شيوا نوروزي
ليگ برتر پس از چند ماه پرفراز و نشيب و پرحاشيه با قهرماني پرسپوليس به پايان رسيد و حالا بايد منتظر بازيهاي تيم ملي در جام جهاني باشيم. با وجود اينكه گردش مالي ليگ فوتبال ايران بسيار بالاست اما كيفيت تيمها و بازيها هيچ شباهتي به هزينههاي سرسام آور ليگ ندارد. پايين بودن سطح فوتبال باشگاهي، حواشي زياد و ضعف در توليد بازيكنان كارآمد از جمله نكاتي است كه جلال چراغپور، كارشناس فوتبال در گفتوگو با «جوان» در خصوص فصل هفدهم فوتبال به آنها اشاره كرد.
فصل هفدهم ليگ برتر فوتبال ايران را از نظر كيفي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
براي صحبت در خصوص ليگ بايد به چند سؤال مهم پاسخ دهيم. مهمترين سؤال اين است كه چرا ليگ ايران در آسيا در رتبه هفتم قرار دارد. اين سؤال درحالي مطرح است كه فدراسيون فوتبال براي يك بازي تيم نوجوانان يا بانوان مصاحبه و نتايج آنها را بولد ميكند اما از مسئلهاي به اين مهمي فراري است. در برنامههاي تلويزيوني كه با محوريت فوتبال اجرا ميشوند نيز اهميتي به هفتمي ليگ كشورمان در قاره كهن داده نميشود. مگر در آسيا چند ليگ معتبر وجود دارد كه تازه ما در بين آنها رتبه هفتم را داريم! بايد نگاهي آسيبشناسانه به اين قضيه كرد؛ مثل پزشكي كه ميخواهد بيماري را درمان كند. در واقع ليگ فوتبال ايران مريض است.
با توجه به جايگاه پايين ليگ برتر، در اين فصل از رقابتها چه كم و كاستيهايي وجود داشت؟
يكي از اهداف برگزاري ليگ پر كردن اوقات فراغت مردم است؛ ليگهاي رشتههاي مختلف برگزار ميشود اما فوتبال هوادار بيشتري دارد و بالطبع استقبال از اين رشته به مراتب بيشتر است. تغذيه فكري جامعه يكي ديگر از اين اهداف است.رسانهها و روزنامهها توجه زيادي به فوتبال دارند و بخش اعظم وقت و صفحات خود را به اين رشته اختصاص ميدهند اما موضوعي كه در سايه حركت ميكند اين است كه ليگ بايد تيم ملي را هم بسازد. در حقيقت ليگ به مثابه كارخانهاي است كه كارگران در حال كار هستند و در نهايت بايد محصول ملي توليد كنند. درست است كه كارلوس كرش تيم ملي را از اقصي نقاط جهان درست ميكند اما اين مسئله نشان ميدهد كه اين كارخانه نميتواند نياز داخلي خود را تأمين كند. احتمالاً برخي ميگويند اين بازيكنان شاغل در خارج از كشور در فوتبال ايران رشد كردهاند در حالي كه بهتر است ببينيم قدوس، سردار آزمون و... چند بازي در ايران انجام دادهاند؟ آيا اين بازيكنان را ليگ ايران درست كرده است؟
چرا در سالهاي گذشته بازيكنان شاغل در خارج از كشور تركيب اصلي تيم ملي را تشكيل دادهاند؟
به دلیل اينكه ليگ ناقص است و حتي ملزومات داخلي خود را هم تأمين نميكند. در ليگ برتر خبري از توليد يك بازيكن شش دانگ در نوك خط حمله نيست. بازيكن نوك استقلال تيام سنگالي است، نوك پرسپوليس قهرمان غير از عليپور، منشا نيجريهاي است، نوك ذوب آهن نايب قهرمان كروش استنلي برزيلي است و نوك تيم نفت آبادان هم لوسيانو پريراي برزيلي است. علاوه بر اين فوتبال بازيكن پشت حمله يا همان مهاجم سايه (Shadow) نيز نميتواند توليد كند. بازيكناني مثل خداداد عزيزي، مسعود شجاعي، علي كريمي، فرانچسكو توتي و... به همين خاطر است كه كرش با اينكه شجاعي در اوج نيست او را به تيم ملي دعوت ميكند و قوچان نژاد، دژاگه و قدوس را به عنوان مهاجم سايه به كار ميگيرد. در حالي كه سرور جباروف به خوبي اين نقش را در استقلال ايفا ميكند. از زماني كه شفر به ايران آمد به خوبي از جباروف در پست مهاجم سايه استفاده ميكند.
