کور شدن چشم مرد میانجی در دعوا بین دو همسایه، موضوع پروندهای بود که روز گذشته قضات دادگاه کیفری یک استان تهران آن را بررسی کردند.
اردیبهشت امسال مأموران پلیس ورامین از درگیری بین دو مرد همسایه باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد در آن درگیری پسر جوانی به نام بهزاد از ناحیه چشم مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت که خبر رسید چشم راست بهزاد بر اثر شدت جراحات و خونریزی تخلیه شده است.
بهزاد بعد از ترخیص از بیمارستان ضارب را پسر جوانی به نام رسام معرفی کرد. او در طرح شکایتش گفت: «آن روز به دنبال دوستم رفته بودم تا با هم برای تفریح بیرون برویم که دیدم او با همسایهشان درگیر شده است.
برای طرفداری از دوستم وارد درگیری شدم، اما در آن درگیری مرد همسایه به نام رسام با سنگ ترازو به چشمم کوبید. همان موقع به بیمارستان رفتم، ولی تلاش پزشکان نتیجه نداد و یکی از چشمانم را از دست دادم. از رسام شکایت دارم.» بعد از طرح این شکایت، رسام بازداشت شد. او در روند بازجوییها جرمش را انکار کرد و گفت که ضربهای به صورت شاکی نزده است.
با انکار متهم بنا بر گواهی شاهدان حادثه، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت.
با اعلام رسمیت جلسه، شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت: «نگهبان باغی در گرمسار هستم. آن روز به ورامین رفته بودم تا با یکی از دوستانم برای تفریح بیرون برویم. وقتی به خانهشان رسیدم، متوجه شدم دوستم با زن همسایه درگیر شده است. برای طرفداری از دوستم وارد درگیری شدم، اما همان موقع زن همسایه با چوب به من حمله کرد. چوب را از دستش گرفتم و به گوشهای پرتاب کردم، ولی شوهرش همان لحظه سر رسید و حاضر نشد به درگیری پایان دهد. آن مرد از شدت عصبانیت سنگ ترازو را برداشت و به طرفم حمله کرد و یک ضربه به چشمم زد. ضربه او مرا نابینا کرد.»
شاکی در آخر گفت: «من در این درگیری مقصر نبودم و میخواستم از دوستم طرفداری کنم، اما آن مرد به خاطر عصبانیت زندگیام را سیاه کرد. زندگی با یک چشم خیلی سخت است. حالا من روزهای سختی را میگذرانم و به خاطر این شرایط از نظر روانی بههم ریختهام و به افسردگی دچار شدهام. متهم باید قصاص شود تا بداند من چه میکشم. راضی به گذشت نیستم.»
بعد از درخواست شاکی، فیلم ضبط شده دوربین مداربستهای که در محل حادثه بود به دستور ریاست دادگاه در جلسه محاکمه پخش شد. بعد از پخش فیلم، متهم به جایگاه رفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد و در دفاع از خود گفت: «من و همسرم از قبل با پسر همسایه اختلاف داشتیم. آن روز سر همان اختلاف قدیمی همسرم با او درگیر شده بود. شاکی از موضوع درگیری اطلاعی نداشت و فقط برای طرفداری از دوستش وارد درگیری شد. وقتی آن صحنه را دیدم، عصبانی شدم و به طرفش حمله کردم، اما ادعای شاکی را قبول ندارم. من سنگ ترازو نداشتم و به چشم او ضربهای نزدم. او را نمیشناختم و خصومتی هم با او نداشتم.»
هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد.