بهرهبرداری جالب رسانههای دولتی از معافیت هشت کشور از تحریمهای ایران، با این رویکرد که چنین رویکردی حاصل دیپلماسی فعال نفتی ایران است، چند روزی است که سعی دارد همهچیز را به سود وزارت نفت به پایان ببرد، در حالی که اصل این معافیتها اصولاً ارتباطی به وزارت نفت و دیپلماسی این وزارتخانه ندارد.
در حالت کلی وزارت نفت در حوزه دیپلماسی نفتی، به جز چند نامهنگاری با رئیس اوپک فعالیت دیگری نداشته است و مدیران این وزارتخانه برخلاف امریکاییها که از همه توان خود برای تحریم نفت ایران استفاده کردند، در اتاقهای خود نشستند و به آینده چشم دوختند.
موضوع معافیتهای امریکا به تحریمهای ایران گرچه نشانه روشنی از شکست امریکا در توفیق آنی این کشور در تحریم ایران است، اما نباید فراموش کرد که تغییر استراتژی امریکا، محصول خاماندیشی و بلندپروازیهای مشاوران تندروی ترامپ به ویژه جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید است که طی یکسال گذشته چالشهای بسیاری را با وزارت خزانهداری امریکا داشتهاند. اصولاً وزارت خزانهداری با توجه به تجربیات سه دهه اخیر در تحریمهای اقتصادی، راهبردهای واقعگرایانهتری را به نسبت سیاسیون دارد و بر همین اساس، هوشمندانهترین تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران در دوره پیش شکل گرفت.
امریکاییها از تحریم صدام در سال ۱۹۹۱ درسهای بسیاری گرفته بودند که مهمترین آن، این بود که تحریمها باید مرحله به مرحله اجرایی شود تا دارای تأثیرات عمیقتر باشد. در تحریم عراق، تحریمها به حدی سریع بود که به سقف خود رسید و بعد از دو سال از اجراییشدن تحریمها، نقطه «سر شدگی» تحریمها برای عراق پدیدار شد، بنابراین تغییری در رفتار سیاسی صدام به وجود نیامد تا نهایت کار به حمله نظامی ختم شود. طرحی که امریکا برای عراق اطو زده بود، به شکست انجامید و موجب تغییر تاکتیکی وزارت خزانهداری شد. در تاکتیک جدید و در قبال ایران، تحریمها به صورت مرحلهای به اجرا درآمد تا تأثیر تحریمها برای مردم کشور قابل درک باشد.
این رویکرد دولت اوباما در دولت ترامپ فراموش شد و همین موضوع موجب اختلاف جدی میان وزارت خزانهداری این کشور با مشاوران ترامپ و وزارت امور خارجه این کشور شد. شتابزدگی امریکا برای تحریم نفت ایران و اعلام این مهم که صادرات نفت ایران در تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۱۸ به صفر خواهد رسید، نشاندهنده کنار گذاشتن وزارت خزانهداری امریکا از اعلام تحریمهای جدید است.
چنین موضوعی از روز نخست مطرح شدنش، توسط بسیاری از کارشناسان بازار نفت یک شوخی قلمداد شد و همه پیشبینیها حکایت از آن داشت که امریکا شکست تلخی را تجربه خواهد کرد. رئیسجمهور امریکا برای تحقق هدف خود به عربستان و سایر کشورهای نفتی خاورمیانه فشارهای بسیاری وارد کرد تا با افزایش تولید نفت خود، جای ایران را در بازارها پر کنند به طوری که توئیتهای وی، رنگ تهدید به خود گرفت.
با این وجود و همه دوپینگهای صورت گرفته، عربستان رسماً اعلام کرد نمیتواند تولیدی داشته باشد که کمبود نفت ایران را جبران کند و در مرحله بعد، سایر کشورهای نفتی با کاهش تولید مواجه شدند. رشته توئیتهای ترامپ و ارسال سیگنالهای مختلف درباره ناتوانی تولیدکنندگان برای افزایش تولید، منجر به افزایش بهای نفت شد که همین موضوع، قیمت سوخت را در امریکا با افزایش مواجه کرد. افزایش قیمت سوخت در این کشور یک موضوع بسیار حیاتی است، امریکاییها ذاتاً پرمصرف هستند، به ویژه در بخش سوخت و افزایش بهای بنزین و گازوئیل، همواره یک موضوع چالشبرانگیز در ایالات متحده بودهاست. در چنین شرایطی و با توجه به انتخابات مجلس نمایندگان و سنا، عدهای معتقدند اعطای معافیت تحریمی به برخی کشورها، مقصودی جز کاهش قیمت نفت و بهای سوخت در امریکا نداشته باشد، کما اینکه وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران نیز به صورت رسمی چنین تحلیلی ارائه داد.
گرچه این تحلیل هم میتواند درست باشد، اما همه ماجرا نیست؛ نظام تحریمها بسیار پیچیده و چند لایه است و عقبنشینی امروز امریکا، نه فقط به دلیل کنترل قیمت سوخت و دیپلماسی نفتی ایران است، بلکه بازگشت به تحریمهای مرحلهای است که وزارت خزانهداری امریکا روی آن تأکید دارد. ساده انگارانه است قبول کنیم دیپلماسی نفتی ایران عامل شکست تحریمهای امریکاست، زیرا نه دیپلماسی نفتی وجود دارد و نه امریکا به طور کامل عقب نشسته است. تصمیمسازان داخلی نباید در معافیت اعطا شده به کشورهای مختلف به خواب فرو بروند، این تازه آغاز راه است و روزهای سختتری در پیش است، امریکا تغییر تاکتیک داده است و تنها امیدواری که میتوان به آن دل بست، این است که اختلافات داخلی امریکا درباره مکانیزم تحریمها، تشدید شود.
ماجرای سوئیفت و اختلاف جدی وزارت خزانه داری و سایر نهادهای امریکایی هنوز هم در محافل داخلی این کشور محل بحث است؛ وزارت خزانهداری خواستار عدم تحریم سوئیفت ایران است درست برعکس وزارت امورخارجه که همچون گاوی وحشی در چینیفروشی، به خرد کردن دستاوردهای سالهای گذشته وزارت خزانهداری مشغول است. حالادر این میان، چه ارتباطی میان دیپلماسی نفتی ایران و معافیتهای در نظر گرفته شده وجود دارد، برای کسانی که به نظام تحریمها آشنا هستند، نامفهوم است.