حضور مربيان خارجي چون برانكو و شفر چه تأثيري در ليگ برتر داشته است؟
ليگ ايران شبيه مغازههايي است كه سالهاست تغييري نكردهاند. مربيان ما هم فقط جايشان عوض و بين تيمها جابهجا ميشوند. اين هم يكي ديگر از اشكالات فوتبال ماست. سرمان را مثل كبك زير برف كردهايم و نميخواهيم علل هفتم بودن ليگ برترمان را در قاره اعلام كنيم. در صورتي كه سطح مربيگري در فوتبال ثابت و پايين است. 25- 20 مربي ثابت هستند كه از يك تيم به تيم ديگر ميروند. تازه بازيكن و دستيار هم به آنها تحميل ميشود. همين مسائل نمره ليگمان را پايين آورده است. در اين وانفسا بیش از 10 سال است كه برانكو با بلاژوويچ به ايران آمد و سه سال است هدايت پرسپوليس را برعهده دارد. مربي تحصيلكردهاي است. با اينكه ريسك نميكند و چيز تازهاي به تيمش اضافه نكرده اما باز هم تمريناتشان را كاملاً منضبط پيگيري ميكند. هر فكري كه با تفكراتش در تضاد باشد در هر شرايطي آن را كنار ميزند. در اين چند سال بازيكناني مثل عاليشاه، محمد نوري و... نتوانستند خودشان را با سيستم برانكو وفق دهند به همين خاطر كنار گذاشته شدهاند. تفكر برانكو تفكري نو نيست ولي از آنجا كه سطح مربيگري در ايران ثابت است و برانكو از اروپاي شرقي آمده از سطح فوتبال ما قويتر است. به همين خاطر در دو سال اخير خيلي زود قهرماني پرسپوليس قطعي شد.
شفر هم توانست استقلال را از بحران خارج كند.
شفر هم كه همين اواخر به ايران آمد درس بزرگي به ساير مربيان داد. تا پيش از اين يكي از مربيان هر وقت تيم ميگرفت اعلام ميكرد براي نتيجه گرفتن به سه سال زمان نياز دارد. متأسفانه ما هم قبول ميكرديم در حالي كه شفر به ما ياد داد در عرض سه ماه نيز ميتوان با دانش نوين، تكنولوژي و كلاس تيم را درست كرد. سه سال زمان براي كسي است كه در رده هفتم آسيا قرار دارد و سه ماه براي كسي است كه از فوتبال آلمان ميآيد. شفر از داشتههايش استفاده كرد، با يك كاريزماي خوب، برخورد پدرانه، شناخت پست و تمرينات خوب استقلال را نجات داد.
ليگ هفدهم پديدهاي هم داشت؟
نميتوان گفت پديدهاي نداشتيم. به عنوان مثال بين 50 بچهاي كه فوتبال بازي ميكنند بالاخره يك نفر پديده ميشود. كار شفر فوقالعاده بود و به چشم آمد. از طرف ديگر تيم علي دايي نيز نكات مثبت زيادي داشت و معلوم بود با تفكرات مدرن فوتبال بازي ميكنند. پرسپوليس هم خيلي منظم بود و از شكل تازه فوتبال جهان اثري در آن ديده نشد. پرسپوليس بر سيسستم small sided game متكي بود. در اين سيستم تأكيد بر بازيكنان كناري است و با همين روش توانستند از حريفان فاصله بگيرند.