کد خبر: 939558
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۶
سوداگران آموزشی پدر و مادر‌ها را معتاد کرده‌اند
آیا در زمان‌های گذشته این‌همه کتاب‌های کمک درسی وجود داشت؟ آیا ما بدون کتاب‌های کمک درسی وارد دانشگاه‌های معتبر کشور نشدیم؟ یا اینکه امروزه کتاب‌هایی که آموزش و پرورش منتشر می‌کند برای آموزش کافی نیست که این همه آموزشگاه‌های مختلف و کتاب‌های کمک درسی‌های سنگین ایجاد شده است؟
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- مریم ترابی: تمام کودکی و دوران مدرسه برای ما به انجام تکالیف و مشق شب‌هایی گذشت که هیچ فاید‌ه‌ای برایمان نداشت جز خستگی و دلزدگی از درس و مدرسه! نظام آموزش و پرورش تمام دوران‌ها به شدت معتقد بود که مشق شب از هر فعالیت دیگری واجب‌تر است. پس نهی از انجام آن مانند گناه کبیره‌ای بود که همه از عذاب آن هراس داشتند. تا همین سال‌های اخیر هم نظام آموزشی کشور بر نظریه مشق شب خود اصرار داشت و حتی کوچک‌ترین نرمشی در این خصوص از خود نشان نمی‌داد تا اینکه برخی معلمان دلسوز و اهل مطالعه و همچنین کارشناسان اهل فنی که برای پیشرفت و تحول نظام آموزشی کشور دل می‌سوزانند و نگاهی هم به نظام آموزشی کشور‌های دیگر دارند، موفق شدند از اهمیت مشق شب در نزد کسانی که نگاه کورکورانه‌ای به این مقوله دارند کم کرده و تا مرز حذف مشق شب در مقطع ابتدایی پیش بروند. روند پیشرفت و تحول خیلی خوب بود تا اینکه سوداگران و کاسبان آموزشی و همچنین برخی مسئولان آموزشگاه‌های کتاب‌های کمک درسی، به تکاپو افتاده و کاسه چه‌کنم چه‌کنم به دست گرفتند تا چاره‌ای بیندیشند که مبادا چیزی از سود هنگفتشان کم شود!
در هفته‌های گذشته خبری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست چرخید که دو تن از مسئولان مراکز کمک آموزشی مطرح کشور که سالانه از قبل فروش کتاب‌های کمک درسی سود هنگفتی به جیب می‌زنند برای مشروعیت دادن به کار خود نزد مراجع تقلید رفته و دست به دامان علما و مراجع شده‌اند تا از این طریق بتوانند جلوی حذف مشق شب از مقطع ابتدایی که در دستور کار آموزش و پرورش قرار گرفته است، را بگیرند. کاری بس عجیب و غیر قابل باور! سودجویانی که کودکی کودکان جامعه را فدای منفعت خود می‌کنند و این باور اشتباه را در جامعه و در ذهن اولیا ایجاد کرده‌اند که برای موفقیت فرزندانتان در کنکور و دانشگاه باید از مقطع ابتدایی برای آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید. کجای دنیا این همه سودجوی آموزشی وجود دارد که در کشور ما هست؟ هیچ جا خبری از این دلالی‌های آموزشی نیست. متأسفانه عده‌ای از والدین هم به اشتباه و فقط از روی ناآگاهی خود آب در آسیاب این دلالان می‌ریزند و کودکی فرزندانشان را فدای یک باور غلط و اشتباه می‌کنند.

وقتی والدین کاسه داغ‌تر از آش می‌شوند

یکی از دوستانم که زنی بسیار حساس و پیگیر آموزش فرزندانش است همیشه نسبت به آموزش مدارس ابراز ناراحتی می‌کند و گله و شکایت دارد که اصلاً آموزش صحیح و خوبی ندارند. به همین دلیل تمام تلاشش را به کار گرفت تا پسر کوچکش را در یکی از مدارس برتر و مطرح تهران ثبت نام کند، با این قصد که از پیش‌دبستانی با پایه تحصیلی قوی، تمام مقاطع تحصیلی را سپری کند، اما بعد از گذشت دو سال متوجه شدم برای کلاس دوم، فرزندش را از این مدرسه بیرون آورده و در مدرسه دیگری ثبت نام کرده است. وقتی علت را از او جویا شدم گفت: «این مدرسه سبک آموزشی خاصی دارد که اصلاً مورد قبول من نیست. یکی از قوانین این مدرسه این است که دانش‌آموزان تکلیف و مشق در منزل ندارند. در واقع در این مدرسه، اصل بر این است که بچه‌ها باید در حین بازی و تفریح آموزش هم ببینند. به عبارتی اینجا مدرسه نیست شهربازی است. این سبک تربیتی و آموزشی اصلاً برایم قابل قبول نیست. یعنی چه که بچه‌ها در منزل هیچ تکلیفی انجام ندهند و عاطل و باطل برای خودشان در خانه هم بازی کنند؟! به همین دلیل پسرم را از این مدرسه بیرون آورده و در مدرسه دیگری که سختگیرانه و دقیق بر آموزش علم و دانش نظارت دارند ثبت نام کردم. الان خیالم راحت است که تمام کتاب‌های کمک درسی از آموزشگاه‌های معتبر در این مدرسه تدریس می‌شود و آموزش‌های لازم و کافی را به دانش‌آموزان ارائه می‌دهند.»
با تعجب از این همه حساسیت و سختگیری برای یک کودک هشت ساله، به او گفتم پس تکلیف کودکی فرزندت چه می‌شود؟ آیا تا به حال به خواسته‌های کودکی فرزندت توجه کرده‌ای؟ او فقط یک کودک هشت ساله است که باید کودکی کند و از این دوران زندگی لذت ببرد. در تمام دنیا در مقطع ابتدایی هیچ سختگیری آموزشی صورت نمی‌گیرد، زیرا تمام بررسی‌های کارشناسان آموزشی و همچنین روانشناسان این نکته را به اثبات رسانده است که سختگیری آموزشی و ارائه تکالیف و مشق شب در سنین کودکی نه تنها مفید و تأثیرگذار نیست بلکه از نظر جسمی خستگی و از نظر روانی بی‌حوصلگی و همچنین دلزدگی از درس و مدرسه را برای دانش‌آموزان به همراه دارد. حال فکرش را بکنید بسیاری از والدین با اصرار و درخواست‌های مکرر می‌خواهند مدارس ابتدایی در کنار کتاب‌های آموزش و پرورش از کتاب‌های کمک درسی نیز برای تدریس استفاده و تکالیفی را هم برای خانه مشخص کنند! این نوع آموزش شاید نتیجه خوبی در سال‌های بالاتر تحصیلی به همراه داشته باشد، ولی قطعاً خستگی و افسردگی و اثرات تخریبی دیگری را برای دانش‌آموزان به همراه دارد. والدینی که چنین سختگیری‌هایی را به فرزندان خود روا می‌دارند به افیونی که سوداگران به نظام آموزشی تزریق کرده‌اند معتاد شده‌اند و باید برای ترک اعتیاد آنان کاری کرد.

والدینی که تکلیفشان را نمی‌دانند

در این میان دسته‌ای از والدینی را داریم که همیشه نگران آینده فرزندانشان هستند و در برزخ «چه کاری بهتر است انجام دهیم؟» گیر افتاده‌اند. در واقع آن‌ها نمی‌دانند کدام روش آموزشی بهتر است تا آن را برای فرزندانشان انجام دهند. آموزش بدون تکلیف و عاری از کتاب‌های کمک درسی و یا سبک آموزشی سختگیرانه به همراه تکالیف بسیار و با استفاده از کتاب‌های کمک درسی؟ پدر و مادر دانش‌آموز نوجوانی را می‌شناسم که از مقطع ابتدایی تمام وقت و زندگی فرزند خود را با برنامه‌های فشرده تحصیلی پر کرده بودند اکنون پشیمان از این شرایط هم نگران خستگی و انزواطلبی فرزندشان هستند و هم نگران کم بودن میزان آموزش در مدرسه جدید. در واقع آنان به نوعی بلاتکلیف هستند. از یک طرف همیشه ناراحت هستند که فرزندشان کودکی نکرده و تمام دوران دبستان را تا ساعت‌های پایانی شب در حال نوشتن تکالیف و درس خواندن بوده و از یک طرف، اکنون که در مقطع اول دبیرستان است، نگران هستند که این آموزش‌ها کافی نیست و باید بیشتر و بهتر باشد. چرا؟ زیرا آینده فرزندانشان به درس و کتاب‌های کمک درسی و تست‌زنی و... وصل است و اگر در این سال‌ها کم‌کاری شود معلوم نیست که در زمان کنکور فرزندشان نتیجه دلخواه را می‌تواند به دست بیاورد یا خیر. بیچاره این دسته از والدین هم نمی‌خواهند فرزندشان سختی بکشد و از دوران زندگی‌اش هیچ لذتی نبرد هم نگران هستند که مبادا از این رقابت فرزندشان عقب بماند و در آینده نتیجه دلخواه آن‌ها را نگیرد. والدین بلاتکلیفی که خود و فرزندانشان را آزار می‌دهند.

معمولاً والدین هیچ‌گاه نظر فرزندشان را درباره درس و تحصیل نمی‌پرسند، چون تصور می‌کنند دلیل ندارد از او هم درباره زندگی و تحصیلش نظری بپرسند، چون معتقدند صلاح فرزندشان را بهتر از او می‌دانند. این دسته از والدین با تفکرات سختگیرانه خود، هم به فرزندشان آسیب می‌زنند و هم سود و منفعت بسیاری به جیب کاسبان آموزشی سرازیر می‌کنند. یک سؤال: آیا در زمان‌های گذشته- منظور زمان‌های بسیار دور نیست همان دوران کودکی و نوجوانی خود ما والدین امروزی- این‌همه کتاب‌های کمک درسی وجود داشت؟ آیا ما بدون کتاب‌های کمک درسی وارد دانشگاه‌های معتبر کشور نشدیم؟ یا اینکه امروزه کتاب‌هایی که آموزش و پرورش منتشر می‌کند برای آموزش کافی نیست که این همه آموزشگاه‌های مختلف و کتاب‌های کمک درسی‌های سنگین ایجاد شده است؟ اصلاً قرار است فرزندان ما با این همه کتاب و درس‌های سنگین و مشق‌های تلنبار شده بر روی هم، به چه چیزی برسند؟ به چه مقام و جایگاهی برسند؟ اصلاً کسب این مدارک و رتبه‌ها آیا ارزش یک لحظه کودکی کردن فرزندان ما را دارد که ما این‌طور بی‌رحمانه کودکی کردن و بچگی کردن را از آن‌ها دریغ می‌کنیم؟

سرنوشت فرزندان ما وصل به ۲ ساعت کنکور!

دختر نوجوانی که تمام دوران تحصیل خود را درس خوانده و تمام کتاب‌های کمک درسی معتبر را به همراه اساتید معروف و نامی دروس تخصصی دوره کرده تا در کنکور با کسب بالاترین رتبه بتواند بر روی صندلی‌های دانشگاه پزشکی بنشیند فقط به دلیل استرس و خستگی بیش از حد نتوانست در کنکور امسال رتبه قابل قبولی بیاورد و تمام زحمات یک عمر درس خواندنش به فنا رفت. او ناراحت و شوکه از این اتفاق، از زندگی ناامید شده و تصور می‌کند دیگر نمی‌تواند هیچ کاری انجام دهد. او می‌گوید: «سرنوشتم با استرس بیش از حد در دو ساعت به نابودی رفت. تمام زحمت‌ها و شب‌زنده‌داری‌های سال‌های تحصیلم در دو ساعت به فنا رفت. من به قدری خسته‌ام که حتی نمی‌توانم به درس خواندن فکر کنم. تمام عمر تحصیلم به تست زدن گذشت. تمام تفریحاتی که هم‌سن و سال‌هایم داشتند را بر خودم حرام کردم تا با قبولی در رشته پزشکی برای خودم آینده خوبی رقم بزنم، اما حالا هیچی برایم نمانده جز یک اتاق پر از کتاب و جزوات تستی و روح و روانی خسته و ناامید از زندگی.»

غول کنکور همان هیولایی است که تمام نوجوانی و جوانی فرزندان جامعه را می‌بلعد، همان هیولایی که هدف اکثر والدین و فرزندانشان رد شدن از سد آن است. بالطبع تمام این بازار آشفته تحصیلی هم زاییده این طرز تفکر است. همه در تکاپوی رقابت تحصیلی برای قبولی و یا برنده شدن در ماراتن کنکور هستند. والدین بدون در نظر گرفتن شرایط سنی، روحی و ذهنی فرزندانشان فقط به برنده شدن فکر می‌کنند. در این میان آموزشگاه‌های بزرگ و مطرح از این آب گل‌آلود ماهی‌های بزرگی می‌گیرند. با چاپ کتاب‌های کمک درسی و دلال‌بازی و نفوذ در دل وزارت آموزش و پرورش کار را به جایی رسانده‌اند که استفاده از کتاب‌های کمک درسی در بسیاری از مدارس به یک الزام تبدیل شده است. خب این همه فشار قرار است به چه نتیجه‌ای برسد؟ نتیجه قرار است با چه بهایی به دست بیاید؟ بسیاری از کارشناسان و معلمان فریاد‌ها زده‌اند که دست دلالان آموزشی را از نظام آموزشی کوتاه کنید. واژه پرورش را به نظام آموزش و پرورش برگردانید و حفظیات محوری را از دور خارج کنید، اما شنیده‌ها حاکی از این موضوع است که نفوذ سودجویان تحصیلی در دل وزارت آموزش و پرورش تا جایی است که در تدوین مباحث کتاب‌های درسی نیز دخالت کرده و این مباحث را به نحوی تنظیم کرده‌اند که برای یادگیری آن‌ها حتماً به انجام تست‌های کمک درسی نیاز است. با این نفوذ سودجویان چه باید کرد؟

با حذف مشق شب، کودکی را به کودکانمان برگردانیم

ظاهراً آموزش و پرورش بالاخره تصمیم گرفته تا دست این دلالان آموزشی را کوتاه کند. از مقطع ابتدایی شروع و در اولین قدم مشق شب را از برنامه مدارس ابتدایی حذف کرده است. البته همین اقدام کاسبان درسی را بسیار نگران کرده است، اما چرا این گروه سودجو نگران شده‌اند؟ خب همان‌طور که همه می‌دانیم این کتاب‌های کمک درسی در مقاطع ابتدایی هم توزیع می‌شود و بالطبع همین کتاب‌ها تکالیفی را هم به همراه دارد. حال با این تصمیم به مرور تدریس کتاب‌های کمک درسی در دبستان کم و کمتر تا جایی که دیگر تدریس آن ممنوع می‌شود پس با این شرایط بخشی از درآمد این سودجویان حذف خواهد شد.

حالا ما والدین در قبال این تصمیم آموزش و پرورش چه وظیفه و مسئولیتی داریم. همه می‌دانیم که برای داشتن یک فرزند سالم باید از کودکی و سنین پایین مراقبت‌های لازم را نسبت به فرزند خود داشته باشیم. هر رفتار ما می‌تواند در شکل‌گیری شخصیت فرزندان ما در آینده تأثیرگذار باشد. سوادآموزی یک امر لازم و ضروری است، اما این سوادآموزی قرار است با پرداخت چه بهایی انجام گیرد. به این قیمت که فرزندان ما افراد باسواد و تحصیلکرده‌ای باشند، ولی انسانی بدون اعتماد به نفس، منزوی و غیراجتماعی. انسانی دست و پاچلفتی که از پس ساده‌ترین کار‌های خود هم برنیاید؟ اگر ما والدین به رشد صحیح و سالم کودکان خود اهمیت می‌دهیم باید به سلامت جسم و روح کودکانمان نیز بیشتر توجه داشته باشیم. فقط کافی است دوران دبستان خود را به یاد بیاوریم. چقدر خود ما از مشق شب‌های زیاد خسته و درمانده می‌شدیم. تمام آن مشق شب‌ها به چه درد ما می‌خوردند؟ غیر از این بود که همیشه از شروع مدرسه ناراحت و نالان بودیم؟! حالا فرزندانمان با همان شرایط ما، ولی به مراتب سخت‌تر و دشوارتر مواجه هستند. زیرا در همین مقطع ابتدایی به یمن حضور پررنگ کتاب‌های کمک درسی سنگین، مباحثی را به آن‌ها آموزش می‌دهند که در مقاطع تحصیلی بالاتر باید آموزش داده شود. والدین خوشحالند که فرزندانشان معلومات بالایی پیدا می‌کنند، ولی غافل از این هستند که در حق فرزندانشان ظلم می‌کنند.

بهتر است دست از تفکرات غلطی که این کاسبان آموزشی در مغز ما فروکرده‌اند برداریم و همگام با آموزش و پرورش به آرامش فرزندان خود کمک کنیم. قرار نیست کودکان ما تا پاسی از شب بیدار بمانند و تکلیف درسی انجام دهند. کودک دبستانی باید خواب کافی داشته باشد. باید وقت برای بازی و تفریح در خانه و مدرسه داشه باشد. کودک دبستانی باید آموزش دروس را در حین انجام کار‌های ساده ببیند. بدون شک کودک دبستانی در سایه آرامش امروز به نتایج بهتری در بزرگسالی خواهد رسید.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار