حفاظت از انقلاب اسلامی از همان ساعات ابتدایی پس از تسخیر پادگانها و پاسگاهها در عصر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دغدغه اصلی انقلابیها تبدیل شد. انقلابی که سران کشورهای غربی که در گوادلوپ گرد هم آمده بودند نمیتوانستند تبعات آن را تحلیل کنند. سران حزب کمونیست شوروی نیز گرچه امید فراوانی به حزب توده و چریکهای فدایی خلق داشتند، اما سرویسهای اطلاعاتی آنان این جمعبندی را که رهبر انقلاب اسلامی و مشاور ارشدش مرتضی مطهری مخالفتی به سختی «نه غربی» با مارکسیستهای حاکم بر مسکو دارد، به آنها اعلام کرده بود. از سوی دیگر سلطنتطلبان و افسران ارشد رژیم پهلوی گرچه در امواج سهمگین مردمی مضمحل و سرگردان شده بودند، اما وجود شبکههای مسلح و میلیونها دلار پول سبب شده بود تا انقلابیون آنها را دشمن بالفعل انقلاب تازه به ثمر رسیده بدانند. گروهکهای چند ده نفره نیز در بدو پیروزی انقلاب توانسته بودند با استفاده از خروش مردم و نابودی ساختار نظامی به جذب نیروهای پاکباخته و انبار کردن اسلحه اقدام کنند. گروه فرقان (۱) شاخصترین این گروهها بود. نیروهای مذهبی که گرداگرد امام خمینی جمع شده بودند، روایتهای عجیبی از برخورد با سازمان مجاهدین داشتند و حتی پیش از پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن، مسئله حفاظت از امام خمینی مطرح شد. دو گروه چشم در چشم هم به خاطرات زندان اوین فکر میکردند. اعضای خط امام اجازه ندادند مجاهدین خلق گرداگرد امام خمینی حلقه زنند. استاد شهید مطهری در تماس با پاریس به سیداحمد خمینی گفت: «اگر مجاهدین خلق باشند ما نیستیم!» در ادامه دغدغه نسبت به گسترش این سازمان سبب ائتلاف گروههای هفتگانهای شد که تقریباً تنها وجه اشتراکشان مخالفت و دشمنی با سازمان مجاهدین خلق بود. به هر روی انقلابیون در بدو پیروزی دریافته بودند نیازمند یک نیروی انتظامی برای برقراری نظم، یک گارد انقلاب برای بحرانهای منطقهای و شهری و یک سازمان اطلاعات حداقلی برای تمشیت امور ضد جاسوسی و نگهداری و بازیابی اسناد بهجا مانده از ساواک هستند، اما تشتت فراوان انقلابیون که در آنها از ابراهیم یزدی تا محمد منتظری یافت میشد، سبب شد تا تشکیل و راهاندازی همین نهادهای انقلابی ضروری موجب بحرانهای بزرگی شود. از سوی دیگر سرنوشت ارتش که مهمترین منبع مشروعیت رژیم گذشته بود نیز به محل بحث و درگیری نیروهای مؤثر در انقلاب تبدیل شد و اتفاقاً چند روزی از پیروزی نگذشته بود که درگیری ارتش با تجزیهطلبان در سنندج به نشانهای برای سخت بودن کار حفظ نظام تبدیل شد.
آنچه در اثر «صخره سخت» میخوانید روایتی از نقشآفرینان تأسیسگر نهادهای امنیتی در انقلاب اسلامی است. در این روایتها تلاش شده است وجهه واقعی جدالهای درونی بر سر ایجاد نهادهای نظامی و امنیتی نمایش داده شود. البته بحث پیرامون خدماتی که این نهادها به انقلاب نوبنیاد اسلامی کردند در این مجال نمیگنجد که شهدای گلگون کفن این نهادها خود نشانه خدماتشان به امنیت و ثبات کشور است. همچنین در این کتاب گذری به درگیریهای مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی داریم، اگر چه شرح این بحرانها، رشادتها و فداکاریهای جوانان انقلابی پاسدار و ارتشی در پاسداشت تمامیت ارضی ایران اسلامی نیازمند دهها جلد کتاب است.
این کتاب انشاءالله قرار است نقطه آغاز مجموعهای از تألیفات پیرامون تاریخ انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ باشد و به یاری خدا فتح بابی برای نگارش کتابهایی در باره عملکرد سازمان مجاهدین خلق به عنوان مهمترین سازمان ضد امنیتی در جمهوری اسلامی، درگیریهای منطقهای مانند کردستان و سیر رویدادهای سیاسی و امنیتی در سال ۱۳۶۰ به عنوان مهمترین و بحرانیترین سال تاریخ انقلاب اسلامی باشد.
گر بماندیم زنده، بردوزیم
جامهای کز فراق چاک شده
ور بمردیم، عذر ما بپذیرای بسا آرزو که خاک شده
پینوشت:
۱- درباره عملکرد و اسناد گروه فرقان میتوانید کتاب «ترکیب التقاط و ترور» را که توسط نگارنده تدوین و به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، مطالعه کنید.