کد خبر: 938326
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۶
گزارش «جوان آنلاین» از علل و عوامل ایجاد طلاق عاطفی
واقعا چه اتفاقی می‌افتد که عشق و علاقه میان‌ زن و شوهر آن‌قدر کم می‌شود که تصمیم به جدا کردن زندگی‌شان از هم‌دیگر می‌گیرند؟ آن‌ها که حتی حاضر نبودند یک‌ساعت از هم دور بمانند، حالا می‌خواهند اتاق یا حتی خانه‌شان را از هم جدا و به‌قول خودشان فقط و فقط به‌خاطر بچه این زندگی به‌ظاهر مشترک را تحمل کنند!
سرویس اجتماعی جوان آنلاین – مهسا گربندی: روزگاری عاشق هم بودند و فکر می‌کردند با یکدیگر خوشبخت‌ترین آدم‌های روی زمین می‌شوند. همان روز‌ها بود که برای همدیگر وقت داشتند و از علاقه زیاد، ایرادات طرف مقابل‌شان را نمی‌دیدند یا می‌دیدند و از آن چشم‌پوشی می‌کردند. اما چند سالی گذشت و رفتارهایشان تغییر کرد. حالا دیگر علاقه قبلی بین‌شان دیده نمی‌شود و هر کدام‌شان دیگری را متهم به بی‌توجهی می‌کنند. اما واقعا چه اتفاقی می‌افتد که عشق و علاقه میان‌شان آن‌قدر کم شده که تصمیم به جدا کردن زندگی‌شان از هم‌دیگر می‌گیرند؟ آن‌ها که حتی حاضر نبودند یک‌ساعت از هم دور بمانند می‌خواهند اتاق یا حتی خانه‌شان را از هم جدا و به‌قول خودشان فقط و فقط به‌خاطر بچه این زندگی را تحمل کنند!

انگار در عشق و علاقه هم عادت به افراط و تفریط کرده‌ایم. یک روز تمام عشق‌مان را خرج یک‌نفر می‌کنیم و بعد تمام عشق و علاقه‌مان را از او پس می‌گیریم. یک‌روز سرتاپاگوش پای صحبتش می‌شینیم و روز دیگر صدایش را گوش‌خراش و روی‌مغز می‌دانیم! و این مسئله تا جایی پیش می‌رود که به خودمان می‌آییم و می‌فهمیم که ما هم طلاق گرفته‌ایم! نه طلاق محضری، طلاقی از نوع عاطفی! و موضوع آن‌قدر حاد شده که دیگر حاضر نیستیم ذره‌ای عشق را خرج طرف مقابل‌مان کنیم.

از هر دو ازدواج، یک ازدواج گرفتار طلاق عاطفی می‌شود

سیدمهدی حائری زاده، استاد حوزه و دانشگاه درباره طلاق عاطفی و بیگانه شدن زن و شوهر با یکدیگر به خبرنگار «جوان آنلاین» می‌گوید: «طلاق عاطفی به معنای گشوده شدن مهر و عاطفه روانی بدون جدایی رسمی و علنی آن دو از یکدیگر است و در حالی که زن و شوهر اسم‌شان در شناسنامه یکدیگر قرار گرفته، اما هیچ احساسی نسبت به هم ندارند. متاسفانه بر اساس آمار منتشر شده از هر دو ازدواج یک ازدواج گرفتار طلاق عاطفی می‌شود؛ و این آمار جدای از آمار طلاق رسمی در کشور است.»

این استاد حوزه و دانشگاه درباره دلایل بروز طلاق عاطفی در برخی از خانواده‌ها اظهار می‌دارد: «وقتی نیاز‌های زوجین اعم از عاطفی، اجتماعی، مادی و جنسی برآورده نمی‌شود و همین مسئله موجب سردی رابطه بین زن و شوهر خواهد شد. همچنین به‌وضوح دیده می‌شود که زوجین مهارت همسرداری و زندگی و مدیریتی را ندارند. آن‌ها حتی از لحاظ کلامی نیز مهارتی از خود نشان نمی‌دهند. به‌همین علت با اولین مشکل و چالشی که در زندگی ایجاد می‌شود به‌جای اینکه مشکل را مدیریت و برای حل آن تلاش کنند از ادامه زندگی دلسرد می‌شوند و زندگی را تمام شده تلقی می‌کنند. متاسفانه بسیاری از جوانان هنگام فارغ‌التحصیل شدن مهارت‌های مربوط به رشته تحصیلی‌شان را می‌آموزند، اما متاسفانه مهارت‌های زندگی را هیچ‌گاه یاد نمی‌گیرند و همین مسئله باعث می‌شود که بعد از ازدواج با بحران روبه‌رو شوند.»

