بیتوجهی به ابتلای بیماریهای روحی و روانی کودکان میتواند در بزرگسالی به حوادث ناگواری مبتلا شود. حوادثی که تأثیرات ناگوار آن ممکن است خانواده و کودکان دیگری را هم با آن درگیر کند. در جریان یک پرونده که در دادسرای تهران تشکیل شدهاست پسر جوانی، دو دانشآموز را به بهانه نشان دادن خرگوش به مخفیگاهش کشانده و با ایجاد وحشت برایشان اموالشان را سرقت کرده است. او در بازجوییها گفته است در دوران کودکی به بیماری روحی روانی مبتلا شده و یک بار هم هدف کودک آزاری قرار گرفته بود.
به گزارش خبرنگار ما، ظهر روز سهشنبه ۲۳آبانماه دو پسر دانشآموز ۱۰ساله به اداره پلیس رفتند و از پسر جوانی به اتهام آدمربایی و اخاذی شکایت کردند.
یکی از دانشآموزان گفت: دقایقی قبل مدرسه تعطیل شد. من و دوستم در راه رفتن به خانهمان بودیم که پسر جوانی از پنجره خانهشان ما را صدا زد و گفت: تعدادی خرگوش زیبا در خانهاش دارد و از ما خواست برای دیدن خرگوشها به خانهاش برویم. از آنجایی که من و دوستم علاقه زیادی به خرگوش داشتیم از پسر جوان خواستیم یکی از خرگوشها را به جلوی در بیاورد و به ما نشان دهد. لحظاتی بعد پسر جوان به جلوی در آمد و گفت: خرگوشها داخل قفس و در حال غذا خوردن هستند و بهتر است ما به داخل خانهشان برویم و هر کدام را که دوست داشتیم از قفس بیرون بیاوریم و با آن بازی کنیم. وقتی وارد خانهشان شدیم خبری از خرگوش نبود که ناگهان پسر جوان ما را باتهدید چاقو داخل اتاقی زندانی کرد. او تلفن همراه مرا و پولهای توجیبی من و دوستم را به زور گرفت. او قصد داشت ما را آزار و اذیت کند که او را فریب دادیم و در فرصت مناسب از خانهشان گریختم و به اداره پلیس آمدیم.
با طرح این شکایت بلافاصله تیمی از مأموران پلیس راهی خانه مورد نظر شدند. مأموران در محل حادثه پسر ۲۱سالهای به نام سهیل را بازداشت کردند. بررسیها حکایت از این داشت پسر جوان در نبود مادر و پدرش، دو دانشآموز را به بهانه نشان دادن خرگوش به خانهشان کشانده و از آنها سرقت کرده است.
متهم در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و گفت: من از کودکی دوبار مورد کودکآزاری قرار گرفتم و بعد دچار بیماری روانی دو قطبی شدم، اما پدر و مادرم برای درمان من اقدام نکردند تا اینکه در سن ۱۷سالگی بیماریام به اوج خود رسید و آن زمان که در مشهد ساکن بودیم در بیمارستانی بستری شدم. پس از آن همیشه تحت درمان بودم و هر زمانی که داروهایم را مصرف نمیکردم بیماریام تشدید میشد و دست به کارهای عجیب و غریب میزدم. یکماه قبل به خاطر کار پدرم خانهمان را از مشهد به تهران آوردیم. در این مدت دوباره بیماریام اوج گرفت و چند باری هم برای درمان به بیمارستان روزبه رفتیم. چند روزی بود که قرصهایم را مصرف نمیکردم تا اینکه امروز مادرم برای انجام کاری به بازار رفت. لحظه حادثه جلوی پنجره بودم که دیدم بچهها از مدرسه بیرون آمدهاند و تصمیم گرفتم به بهانه نشان دادن خرگوش تعدادی از آنها را به خانهمان بکشم و از آنها سرقت کنم. به بچههای زیادی پیشنهاد دادم برای دیدن خرگوش به خانهمان بیایند، اما نیامدن تا اینکه این دو دانشآموز قبول کردند. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه متهم به دستور قاضی برای معاینه به پزشکی قانونی معرفی شد.