سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: گاهی نمیدانیم در مقابل رفتار پدر و مادرمان چگونه عکسالعمل نشان دهیم، چون مهارت ارتباطگیری کافی نداریم تا بازخورد رفتارشان را به آنها منعکس کنیم. هر چه سن ما بیشتر میشود، تکامل ذهنی ما هم افزایش مییابد. توقعات و خواستههای اخلاقی ما از مردم از روش تربیتی والدین و آنچه از محیط و اجتماع کسب کردیم، نشئت میگیرد. فارغ از اینکه چه خصوصیاتی داریم، اما نقطه مشترک بسیاری از ما این است که توقع داریم دیگران با ما طبقنظر ما رفتار کنند یا اصلاً از ما انتقاد و با ما مخالفت نکنند! در این مقاله در مورد اینکه ما در برخی موقعیتها چگونه عمل کنیم تا موجب تنش با والدین یا سایر افراد خانواده نشویم، صحبت میکنیم.
بسیاری از فرزندان که به عنوان یک انسان، فردی خوب و موجه هم هستند، گاهی با رفتارهای منفی والدین مواجه میشوند و نمیدانند چگونه باید به والدین خود بازخورد بدهند. به عبارت دیگر، مهارت ارتباطگیری و دانش اجتماعی فرزندان در آن حد نیست که بتوانند امور خود را کاملاً مدیریت کنند و منظور خود را شفاف منتقل کنند. بدیهی است این موضوع یک نقطه ضعف برای آنها تلقی نمیشود، بلکه به میزان آموزش و مطالعه همه ما و بهخصوص بچهها برمیگردد. البته بسیاری از فرزندان آگاه نیستند برای کسب یا افزایش مهارتهای ارتباطی و خود مدیریتی اصولاً باید به کجا یا چه منابعی مراجعه کنند و چگونه از علائم راهنمایی در دسترس استفاده کنند تا بدانند جاده در کدام نقاط دارای دستانداز میشود. وقتی فرزندان بزرگتر میشوند، ایستادن مقابل والدین برایشان راحتتر میشود و اگر از کوره در بروند، دیگر به گوشهای نمیروند تا گریه یا قهر کنند یا وسایل اتاقشان را به گوشهای پرت کنند؛ بلکه ممکن است واکنشهای نامناسبی از آنها سربزند، ولی تصدیق میکنید که برخورد قهری با والدین پسندیده نیست و راهکار مفید و بلندمدتی از درون آن استخراج نمیشود.
به نظر شما اینطور نیست؟ بنابراین، چگونه با والدینمان رفتار کنیم؟ بسیاری از افراد وقتی به مشاور خانواده یا روانشناس مراجعه میکنند از وجود مشکلات ارتباطی خود با والدینشان گله دارند و اظهار میکنند که به دلایل مختلف نمیتوانند روابط مناسب و صمیمی با والدین خود داشته باشند. اگر از منظر فرزندان به موضوع نگاه کنیم میبینیم که شاید لازم باشد در برخی رفتارهای خود به عنوان یک والد تجدیدنظر کنیم: علتهایی مانند ۱) سبکهای فرزند پروری نادرست،
۲) وجود خصلتهای رفتاری مانند پرخاشگری و ۳) نداشتن دانش و مهارت ارتباطگیری کافی، از جمله دلایلی هستند که موجب میشود پدر یا مادر نزد بچهها فردی غیرقابل تحمل یا بدرفتار به چشم بیایند که توان ایجاد تعاملی مثبت با فرزند خود را ندارد. عکسالعمل صحیح و منطقی فرزند نسبت به سوءرفتار والدین چه میتواند باشد؟ اینکه با چند برخورد قضاوت کنیم پدر و مادر ما والدین خوبی هستند یا خیر، بدون اینکه خلقیات، شرایط سنی و سبک رفتارشان را در نظر بگیریم، کار اصولی و درستی نیست.
در بسیاری موارد، پدر و مادر ذاتاً آدمهای بدی نیستند، ولی مهارتهای ارتباطی لازم برای تعامل با خانواده یا دانش آن را ندارند و نمیدانند چگونه باید به خواستهها و نیازهای بچهها پاسخ داد. به همین سبب، گاهی همدیگر را ناراحت کرده و باعث سرخوردگی هم میشوند، بنابراین برای اینکه بتوانید ارزیابی دقیقتری از شرایط ارتباطی خود با والدین به دست آورید یا به مشاور مراجعه کنید یا از برخی راهکارهای عمومی ذیل که ساده ولی تا حدودی مؤثر است، استفاده کنید. والدین ما افراد استثنایی نیستند! بسیاری از فرزندان گمان میکنند والدین موجودات کاملی هستند و کلاً ذهنیت این است که وظیفه دارند همواره نیازها و خواستههای فرزندشان را در اولویت قرار داده– همانند دوران طفولیت- و هرگز به فرزند خود آسیب نرسانند. این ذهنیت موجب میشود بچهها در زمان روبهرو شدن با ضعفهای رفتاری پدر یا مادرشان سرخورده شده و احساس ناکامی را تجربه کنند. چنانچه در ارتباط با والدین خود تحت فشار هستیم و احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنیم، توصیه این است که نگاه جدیدی نسبت به آنها در خود ایجاد کنیم. باید متوجه این نکته باشیم که آنها مانند هر انسان دیگری میتوانند دارای مشکلات و ضعفهایی باشند. به واقع این فقط پدر و مادر ما نیستند که باعث رنجش ما میشوند بلکه حتی بهترین و مهربانترین والدین هم بدون اینکه قصد و نیت بدی داشته باشند ممکن است گاهی به فرزندشان آسیب برسانند؛ مثلاً بهدلیل نگرانی اجتماعی و امنیت شما، کمی با عصبانیت به شما توصیه کنند با دوست سیگاری خود بیرون نروید. پس تصویری واقعی از آنها در ذهن خود بسازید نه تصویر یک پدر و مادر آرمانی.
الزاماً نمیتوانید آنها را تغییر دهید! چرا گاهی به نیت مثبت یا خروجی مثبتی که در ورای سرزنش یا انتقاد والدین وجود دارد، فکر نمیکنیم؟ گاهی قصد داریم والدین خود را متقاعد کنیم مثل ما فکر کنند و وقتی موفق نمیشویم و چنانچه مقابل ما بایستند، احساس سر خوردگی و ناراحتی میکنیم یا فکر میکنیم زبان هم را نمیفهمیم و در نهایت شکاف بین ما بیشتر میشود. ما تلاش میکنیم کسانی را تغییر دهیم که شرایط سنی و خلق و خوی آنها با ما تفاوت دارد. وقتی فردی را با تمام خصلتهایش همین طور که هست بپذیریم، آرامتر میشویم، چون انتظارات ما از او کمتر میشود.
احساسات انسان به میزان زیادی در گرو تفکر و تصورات اوست. بنابراین، انتظارات خود را تغییر بدهید و تمرین کنید تا پدر و مادر خود را با تمام محاسن یا نقاط ضعف شان بپذیرید. آن زمان، کیفیت روابطتان بهتر خواهد شد. در برابر خواسته غیرمنطقی محترمانه و با صبر استدلال کنید، حق بیاحترامی ندارید. برخی والدین وقتی نتوانند فرزندشان را به انجام کاری که میخواهند متقاعد کنند، از الفاظ نادرست یا جملات احساسی مانند «قلبم را شکستی» استفاده میکنند.
اگر واقعاً میدانید که خواستهشان غیرمنطقی یا انتظاری فراتر از توان شماست، عکسالعمل خود را مدیریت کنید. پس از کمی فکر و نفس عمیق، بهطور واضح اعلام کنید که دوستشان دارید لیکن این علاقه منجر نمیشود که بتوانید تمام انتظارات آنها را برآورده سازید. البته این نوع عکسالعمل که مستلزم فعالسازی بالغ درونتان است، نیاز به تمرین دارد.
همیشه حریم و حرمت والدین خود را حفظ کنید، چه در زمانی که در خانه پدری هستید و چه زمانی که ازدواج کرده و جدا شدید، حرمت و مرزهای خانواده خود را حفظ کنید. بخشی از برخورد همسر شما با خانوادهتان به کنشهای شما باز میگردد. فراموش نکنید در آینده شما در جایگاه آنها قرار خواهید گرفت. ضمناً حتی الامکان آنها را وارد اختلافات زناشویی خود نکنید.
بهجای آن بهدنبال آن باشید تا از جنبه مالی، روانی و فکری به استقلال کافی برسید و در همه ابعاد حد و مرز مشخصی با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده داشته باشید. تجربه تنش و اصطکاک با والدین یا هر یک از افراد خانواده یکی از موقعیتهای ناراحتکننده و اضطرابآور برای هر فردی است. با کمی مطالعه و آشنایی با فنون آرامش ذهن میتوانید هنگام بروز بحران آرامتر شده و عملکرد بهتری نشان دهید.
ترجمه با جرح و تعدیل برگرفته از سایت: ncbi. nlm. nih. gov