او اظهار می‌دارد: «در زندگی بسیاری از زوجین میان انتظارات و واقعیت موجود زندگی‌شان تناسبی وجود ندارد و همین اختلاف باعث می‌شود که آن‌ها قادر به اصلاح رابطه‌شان نباشند. چقدر خوب است که در این زمینه به کارشناسان فن مراجعه کنند و این مشکل را پیش از آنکه حاد شود را حل کنند.»

گسست عاطفی و روانی در خانواده‌ها نتیجه طلاق عاطفی

به گفته این استاد حوزه و دانشگاه، عوامل مختلف دیگری، چون اقتصاد، بیماری یکی از زوجین و دخالت دیگران در زندگی نیز می‌تواند در طلاق عاطفی موثر باشد و حس ناکامی آن‌ها از زندگی را ایجاد کند. اما این موارد به مراتب اثرات کمتری در بروز طلاق عاطفی دارند.

سیدمهدی حائری زاده به دقت و بررسی‌های لازم پیش از ازدواج تاکید می‌کند و می‌گوید: «دیده می‌شود که بسیاری از طلاق‌های عاطفی در زندگی‌هایی اتفاق می‌افتد که در اثر انتخاب نادرستی شکل گرفته است. وقتی رعایت کفویت لازم نمی‌شود و برای تشکیل زندگی عاقلانه تصمیم گرفته نمی‌شود احتمال بروز طلاق عاطفی بیشتر است؛ بنابراین توصیه می‌شود که حتما در بحث انتخاب مورد برای ازدواج با کسانی که مورد توجه و اعتماد هستند، مشورت شود. ازدواج‌های اجباری نیز در معرض طلاق‌های عاطفی هستند که هرچند در جامعه امروزه ما کمرنگ‌تر شده، اما در برخی از روستا‌ها چنین مسائلی به چشم می‌خورد.»

این کارشناس مذهبی درباره مشکلاتی که پس از طلاق عاطفی در زندگی رخ می‌دهد، اظهار می‌دارد: «اگر طلاق عاطفی در زندگی رخ بدهد و ارتباط عاطفی بین زن و شوهر از بین برود به تدریج زن و مرد احساس رضایتمندی‌شان در زندگی را از دست می‌دهند و در نتیجه با ادامه آن در خانواده گسست عاطفی و روانی ایجاد می‌شود.»

هنر عشق در پیوند تفاوت‌ها و معجزه‌اش نادیده گرفتن کمبودهاست

طلاق عاطفی را مانند بیماری سرطان می‌دانند که اول به یکی از سلول‌ها ضربه می‌زند و به مرور به تمام سلول‌های بدن سرایت می‌کند که اگر آن سلول یا سلول‌های اولیه درمان شود، بیمار درمان می‌شود و با جنگ علیه بیماری زنده می‌ماند.

به‌طور حتم اگر درک متقابل و گفتمان درست و منطقی میان زن و شوهر وجود داشته باشد، همه عوامل طلاق عاطفی بی‌اثر می‌شود؛ و چه خوب است به جای درگیر شدن با نوع برگزاری جشن عروسی و خریدن لوازم گران‌قیمت برای خانه رویاهایمان، درگیر آموزش‌های لازم برای مهارت درک همسرمان شویم و آن‌وقت است که قدرت حل مشکلات در زندگی مشترک را پیدا خواهیم کرد؛ و چه زیبا گفت: گاندی خطاب به همسرش: «تو نباید آن‌کسی باشی که من می‌خواهم و من نباید آن‌کسی باشم که تو می‌خواهی. کسی که تو از من می‌خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت. من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من. هنر عشق در پیوند تفاوت‌ها و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودهاست.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار