جوان آنلاین: محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت:
هیمنه نظامی اسرائیل با عملیات "وعده صادق" فرو ریخت و این برای رژیم بی ریشه، یعنی مرگ.
اسرائیل در ماجرای غافلگیری "طوفان الاقصی"، ظرف یک روز، ضربه عمیقی خورد و شش ماه بعد را به معنای واقعی کلمه دست و پا زد تا شاید هیبت از دست رفته را ترمیم کند.
درماندگی سرویسهای امنیتی و ارتش اسرائیل، به علاوه وضعیت بحرانی نتانیاهو در داخل، موجب شد که وی دست به قمار بزرگ تری بزند؛ حملات گاه و بیگاه به سوریه، و ترورر برخی مستشاران نظامی ایران طی سه ماه گذشته.
تلقی او این بود که به واسطه انفعال محتمل ایران، تحقیر شدگی در برابر غزه مظلوم را میپوشاند. شتابزده رفتار نکردن ایران، توهم نتانیاهو را غلیظتر کرد، به ویژه این که آمریکا و برخی دولتهای غربی هم به صف شده بودند تا با ترکیبی از فریب و تهدید، ایران را از مجازات اسرائیل منصرف کنند.
ایران، اما به جای انتقام و مجازات موردی، عملیاتی راهبردی را ترتیب داد؛ با اعلام قبلی که همه ببینند و قابل سانسور هم نباشد:
با متوسطترین توانمندی هایش و نه مدرنترین آنها، از خاک خود و نه متحدان، با حداقلی از تسلیحات و نه به شکل حداکثری، و در حفاظت شدهترین مناطق نظامی رژیم صهیونیستی، با تحقیر سامانه راداری و پدافندی چند لایه غربی- عبری که ظاهرا آماده مهار آبشار ضربه ایران بود!
رویداد مهم موازی که در این میان مغفول ماند، غنیمت گیری چند ساعت قبل ایران در تنگه هرمز بود. توقیف کشتی تجاری صهیونیست ها، ضربه عمیق و دردناکی بود که جای هیچ انکار یا واکنشی را باقی نمیگذاشت.
صهیونیستها هنوز از شوک این ضربت بیرون نیامده بودند که صاعقه موشکهای ایران، بر دو پایگاه نظامی و یک پایگاه جاسوسی اسرائیل فرود آمد.
مقامات صهیونیست چهار روز است نمیدانند درد شان را قورت بدهند و بلافند که "هیچی شان نشده"؛ یا عربده بکشند و بگویند اقدام ایران را تلافی میکنند، در حالی که میدانند ایران، رودربایستی را کنار گذاشته و سرش برای چکاندن ماشه بعدی -فراتر از قلق گیری و دست گرمی اخیر- درد میکند.
صهیونیستها میدانند که عملیات شنبه شب، در حد تمرین و دست گرمی بوده، و ایران حتی ده درصد توانمندیهای خود را رو نکرده است. آنها این بار در صورت گلاویز شدن، با ضربات عمیقتر و پیچیده تری خاکمال خواهند شد.
آنان هر روز میگویند کابینه نظامی شان جلسه گذاشته و تصمیم گرفته چنین و چنان کند. رسانههای غربی هم، خاکستر این جلسات را باد میزنند تا بگویند دولت نتانیاهو برای زدن ضربهای ولو محدود جدی است.
این که صهیونیستها اقدامات تروریستی یا حمله نقطهای را در خیال خود مزه مزه کنند، یک بحث است؛ این که ما چه باید بکنیم، موضوع مهم تری است. رژیم صهیونیستی، رژیم متعارفی نیست که بشود با او بر اساس معادلات متعارف دنیا (مثلا توقف یا کاهش تنش) رفتار کرد.
بهترین تاکتیک در چهارچوب راهبرد کلی، تداوم ضربات و نابود کردن تتمه اعتماد به نفس نتانیاهو است. سگ هار اسرائیل را نباید آرام گداشت و مجال تمرکز به وی داد.
بهترین کار برای تثبیت پیروزیهای اخیر، نه پدافند صِرف، بلکه تداوم هوشمندانه عملیات آفندی است. محدود و نقطه ای، اما عمیق و موثر و گیج کننده. همان که به شکل محدود ترش را حماس و حزب الله و انصارالله و مقاومت عراق، ظرف چند ماه گذشته در هماهنگی کامل انجام داده اند.
باید رمق را از نتانیاهو گرفت و بیش از قبل برای حامیانش در غرب و اتباع اسرائیل در داخل سرزمینهای اشغالی روشن کرد که قمارها و ماجرا جوییهای وی، چیزی جز هزینه و خسارت به دنبال نداشته است.
رفتارهای نتانیاهو، آن قدر فلاکت بار شده، که یائیر لاپید نخستوزیر سابق گفته: «این دولت و این نخستوزیر، به تهدید وجودی اسرائیل تبدیل شدهاند. بازدارندگی اسرائیل را نابود کردند».
نکته بسیار مهم بعدی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، به جوش و خروش در آمدن ظرفیت "بیداری اسلامی" در منطقه، پس از حماقتهای نتانیاهو (از غزه تا سوریه و لبنان) و عملیات غرور آفرین ایران است.
به عنوان یک نمونه، اسرائیل و آمریکا در ماجرای عملیات اخیر ایران، با نشاندن شاه اردن در موضع خیانت، خشم ملت اردن را که پس از جنگ غزه شعله ور شده، به اوج رساندند.
این خشم میتواند با فوران اعتراضات در آن سوی مرز اردن ترکیب شود و مصیبتی بزرگ را برای اسرائیل رقم بزند. کرانه باختری در فلسطین اشغالی، هم اینک آماده انفجار است.
ویژگی دوره اخیر بیداری اسلامی در منطقه بر خلاف ده سال قبل، تعمیق و ترکیب شدگی آن با منطق مقاومت اسلامی (مسئله اول انگاری اسرائیل) است. جبهه مقاومت باید خاکریز جدیدتر و جلوتر را با ظرفیت "زرادخانه انزجار ملتهای منطقه از رژیم صهیونیستی و حامیانش" بسازد.
خبطها و اشتباهاتی که نتانیاهو مرتکب شده، کاتالیزور (کُنشیار/ شتابدهنده) تحولات مهم به نفع امت اسلامی است، ان شاء الله.