کد خبر: 936711
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۷ - ۰۳:۰۷
ارزش‌هایی که حیات خانواده را تضمین می‌کند
شکر خدا هنوز هستند زوج‌هایی که احترام در بین آن‌ها حرف اول را می‌زند. هستند کسانی که می‌گویند هرچه رابطه نزدیک‌تر و صمیمی‌تر بشود پس احترام هم باید بیشتر بشود، زیرا آدم از کسی توقع پیدا می‌کند که از همه به او نزدیک‌تر است
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- نگین خلج‌سرشکی: یک چهارگوش الکترونیکی گرمای ارتباطات خانوادگی را نابود کرده است. بچه تا سر بالا می‌آورد پدر و مادری را می‌بیند که غرق در دنیای خود هستند و انگار در برابر دنیایی که روبه‌روی آن‌ها نشسته و باعث ایجاد آن شده‌اند هیچ مسئولیتی ندارند. تمام وقت آن‌ها شده است پر از اطلاعاتی که به هیچ یک از آن‌ها عمل نمی‌کنند. آن‌ها به اصلاح درباره رژیم غذایی مناسب پر از اطلاعات هستند، اما هر شب غذای فوری یا همان فست‌فود می‌خورند. آن‌ها به اصطلاح درباره روش‌های نوین تربیتی لبریز از داده‌های علمی و اصول اخلاقی هستند، اما کتک زدن را بهترین شیوه ساکت کردن کودک می‌دانند. شاید به کار بردن اصطلاح والدین برقی برای آنان خوب باشد. انگار هر روز فقط برای چند ساعتی شارژ هستند و ناگهان باتری آن‌ها خالی می‌شود و دیگر نه حوصله حرف زدن دارند و نه حوصله تربیت کردن. بدون شک بسیارند خانواده‌هایی که در حریم امن احترام و آرامش به زندگی خود ادامه می‌دهند، اما ویروس بی‌محبتی خیلی از خانواده‌ها را بیمار کرده است. بهتر است ببینیم خانواده‌هایی که در منطقه سبز و امن آرامش هستند چه کرده‌اند که حال دل آن‌ها خوب است.

شکر خدا هنوز هستند زوج‌هایی که احترام در بین آن‌ها حرف اول را می‌زند. هستند کسانی که می‌گویند هرچه رابطه نزدیک‌تر و صمیمی‌تر بشود پس احترام هم باید بیشتر بشود، زیرا آدم از کسی توقع پیدا می‌کند که از همه به او نزدیک‌تر است. اگر فقط به همین یک نکته توجه شود از شلوغی دادگاه‌های حل اختلاف خانواده کاسته خواهد شد. بعضی از زوج‌های جوان فکر می‌کنند صمیمی بودن یعنی هر چه به دهان رسید را باید گفت و ته حرف خود می‌گویند «شوخی کردم» یا زن و شوهر که با هم تعارف ندارند، در صورتی که عشق به احترام نیاز دارد. عشق ارزش دارد. عشق هزار بار تکرار نمی‌شود که اگر این نشد پس یکی دیگر. آدم شاید بتواند به راحتی از یک غریبه و یا یک دوست معمولی دل بکند، اما از همسر خود نه. قبل از شکستن حرمت عشق باید کمی هم به ادامه راه فکر کرد. خیلی وقت‌ها شوخی شوخی، جدی می‌شود. اگر می‌گوییم قبل‌تر‌ها خانواده مزه‌ای دیگر داشت برای این بود که چاشنی سلامت روانی به آن اضافه می‌کردند و سر هر چیز و هیچ چیز یک جنگ روانی به پا نمی‌کردند. امروزه به اصطلاح متمدن شده‌ایم، اما قبل‌تر‌ها شیوه مذاکره را بهتر بلد بودیم. البته نباید هم از آن طرف بام پرت شویم، زیرا هنوز هستند خانواده‌هایی که زبان یکدیگر را متوجه می‌شوند و لوح زندگی را خوش‌خط می‌نویسند. پس به جای شکایت از همدیگر بهتر است کمی چشم خود را باز کنیم و واقعیت زندگی خانوادگی را بهتر ببینیم تا شاید سلامت روانی را بهتر درک کنیم. شاید با خود بگویید اعضای خانواده ما که از نظر روانی سالم هستند و هیچ یک بیماری‌ای خاص ندارند، اما باید گفت: سلامت روانی یعنی این که روی اعصاب و روحیه هم خراش نیندازیم و با زبانی که استخوان ندارد تمامی استخوان‌های همدیگر را خرد نکنیم. سلامت روانی یعنی گره را به جای دندان با دست باز کنیم. همیشه در یک ارتباط طرفین به طور برابر سهم و نقش دارند و فرقی هم ندارد این ارتباط پدر و فرزندی باشد یا زن و شوهری و یا حتی مادر و فرزندی و سلامت روانی خانواده هم فقط در همسرداری خلاصه نمی‌شود بلکه خیلی از وقت‌ها این جوانان هستند که سلامت روانی خانواده را دچار بحران می‌کنند. هر دو طرف تمایل دارند حرف آن‌ها شنیده شود، اما کمی شنونده فعال بودن را در خود تقویت نمی‌کنند. شنونده فعال یعنی به طرف مقابل اجازه بدهی نظر خود را ابراز کند و حتی اگر با او مخالف هستی، اما در قالبی محترمانه مخالفت خود را نشان دهی.

واقعیت همیشه پایدار این است که پدر یا مادر با فرزند خود تفاوت‌های نسلی بسیاری دارند و اگر این تفاوت به درستی فهمیده نشود پس فرزند عنوان سرکش و بی‌ادب می‌گیرد و به والدین هم برچسب تفکرات کهنه می‌چسبد. تفاوت نسل همیشه وجود دارد و فقط برای امروز نبوده و نیست، بلکه قدیمی‌تر‌ها هم با فرزندان خود تفاوت نسلی داشته‌اند، اما در حل این تفاوت‌ها عجول نبودند و با مذاکره همه گزینه‌ها را میسر می‌ساختند. اگر در جاده‌ای به نام زندگی خانوادگی قرار دارید پس برای قدم برداشتن باید کفش احترام را به پا کنید. افراد خانواده وقتی به یک مشکل برمی‌خورند نباید سهم دیگری را از مال خود بیشتر بدانند بلکه یک کلمه گفتن یک کلمه شنیدن هم دارد. اگر اشتباه من نبود اشتباه تو بود راه بیندازیم و دنبال مقصر باشیم پس هیچ چیز حل نخواهد شد و فقط سلامت روانی را بیمار کرده‌ایم. خشم در کسری از ثانیه رخ می‌دهد و روز‌ها پشیمانی و خجالت به بار می‌آورد پس به جای حق به جانبی بهتر است کمی هم حق را به دیگری داده و از دیدگاه او به رفتار خود نگاه کنیم. پا در کفش خود نکنیم و باید‌ها و نباید‌ها را پشت سر هم ردیف نکنیم، بلکه کمی هم با کفش دیگری قدم برداریم. این‌گونه اگر خوب را برای خود بخواهیم پس برای دیگر افراد خانواده هم خواهیم خواست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار