روزهای بد و سختی را میگذرانیم. همه درگیر موضوعات و مشکلاتی هستیم که به نوعی زندگی ما را تحتالشعاع قرار داده است. از مشکلات اقتصادی بگیریم تا مشکلات فرهنگی و اجتماعی که مثل طناب دور تا دور گلوی جامعه را احاطه کرده است و میفشارد. میگویند باید بنویسی ولی هیچ کاری برای من سختتر از این نیست که درباره چیزی بنویسم که دیگر جایی در فرهنگ و اخلاق ما ندارد. هرچه بگوییم و بنویسیم گویا هیچ کارساز نیست، اما ننوشتن و صحبت نکردن درباره آن هم کار سختتری است. نباید از کنار موضوع مهم و اساسی مسئولیت اجتماعی بهراحتی بگذریم و جامعه را که گرفتار این بیمسئولیتی است به حال خود رها کنیم. همان مسئولیت اجتماعی که آدمها و سازمانهای یک جامعه میبایست با اخلاق و با حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی جامعه خود رفتار کنند که البته برای برقراری و ترویج مسئولیت اجتماعی، تلاش افراد، سازمانها و دولت لازم است تا تأثیر مثبت آن را بر پیشرفت، کار و جامعه ببینیم.
هیچکسی حق ندارد بگوید «به من ربطی ندارد»
در یک تعریف ساده از مسئولیت اجتماعی بهتر است بگوییم مسئولیت اجتماعی یک خرد جمعی است. خردی که میتواند یک جامعه را چنان قدرتمند کند که شهروندانش حتی در تنهایی هم بتوانند انرژی و نیروی محرکه جامعه را در کنار خود احساس کنند و نبودش هم میتواند یک جامعه را چنان درنده کند که هیچ چیز و هیچکس برای مردمانش اهمیت نداشته باشد. همه تصور میکنند مسئولیت اجتماعی فقط منوط به کمکهای خیریه و شرکت در کارهای خیریه است. در حالی که مسئولیت اجتماعی یعنی شرکت و مشارکت و حس تعلق همهجانبه هر فرد در اجتماعی که در آن زندگی میکند. میتوان آن را به علاقهمندی افراد از اتفاقاتی که در جامعه میافتد و شرکت فعال برای حل برخی از مشکلات محلی و اجتماعی نیز تعریف کرد. هر جامعه زندگی خاص خود را دارد که همیشه هم در حال تغییر است و هر کدام از افراد جامعه میتوانند به طرق مختلف در این تغییر شرکت داشته باشند. بخشش و کار خیر از راههای مختلف، مثل بخشیدن کالاهای مختلف یا واریزهای نقدی هم بخشی از مسئولیت اجتماعی افراد است ولی این همه آن چیزی نیست که در مسئولیت اجتماعی تعریف میشود. برای مسئول بودن از نظر اجتماعی نه تنها لازم است در فعالیتهای اجتماعی مثل بازیافت زبالهها و کمپینهای صرفهجویی در آب شرکت داشته باشیم، بلکه باید آن را به شکل یک سبک زندگی برای خود درآوریم. اما از مشکلات اصلی جامعه ما این است که مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی به طور کامل درک نشده است. در واقع این مفهوم به درستی شناخته نشده است.
مسئولیت اجتماعی در جامعه ما بهدرستی شناخته و درک نشده است زیرا بسیاری از افراد جامعه فقط به فکر منافع شخصی خود هستند. برای این افراد منافع کل جامعه اصلاً اهمیت ندارد، زیرا وقتی بهکرات و با عناوین مختلف اعلام میکنند که کمبود آب و خشکسالی کشور را تهدید میکند گوش آنها بدهکار این سخنان نیست. وقتی میگویند سیستان و بلوچستان آب ندارد، خوزستان آب ندارد، شهروند پرمصرف کلانشهر هر روز دوش میگیرد و حیاط خانهاش را آبپاشی میکند. وقتی میگویند شهرمان را مثل خانه خود تمیز نگهداریم آنها اهمیت نمیدهند و آشغال و زبالههای خود را در خیابان و بیابان رها میکنند. اگر مسئولیت اجتماعی فردی خود را میشناختیم خودخواهانه کولر گازی ادارات را با قدرت تمام روشن نمیگذاشتیم که از سرمای زیاد همه در حال یخ زدن باشند، اما در گوشه دیگری از شهر با این خاموشیهای مکرر عدهای از همشهریهای ما در بیبرقی و گرما اذیت شوند. اگر ما به مسئولیت اجتماعی خود واقف بودیم با ارز دولتی خودروهای لوکس و اجناس غیرضروری را وارد کشور نمیکردیم که فقط موجب بالا رفتن توقعات مردم از زندگی باشد و باعث تغییر سبک زندگی ایرانی شود، در حالی که تورم و فاصله طبقاتی کمر جامعه را شکسته است. اگر ما به مسئولیت اجتماعی خود اهمیت میدادیم با ارز دولتی گوشیهای موبایل وارد نمیکردیم، درحالی که هزاران بیمار چشم انتظار دارو هستند و با بیماری خود دست و پنجه نرم میکنند.
بنابراین مسئولیت اجتماعی یعنی هرکدام از ما فردی برای خود و فردی برای جامعه هستیم! خیلی ساده یعنی اینکه هر کدام از ما در برابر افراد جامعه، محیطزیست و مشکلات کشور یک مسئولیم. همه ما در برابر اتفاقات جامعه مسئولیم. شاید برخی تصور میکنند این یک شعار است، اما مسئولیت اجتماعی نقش بسیار پررنگ و مهمی در رشد و ترقی کشورها بازی میکند. مسئولیت اجتماعی هر یک از ما همان بخشی از وجود فرهنگی ما است که سالهای بسیاری است از زندگی خیلیها رخت بربسته است. اکنون در جامعه با افرادی روبهرو هستیم که منافع شخصی و آرامش و آسایش خود را به منافع عمومی ترجیح میدهند و این رفتار، جامعه را به نابودی و قهقرا میکشاند.
اگر امروز کشور ما با بحران آب روبهروست، اگر طبیعت در حال تخریب است، اگر کودکان کار بر سر هر چهارراه هستند، اگر سالانه هزاران نفر در جادهها جان خود را از دست میدهند و هزاران اگر دیگر، همه ما در قبال این مسائل مسئولیم. همه ما در پیدایش این معضلات سهیم هستیم و گره این مشکلات هم زمانی باز میشود که همه بدانیم مسئولیم. ما نمیتوانیم فقط برای خود زندگی کنیم زیرا هزاران رشته ما را به افراد دیگر پیوند میزند. آنکه میگوید «به من چه» بدون شک هموطن ما نیست حتی اگر در شناسنامهاش ایرانی باشد.
مسئولیت اجتماعی خود را بشناسیم
جامجهانی فوتبال برگزار شد و کشورهای دنیا با فرهنگ و اخلاقیات مختلف در یک کشور دور هم جمع شدند و با هم مسابقه دادند. همیشه بازی یک برنده و یک بازنده دارد. خیلی از تیمها و بازیکنهای مطرح دنیا در این مسابقات با رفتار و برخوردهای تند و غیراخلاقی خود در واقع خود وجودیشان را به دنیا نشان دادند، اما در این میان آن تیمی برنده جامجهانی است که اخلاق و مسئولیتهای خود را فراموش نکرده باشد. تیم کشور ما در جام جهانی با بازیهای زیبای خود دلیل شادی مردم در این وانفسای بحران اقتصادی و اجتماعی شدند. عملکرد و اتحاد کلیت تیم عالی بود، اما بعضیها این شادی را با بحثها و مشاجرههای مختلف و بیخود به کام مردم تلخ کردند، به این دلیل که مسئولیت اجتماعی خود را نمیدانند.
در مقابل کشور ژاپن را دیدیم و خواندیم که با توجه به بازیهای زیبا و افتخاراتی که برای کشور خود و قاره آسیا آفریدند ولی در نهایت بازنده این جام بودند و به کشور خود بازگشتند، اما این باعث نشد که وظیفه خود را فراموش کنند. آنها بعد از آخرین بازی خود نه تنها رختکن خود را مرتب و تمیز کردند بلکه در یک ورقه کاغذ به زبان روسی از کشور روسیه برای میزبانی خوبشان تشکر هم کردند. اگر سعی کنیم هر کدام از ما تعاریف پیچیده و سختی از مسئولیت اجتماعی برای خود نداشته باشیم بهتر میتوانیم وظایف اجتماعی خود را بدانیم و به آن عمل کنیم. یعنی ما در هر سطحی که هستیم، با توجه به شرایط، وظایف خودمان را بهخوبی بشناسیم. برای اینکه از نظر اجتماعی مسئول و فعال باشیم میتوانیم کمکم شروع کنیم. ماهی یکبار از مهارتها، تواناییها و علایقمان در راه کمک به اجتماع استفاده کنیم. به همین سادگی! در واقع اگر اعتقاد داشته باشیم که زندگی ما متعلق به کل جامعه است و تا زمانی که زندگی میکنیم، وظیفه ماست که هر کاری از دستمان برمیآید برای آن انجام دهیم در نهایت دوست داریم وقتی میمیریم همه تلاشمان را در جهت بهبود جامعه کرده باشیم، چون هرچه سختتر تلاش کرده باشیم یعنی زندگی بهتری داشتهایم.
مسئولیت اجتماعی فقط نیکوکاری نیست
بسیاری از کشورهای دنیا مسئولیت اجتماعی را از نان شب هم واجبتر میدانند. شرکتها و سازمانها در این کشورها خود را جدا از مردم نمیدانند و معتقدند که این رضایت مردم است که برند آنها را زنده نگه داشته است. این شرکتها همواره در تلاش هستند تا ارزش مشترکی را با اجرای ایدههایی خلاقانه و کاربردی خلق کنند. این ایدهها، با پشتوانه برنامههای درازمدت و کاملاً دقیقی اجرا میشود که این شرکتها قبلاً برای اهداف مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکتی خود مشخص نمودهاند. بعضاً این برنامهها در دسترس شهروندان قرار میگیرد تا آنها بدانند که مثلاً فلان شرکت در پنج سال آینده چه ارزش مشترکی را برای جامعه خلق میکند و حافظ کدام منافع جامعه خواهد بود. اما در ایران بسیاری از شرکتها و سازمانها مفهوم واقعی مسئولیت اجتماعی را درک نکردهاند، زیرا همانطور که پیشتر گفته شد، اشتباه بزرگی که در این حوزه میتوان مرتکب شد این است که تصور کنیم مسئولیت اجتماعی (فردی و سازمانی) یعنی فقط و فقط کمکهای نقدی و نیکوکاری. کمک به همنوع در حوادث و تنگدستی شاید نمونه خوبی برای اهداف مرتبط با مسئولیت اجتماعی باشد، اما همه آن نیست. این دقیقاً همان نکته ظریفی است که باعث شده اکثر شرکتهای ایرانی و همینطور مردم در درک مفهوم مسئولیت اجتماعی سازمانی خود به بیراهه بروند. یک مثال ساده این است که مثلاً یک گروه نیکوکار هر هفته بستههای خوراکی تهیه و میان نیازمندان توزیع کند، اما فکری برای تفکیک زباله خشک وتر (مانده غذاهای اهدایی و ظروف آن) نکند و بر فرض زبالههای بستههای غذا را در محل رها کند و به این ترتیب به محیطزیست لطمه بزند. مشابه اینگونه رفتار در جامعه ما بهوفور دیده میشود.
آموزش مسئولیت اجتماعی از کودکی ضروری است
پرورش انسانهایی مسئولیتپذیر و دارای حس مشارکت اجتماعی یک امر مهم و ضروری برای هر جامعهای است. همه میدانیم آموزشی که از دوران کودکی به کودکان داده میشود قطعاً در بزرگسالی نتیجه بهتری میدهد و یک فرد موفق تحویل جامعه داده خواهد شد. آموزش مسئولیت اجتماعی هم از همان دست مواردی است که والدین باید با رفتار خود به کودکانشان آن را آموزش دهند. انسان مسئول، خود را بخشی از جامعه میبیند و برای بهبود آن تلاش میکند. او در برابر مسائلی که دیگر افراد جامعه را تحت تأثیر میگذارد بیتفاوت نیست. بنابراین آموزش مسئولیتپذیری به کودکان و نوجوانان از جانب والدین و مسئولان مدرسه میتواند به تربیت بزرگسالانی مسئول و خدمتگزار در آینده منتهی شود. قطعاً کودکانی با حس مسئولیت اجتماعی، در آینده شهروندان مسئولی هم خواهند بود و در این میان والدین با رفتار درست خود اولین و بهترین الگو برای فرزندانشان در تربیت انسان مسئولیتپذیر هستند.
بهترین زمان برای آموزش، دوران کودکی است. فرزندان ما در کنار ما میتوانند مسئولیتپذیری را تمرین کنند. مثلاً هر روز صبح میتوانیم به همراه کودکمان پشت پنجره آشپزخانه برای پرندهها دانه بریزیم یا در فصل سرما برای حیوانات غذا بگذاریم. اگر آمبولانسی در ترافیک مانده بود ما به سهم خود تلاش کنیم راه را برای آمبولانس گرفتار باز کنیم و با فرزندمان در این باره صحبت کنیم. تشکر و قدردانی را با کودکان خود تمرین کنیم. اگر کسی کاری برای ما انجام داد حتی یک کار کوچک آن را با کلمات زیبا قدر بدانیم و بسیار تشکر کنیم. حواسمان باشد فرزندانمان ما را تماشا میکنند. صرفهجویی در آب و انرژی را نه تنها به خود بلکه مدام به فرزندانمان هم یادآوری کنیم. شهرها و مردمانی که دچار کمبود آب و برق هستند را به فرزندانمان یادآوری کنیم. با فرزندانمان تمرین بخشش و اهدا کنیم. در هنگام خانه تکانی از او کمک بگیریم و با توافق خود کودک اسباببازیهایی که سالم هستند را به کودکان نیازمند هدیه دهیم. درباره قهرمانهای واقعی زندگی با کودکان صحبت کنیم. داستان زندگی این قهرمانها را برای کودکان خود تعریف کنیم. کودکان امروزی باهوش هستند. با شنیدن داستان زندگی یک قهرمان واقعی که به دیگران کمک میکند تشویق میشوند. به کودکان خود یاد دهیم که همیشه حقیقت را بگویند و مسئولیت کاری که انجام دادهاند را بر عهده بگیرند و نتیجه و عواقب آن را هم بپذیرند. صبور باشیم و با رفتار درست خود همیشه الگوی فرزندانمان باشیم. نهادینه کردن ارزشها و مسئولیت، زمانبر است. اگر کودکمان به سن نوجوانی رسیده باشد هم این مسئله را دست کم نگیریم. از امروز شروع به ایجاد تغییر کنیم.
تمام این آموزشها زمانی نتیجه میدهد که ما به عنوان والدین، خودمان تغییر کرده باشیم و مفهوم واقعی مسئولیت اجتماعی را در درون خود درک کرده باشیم. هر کدام از ما جایی در جهان را به خود اختصاص دادهایم پس چه بهتر همانطوری باشیم که جهان به ما نیاز دارد. بهتر است خودخواهی را کنار بگذاریم و همسایه و هموطن خود را نادیده نگیریم و مشکل دیگران را مشکل خود بدانیم و برای رفع آن تلاش کنیم. برای رشد و پیشرفت جامعه با یکدیگر همدل شویم. به یکدیگر احترام بگذاریم تا دیگران هم به هویت ایرانی ما احترام بگذارند. دست از شعار دادن برداریم و عینک واقعبینی را بر چشمان خود بگذاریم و مشکلات فرهنگی جامعه خود را ببینیم و برای رفع آن چارهای بیندیشیم.. فرهنگ فقیر جامعه را خودمان باید غنی کنیم. هیچ دلی برای ما و جامعه ما نمیسوزد مگر دل خودمان.