اگرچه یار دیرینه در همین سرزمین است و بهسختی تلاش میکند تا سرپا بماند در حالیکه ما گرد جهان دربهدر به دنبال او میگردیم! کشور ایران با داشتن نعمت ارزشمند چهار فصل کامل و این همه امکانات و منابع عظیم خدادادی و نیروهای بالقوه و بالفعل و همچنین فرهنگی غنی از همه نیازهای عاطفی، شاهد تلاش معدود کسانی است که همچنان در گوشه و کنار دنیا سرک میکشند تا تازهها را جستوجو کنند و البته زمانی که یافتند متوجه میشوند آنچه را که پیدا کردهاند در مقابل داشتههایشان پشیزی نمیارزد! همه علوم به چنگ آمده از شرق و غرب ریشه در همین فرهنگ و کتابهای آن دارد که سالیان دراز در مراکز بزرگ ایران باستان و رصدخانههای شرق و غرب این سرزمین خاک میخورده تا کسانی از غرب تحت عناوین شرقشناس و سفرای فرهنگی به اینسو آمده و عمری را در این خاک مقدس سکونت گزینند و در پایان چکیده این طومارها را به همراه بردند تا در اتاقهای فکر به علومی جدید تبدیل و به نام خودشان عرضه کنند و امروز توانستهاند به اتکای این زیرساختها که رمز زندگی راحت در هزاره سوم است، دست یابند. آنها اگرچه از این سرزمین دور هستند، اما میدانند زندگی ماشینیسم پدیده و رهاوردی است که به شرق هدیه شده تا از سمبلهای آرامش دست بردارند و به آنها که فاقد نعمتهای زاده شرقند بپیوندند، سوغاتی که فاقد انگیزه درونی است و از پوچی سرچشمه میگیرد. سالها بعد و در آغازین روزهای هزاره سوم، چینیها در شرق هم به آنها میپیوندند و بار سفر را بسته تا علاوه بر خاورمیانه سری هم به غرب بزنند تا ضمن کپیبرداری از نیازهای ضروری جامعه گرفتار در معضل ماشینیسم، خلاقیتهای تازهای را ابداع و عرضه کنند که در عین انجام تقاضای مشتری قیمتی به مراتب ارزان، اما کمخاصیت و یکبار مصرف ارائه دهند تا نیاز تداوممند گردد و این همان پدیده نفوذ روبنایی شرق دور در خاورمیانه و غرب است که میرود تا زیرساختها و امنیت شغلی را نیز مضمحل کند. حالا ترس وجدانهای بیدار مانده از نفوذ دوگانه غرب و شرق در این وادی بهجایی رسیده تا دنبال نوشدارویی باشند که بتواند از عوامل متزلزل عاطفی حراست و مراقبت کند.
آنچه میتواند در جهت حفظ ارزشها زمینه ترقی و تعالی را برای این جامعه زخمخورده از تجاوز غرب و شرق در طول تاریخ بیکفایتی پادشاهان عامل فراهم کند، اتکا به داشتههای فرهنگی و بازگرداندن خصلتهای گذشته به جامعه است تا علاوه بر اینکه با علوم روز هماهنگ است، پارامترهای موردنیاز روحی و عاطفی را نیز فراهم کرده باشد. جسم همیشه و در همه حال برای بقا نیازمند تغذیه بوده و هست، اما این احتیاج تنها با خوردن غذاهای متنوع فراهم نمیشود، بلکه محتاج تأمین سلامتی از طریق آرامش روح هم است.
آنچه را که متجاوزان در این معامله برد و باخت از جامعه ما به یغما بردهاند تا در مقابل مظاهر تمدن را ارائه داده و اقلام غذایی ارزشمند را از محدودیتهای نوع آن خارج کرده و متنوع کنند برای ادامه حیات سالم و پویا کافی به نظر نمیرسد، زیرا در مقابل ارائه این آوردههای جسمی، تقویتکنندگان روح و روان به مرور زمان مصادره شده باشند و شاید به صرافت این بده و بستانهای نامعقول نیفتادهایم که اگر همچنان ادامه پیدا کند، میتواند به ناکجاآبادها ختم شود. همانگونه که چرخهای صنعت نیازمند گریسکاری و روغنزنی برای روان شدن است، روح انسان نیز محتاج صیقلهاست که داروی آن چیزی جز بهرهبرداری از شادی و شعف سالم نخواهد بود.
تا همین نیمقرن پیش که هنوز شرق و غرب آنچنان نتوانسته بودند علاوه بر نفوذ اقتصادی نیازهای روحی و اجتماعی جوامع را تحتالشعاع قرار دهند برای جمعیت کمتر از ۳۰ میلیون نفری کشور دهها و بلکه صدها گروه نمایشی کمدی و روحوضی مطرح و پیشپردههای شاد وجود داشت که با امکانات مقدماتی به هنرنمایی میپرداختند و با استقبال فراوان روبهرو بودند. امروز آنها کجا رفتند و چه عواملی تازه توانسته جانشین آن شده و خندههای عمیق را که بعضی اوقات به ریزش اشک از چشمها ختم میشد بر لبان جامعه جاری سازد؟ کجا هستند آن نشریات هفتگی، ماهانه، سالانه و حتی صفحات ویژه در روزنامههایی که منحصراً به طنز و فکاهیات اختصاص داشتند؟ جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی کشور در حال حاضر تنها سه ماهنامه طنز و فکاهی دارد که سرآمد آنها «طنز نیمروز» است و در این برهه از زمان بهصورت دست و پا شکسته و با تیراژی که به لطف مسئولان روزبهروز افت میکند تا همسان کتابهایی شود که زیر چاپ میروند و در قفسهها خاک میخورند منتشر میشود! کدام یک از دستگاههای زیرمجموعه دولت متولی تأمین شادی جامعه از طرق سالم هستند و بدین منظور دست کسانی که در بخش خصوصی آستین بالا زدهاند را گرفتهاند؟ تولید شادی و خنده که داروی ضروری برای التیام دردهای عاطفی است از ضروریات یک جامعه پویاست. نیمنگاهی به کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه و ایتالیا نشان میدهد چند عنوان نشریه منحصراً به طنز و کاریکاتور اختصاص دارد و چه میزان از کمکها برای ادامه حیات از سوی مؤسسات فرهنگی و حمایتی به آنها داده میشود، اما متأسفانه دستگاهی در کشور ما برای نظارت و حمایت از شادی و نشاط سالم جامعه وجود ندارد که اجازه ندهد ابزارهای این تغذیه به مرور زمان منحط شوند.
*روزنامهنگار پیشکسوت