نام «کهنز» چندان نام شناختهشدهای نیست، درباره آشناییتان با آن محل و شکلگیری ایده ساخت «عابدان کهنز» بگویید.
من تا پیش از ساخت این مستند آشنایی با «کهنز» (این شهرک در شهرستان شهریار واقع است) نداشتم. قرار بود در دفتر تاریخ شفاهی، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، کتابی درباره زندگی شهید مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرم تولید شود. دوستان تصمیم گرفتند در کنار نگارش کتاب، فیلم مستندی نیز تولید شود و این لطف و اعتماد را به من داشتند که مسئولیت ساخت مستند را به بنده سپردند. حدود ۳۰۰ صفحه تحقیقات بعلاوه ساعتها صدای ضبط شده که توسط آقای رحیمی جمع آوری شده بود به من داده شد. پیش از این چند مستند درباره شهید صدرزاده ساخته شده بود. با آنکه شخصیت شهدای مدافع حرم آنقدر بزرگ است که میتوان بر اساس آن صدها مستند ساخت، تولید چند مستند قبلی درباره شهید صدرزاده، کار را برای ساخت یک مستند متمایز، سخت میکرد.
محوریت مستند درباره مسجدی به نام «مسجد امیرالمومنین» است، چطور شد که یک مسجد موضوع ورود به زندگی شهید قرار گرفت؟
به دنبال چیزی بودیم که به واسطه آن مستند متمایزی بسازیم. در طول تحقیقات به یک مسجد رسیدیم که در مراحل ساختش شهید صدرزاده و دوستانش حضور داشتهاند و بعد از آنجا به عنوان پایگاه فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی استفاده کرده بودند. امیر مهریزدان تهیهکننده هم گفتند باید روی مستند کار کنیم. از همین مسجد پنج مدافع حرم که فرمانده عملیات بودند و در وقایع سال ۸۸ نیز حضور داشتهاند، به شهادت رسیدهاند. همین باعث شد تا مسجد در اولویت قرار گیرد و به زندگی شهید صدرزاده به عنوان پیرنگ پرداخته شود.
چقدر طول کشید که از مرحله تحقیقات به فیلمنامه برسید؟
شش ماه کار روی فیلمنامه طول کشید. ابتدا میخواستم مستند داستانی تولید کنم و تمام کار به صورت داستانی روایت شود و از صداهایی که در اختیار داریم در مستند استفاده کنیم، یعنی چیزی شبیه «ایستاده در غبار»، اما با توجه به بودجهای که داشتیم، دیدم که نمیشود به آن شکل کار را ساخت، برای همین فیلمنامه را برگرداندم و کار به صورت آرشیوی و با استفاده از انیمیشن ساخته شد.
فکر میکنم یکی از نکات تمایز «عابدان کهنز» همین استفاده از انیمیشن باشد!
ریسک بزرگی بود ولی آن را به جان خریدم. تخصص من جلوههای ویژه و تصحیح رنگ است و امسال نماهنگ «جعبه سیاه» را با موضوع هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری ایرانی توسط نیروهای امریکایی کار کرده بودم. علت استفاده از انیمیشن هم این بود که دوست نداشتم خشونت را در کارم نشان دهم. قرار بود مستند یک کار عاطفی، اجتماعی و در نهایت تراژیک باشد. خدا را شکر آرشیو فوقالعادهای به دستمان رسید که پیش از آن در هیچ کاری دیده نشده بود. ما تصاویری از دوران کودکی مصطفی صدرزاده تا رفتن به سوریه و شهادت را داشتیم و در کنار آن حوادث سال ۸۸ که مصطفی در آن مجروح شد و تا مرز شهادت رفت.
مستندهای زیادی درباره مدافعان حرم ساخته شده و به نظر میرسد نوبت پرداخت به مسائل اخلاقی و فرهنگی است که شهدای مدافع حرم در فضای آن تربیت شدهاند! چیزی که در «عابدان کهنز» نیز دیده میشود!
سالانه ۶۰-۵۰ مستند درباره مدافعان حرم و درگیریها در عراق و سوریه ساخته میشود که همگی از نظر کیفی سطح خوبی دارند و مخاطب هم دوست دارد درباره اتفاقات میدان نبرد اطلاع داشته باشد، اما صرف پرداختن به میدان نبرد الان اولویت نیست. نمیخواستم مستند «عابدان کهنز» از جنس آن مستندها باشد. در این مستند میخواستم به مسائل تربیتی بپردازم و اینکه چطور میشود مصطفی صدرزاده همه چیزش را بگذارد و همه هدفش شهادت در راه دین خدا شود. قهرمانان مستند من در مسجد تربیت میشوند و این بحث تربیتی و رشد پیداکردن آنهاست که در کنار خاطرات شیرین و طنز دوران کودکی تا قضیه سال ۸۸، مدافع حرمشدن و شهادت به نمایش گذاشته میشود.
موضوع مستند و ارتباط بین حضور در حوادث سال ۸۸ و بعد مدافع حرم شدن، شباهت زیادی به داستان مستند «برادران» دارد، چقدر تحت تاثیر آن مستند بودید؟
من واقعاً کار «برادران» را دوست داشتم و میشود گفت: در عرصه ساخت مستند درباره شهدای مدافع حرم کار بسیار خوب و فاخری است و مهدی نقویان کارگردان آن مستند در کار خودش استاد است، اما نکتهای که تفاوت این دو کار است، بعد تربیتی بود. در برادران مستند از جایی شروع میشود که رسانههای ضد انقلاب عکس سه شهید را منتشر میکنند و میگویند که اینها لبنانی بودهاند و در سال ۸۸ به ایران آمده بودند. این موضوع باعث پیوند ماجرا شده بود، اما ما در این مستند به دنبال مباحث تربیتی بودیم که باعث رشد افراد میشود.
به مرحله تحقیق اشاره کردید، چقدر ساخت مستند طول کشید؟
«عابدان کهنز» اولین کار مستند من است. برای همین سختگیرانه آن را پیش بردم. صدها ساعت «شات لیست» تهیه کردم که در روند کار به فیلمنامه تبدیل شد. کاملاً کار بر اساس یک کار سینمایی پیش رفت و نگاه مستند به آن نداشتم. در «عابدان کهنز» یک داستان تعریف میشود و طوری این کار را کردهایم که مخاطب در هر لحظه از خودش بپرسد «خب بعدش چه میشود؟». برای همین بود که کار فیلمبرداری حدود یک سال به طول انجامید و مراحل تدوین هم پنج ماه زمان برد، چون ما با کسانی سر و کار داشتیم که کار فرهنگی جهادی انجام میدهند و با وجود تربیت چندین انسان، حتی یک تصویر از آنها در دست نیست، برعکس مسئولانی که برای یک کلنگ زدن صدها دوربین باید در اطرافشان باشد.
برنامهای برای اکران مستند دارید؟
ابتدا بگذارید از عوامل و همکاران ساخت این مستند تشکر کنم، از علی نصیرنژاد آهنگسازمان، مهدی شهابی که زحمت مونشنها را کشید، از حامد جلالی که کار تبلیغات را داشت و مهدی جمشیدیان صداگذار و باقی دوستان که زحمت کار را کشیدهاند. تا جایی که میدانم برای اکران تهیه کننده برنامههایی دارد و قطعا به دنبال فروش رایت آن به نهادها و ارگانها نیست. یکی از برنامهها هم فروش اینترنتی مستند است.