به حساب میآید. بنابراین عربستان سعودی به همراه سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس از ابتدای تحولات یمن در تلاش بودهاند فرآیند انتقال قدرت در یمن مدیریت شود تا ارتش، سازمانهای امنیتی و دولت آینده یمن به گونهای تشکیل شود که خطر احتمالی آن برای منافع آنان به حداقل برسد. به همین دلیل بلافاصله پس از استعفای علی عبدالله صالح با مشاهده سرنگونی دولت جایگزین آن به رهبری منصور هادی و قدرتگیری جنبش انصارالله اقدام به حمله نظامی به این کشور کردند. در شرایط کنونی نیز مهاجمان به رهبری عربستان سعودی که طی ماههای اخیر به همراه نیروهای وابسته به منصور هادی رئیسجمهور مستعفی یمن، نقاط مهمی مانند الجوف، مأرب، شبوه، ابین و لحج را به اشغال درآوردهاند، درگیر نبردی سخت با نیروهای انصارالله و ارتش یمن در مناطق البیضا، ذمار، ریمه، تعز، صنعا و الحدیده هستند. در واقع اشغالگران با بمبارانهای سنگین هوایی و حملات همهجانبه زمینی سعی دارند با حرکت در ساحل بابالمندب به هدف نهایی یعنی اشغال صنعا و شهر الحدیده دست یابند. این در حالی است که نیروهای ارتش و هواداران جنبش انصارالله یمن سعی در جلوگیری از ادامه پیشروی آنها دارند.
دوم؛ در ابعاد بینالمللی بحران پس از گذشت سه سال از تهاجم عربستان به یمن زمزمههایی مبنی بر توقف جنگ یمن ناشی از افزایش مطالبات بینالمللی شنیده میشود. مطالبه توقف از سویی از طرف فعالان ضدجنگ در کشورهایی مانند امریکا و ترکیه مطرح است و از سوی دیگر اخیراً آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد ضمن هشدار در مورد ادامه جنگ یمن گفت که در چند ماه گذشته اوضاع غیر قابل تحمل کنونی بدتر نیز شده است و جامعه جهانی فرصتی واقعی در اختیار دارد تا دور بیمنطق خشونت را متوقف و از بروز فاجعه جلوگیری کند. وی تصریح کرد بسیار اهمیت دارد که زیرساختهای اصلی حفظ شود و بیشک حدیده نیز بخشی از این زیرساختها است.
به علاوه باید به هزینههای جنگ یمن اشاره کرد که بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای عربستان سعودی و متحدان آن هزینه داشته است. این موضوع طی سالهای اخیر از سویی به دلیل کاهش قیمت نفت، موجب کسری بودجه شدید عربستان شده و از سوی دیگر پس از ورود ترامپ به کاخ سفید و تصمیم وی برای خروج از برجام و به صفر رساندن صادرات نفت ایران، ریاض تحت فشار شدید امریکا قرار دارد تا با استفاده و افزایش ظرفیت تولید مازاد خود، کسری ناشی از عدم وجود نفت ایران را جبران کند. بنابراین ریاض تلاش دارد تا با گسترش بیش از پیش حملات خود به یمن و اشغال بندر راهبردی الحدیده، شرایط را برای کاهش فشارها و به شکست کشاندن جنبش انصارالله فراهم کند.
سوم؛ ریاض در شرایط کنونی با رویگردانی امریکا و برخی کشورهای اروپایی نیز مواجه است که این کشور را وامیدارد آخرین ضربات خود را در یمن محکمتر وارد آورد. امریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما در مقایسه با مصر و لیبی حداقل تحرک را در یمن نشان داد. این امر از سویی ناشی از محدودیتهای همهجانبه واشنگتن در منطقه و محدودیتهای سیاسی آن در یمن بود و از سوی دیگر با مشاهده حساسیت بسیار یمن برای عربستان، همپوشانی فراوانی بین نقش خود و عربستان میدید. به رغم این، امریکا مهمترین حامی تسلیحاتی و اطلاعاتی عربستان سعودی و امارات متحده در جنگ یمن محسوب میشود، دیگر میلی برای کمک به تأمین هزینههای این جنگ ندارد. در واقع امریکا با مشاهده عدم توانایی متحدان منطقهای خود برای به شکست کشاندن قیام مردم یمن پس از چندین سال، حال تصمیم گرفته تا تحت پوشش آنچه کاهش قربانیان غیرنظامی حملات عربستان و متحدانش مینامد، با واگذاشتن میدان نظامی، بازی را در میدان دیپلماسی ادامه دهد. در کنار آن، امریکا امیدوار است تا از پیشرویهای میدانی سعودی که تاکنون به دست آمده در عرصه مذاکرات دیپلماسی استفاده کند. از سوی دیگر برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان به ویژه پس از قتل قاشقجی روزنامهنگار سعودی، خواستار تجدید نظر در صادرات تسلیحات نظامی به عربستان شدهاند. در مجموع به نظر میرسد حملات گسترده سعودی به الحدیده بیش از هر چیز ناشی از این مسئله است که جامعه جهانی در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه رسیده که باید در مقابل سیاستهای افسارگسیخته ریاض ایستادگی کند. در مقابل عربستان نیز در حال انجام واپسین تلاشهای خود برای نتیجهبخش جلوه دادن رویکردهای خویش است.