جوان آنلاین: روحالله رشیدی در کانال تلگرامی خود نوشت: جناحبندی سیاسی متعارف، صرفاً به کار کاسبکاری و جنگ زرگری میخورد! نسل جدید، باید معیار جدیدی برای دستهبندی افراد و فعالان سیاسی و اجتماعی ترتیب دهد. پیشنهاد ما مبنای مهمی به نام عدالت اجتماعی است. افراد را به نسبت دوری و نزدیکیشان به ایده عدالت اجتماعی دستهبندی کنیم. آیا چنین دستهبندیای دشوار است؟ شاید در نگاه اول چنین باشد، اما اگر تنها بخش اندکی از تلاشهای ممتد چندین ساله را که وقف جریانشناسی موهوم سیاسی کردهایم، معطوف به چنین مبنای اصیلی به کار گیریم، دشوار نخواهد بود. از دل این جریانشناسی اصیل، سنجههای بهشدت کاربردی و مؤثر بیرون میآید. شاید معیار عدالت اجتماعی، به نظر کلی و انتزاعی بیاید. ایرادی ندارد. کمی سادهترش میکنیم. میتوانیم از معیارهای ملموستری استفاده کنیم. مانند معیار منفعت عمومی. افراد را به نسبت دوری و نزدیکیشان به اصل منفعت عمومی در تصمیمگیریها و گرایشاتشان طبقهبندی کنیم. در یک سوی طیف، منفعت عمومی و در سوی دیگرش منفعت خصوصی قرار بگیرد. افراد و تصمیمات و مواضعشان را رصد کنیم و ببینیم به کدام سوی طیف نزدیکترند؛ آنگاه آنها را دستهبندی کنیم. مصوبات مجلس را مرور کنیم. چه کسانی به چه مصوباتی، چه رأیی دادهاند؟ آیا مصوبات، ناظر به منفعت عمومی بوده یا منفعت خصوصی؟ البته اگر مجلس به شفافیت آرا، رأی میداد و ما به تمام آرای نمایندگان دسترسی داشتیم! در میان کاندیداهای نمایندگی هم همین کار را کنیم. سابقه بدون روتوش و زندگی واقعی آنها را ببینیم و ورانداز کنیم. دنبال چه بودهاند و برای چه و که جنگیدهاند؟ برای چه لهله زدهاند؟ گماردن نزدیکان در مناصب و به نامو نان رساندن آنها یا درگیری سر منافع عمومی و با آهن گداخته به استقبال منفعتطلبان رفتن؟ در همین شورای شهر؛ دستهبندی کنیم مواضع، مصوبات و تصمیمات ناظر به منفعت عمومی را و ببینیم ترکیب و سمتوسوی آرای اعضای شورا چگونه بوده است؛ آیا کفه منافع عمومی سنگین است یا منافع خصوصی؟ افراد در مخالفتها و موافقتها، جانب منفعت عمومی را میگیرند یا منفعت خصوصی را؟ جناحبندی اصلی، اینگونه شکل میگیرد و نه با برچسبهای سست و حبوبغضهای باندی. ممکن است با معیار قرار دادن اصل منفعت عمومی، افراد به صورت مستمر، در یک جناح قرار نگیرند، ایرادی ندارد و باید همین را تقویت کنیم، چراکه آنچه اصالت دارد مردماند و نه بازیگران سیاسی.