مردی که متهم است با همدستی برادر و برادرزادهاش مدیرعامل نشریه شمارش را به قتل رسانده روز گذشته محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، بیستم اردبیهشتسال۹۶، مأموران کلانتری۱۲ یوسفآباد از مرگ مشکوک مرد میانسالی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به مجید ۵۰ساله بود که در جریان نزاع و درگیری با مرد همسایه بر اثر ضربه چاقو به سینهاش به قتل رسیده بود. در اولین گام از تحقیقات مشخص شد ضارب به نام مهدی ۴۵ساله بعد از حادثه متواری شده است، اما دو ضارب دیگر که برادر و برادرزاده او بودند، دستگیر شدند.
دستگیری عامل قتل
مأموران دریافتند، مقتول مدیر عامل نشریه شمارش بوده و در طبقهچهارم ساختمان ساکن بوده است. او مدتی قبل بر سر احداث اتاقکی در پارکینگ ساختمان با مرد همسایه اختلاف داشته و علت درگیری روز حادثه نیز همین موضوع بوده است. سرانجام مأموران متهم را پنجماه بعد از حادثه در مخفیگاهش در باغی در غرب تهران، شناسایی و دستگیر کردند.
انکار قتل
متهم با انکار قتل گفت: «وقتی با مقتول درگیر شدم برادرش و برادر همسر او دخالت کردند و مرا کشیدند. وقتی برگشتم دیدم چاقو در سینه مقتول فرو رفته است و نمیدانم چطور این اتفاق افتاد.»
با انکار متهم، اما بنا به گواهی شاهدان و مدارک موجود، کیفرخواست وی به جرم قتل عمد و برادر و برادرزاده او نیز به اتهام ایراد ضرب و جرح صادر شد.
محاکمه متهمان
صبح دیروز متهمان در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی تولیت و مستشار ملکی محاکمه شدند.
ابتدای جلسه اولیایدم که پدر و مادر و دو دختر مقتول بودند درخواست قصاص کردند. سپس برادر مقتول به عنوان شاکی در خصوص شکایتش گفت: «مهدی یک سوئیت غیرمجاز در پارکینگ ساخته بود و آنجا رفت و آمدهای مشکوک داشت و مشروب و مواد مخدر نیز مصرف میکرد. از آنجایی که برادرم، دو دختر نوجوان داشت این قضیه برایش مهم بود به همین خاطر بارها به او تذکر داده بود تا آن سوئیت را خراب کند، اما او توجهی نداشت تا اینکه برادرم از او شکایت کرد و روز حادثه متهم با دیدن برگه شکایت عصبانی شد و شروع به فحاشی کردهبود که برادرم بامن تماس گرفت و درخواست کمک کرد. وقتی رسیدم همسر برادرم حال خوبی نداشت که ما مجبور شدیم با اورژانس تماس بگیریم.» وی ادامه داد: «در راه پله ایستاده بودم که متهم متوجه عوامل اورژانس شد به همین دلیل بار دیگر درگیری را شروع کرد و با قمه حمله کرد. او یک ضربه به سرم زد و در حالیکه روی زمین افتادهبودم برادر و برادرزادهاش نیز به طرفم آمدند و سه نفری مرا کتک زدند. همین حین برادرزن برادرم آمد که متهمان او را نیز کتک زدند. آنجا بود که مجید سراسیمه از پلهها پایین آمد و مهدی با دیدن او بلافاصله چاقویی که در دستش بود را در سینه برادرم فرو برد. سپس با یک موتور فرار کرد.»
در ادامه برادرزن مقتول نیز به خاطر ایراد ضرب و جرح با تأیید این توضیحات برای متهمان درخواست مجازات کرد. بعد از درخواست اولیایدم و شاکیان پرونده، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد. او در دفاع از خود گفت: «آن روز بعد از اینکه با مقتول درگیر شدم به سوئیتم رفتم و طبق عادت مشروب خوردم. بعد به مغازه برادرم رفتم که او نبود سپس با کارگرش شیشه کشیدم. در همین حین مقتول تماس گرفت و گفت: دارم ماشین ۴۰میلیونیات را خرد میکنم. عصبانی شدم و بلافاصله به خانه آمدم. دیدم چند نفری ایستادهاند و با هم درگیر شدیم. این شد که با قمه خودروی زانتیای مقتول را تخریب کردم. سپس برادر مقتول نزدیک شد و از پشت سر مرا گرفت و به طرف جلو هل داد. داشتم صورت او را نگاه میکردم که ناگهان برگشتم و متوجه شدم قمه در سینه مقتول فرو رفته است.»
در ادامه متهم به سؤالات هیئت قضایی پاسخ داد.
چرا در ماشین قمه داشتی؟
در شمال بساز و بفروش داشتم و با خودروی دو کابینهام تنها به آنجا میرفتم این یک وسیله دفاعی بود.
ضرب و جرح را قبول داری؟
بله، ولی به خاطر مصرف شیشه و مشروب در حال عادی نبودم.
در قتل مجید مقصر نبودی پس چرا فرار کردی؟
به دلیل اعتیاد روزی چهار وعده باید مصرف کنم. حتی یکی از دوستانم پیشنهاد داد به ارومیه بروم و از آنجا به ترکیه و اروپا. پولش را داشتم و هم آشنا و سرمایه برای اقامت در اروپا، اما این کار را نکردم.
شغلت چیست؟
چند سالی در ژاپن کار کردم. آنجا خلافکار زیاد داشت. مهارت دعوا با چاقو را هم آنجا یاد گرفتم. آدم ناشی نیستم. اگر برادر مقتول و برادرزنش دخالت نمیکردند، مجید الان زنده بود. حالا هم سازنده ساختمان هستم.
چرا لباس نظامی نگهداری میکردی؟
به این لباس علاقه داشتم. یکبار برای کارهای ساختمان به شهرداری رفتم که دیدم چند سرهنگ با لباس پلیس آنجا هستند. خیلی آنها را تحویل میگرفتند. خوشم آمد و رفتم آن لباس را با درجه سرهنگی ٢٠٠هزار تومان خریدم، اما یکبار هم آن را نپوشیدم. در ادامه دیگر متهمان نیز با انکار جرمشان از خودشان دفاع کردند.
سپس همسر مقتول دراعتراض به حرفهای متهم گفت: «مجید کارش را با روزنامه عصر تمدن در سال ٧٨ آغاز کرد و بعد از آن هم در چند مجله فعالیت میکرد. نشریه شمارش ابتدا جدول بود، اما چند سال پیش با پیگیری مجید به نشریه اجتماعی و سیاسی تبدیل شد، اما با مرگ او این مجله تعطیل شد. در این مدت مجید فقط در کار مطبوعات فعالیت و سابقه زیادی در این عرصه داشت. این حرفهای متهم در شخصیت و اخلاق شوهرم نبود.»
در آخر هیئت قضایی وارد شور شد.