سرویس پایداری جوان آنلاین: عملیات کربلای ۴ رزمندگان و فرماندهان بنامی را گلچین کرد که شهید محمد اسلامینسب یکی از آنها بود. فرمانده گردان امام رضا (ع) را به واسطه اخلاق و ویژگیهای خاص رفتاریاش میشناسند. مردی معتقد و مخلص که از همان نخستین روزهای دفاع مقدس شجاعت و قدرت و بینش فرماندهی خود را به نمایش گذاشت و در طول جنگ به یکی از چهرههای تأثیرگذار تبدیل شد.
زمان زیادی از تجاوز دشمن بعثی و شروع رسمی جنگ نگذشته بود که گروهی ۷۰ نفره از شهر شیراز به سمت خوزستان کانون حادثه حرکت کرد. یکی از پیشقراولان سپاهیان فارس، محمد اسلامینسب بود. هرچه از جنگ بیشتر میگذشت نام اسلامینسب بیشتر بر سر زبانها میافتاد و رزمندگان بیشتری شیفته رفتار و کردارش میشدند. صرفنظر از مسائل نظامی، محمد اسلامی به دلیل ارادتی که به حضرت زهرا (س) داشت در میان رزمندگان به سردار زهرایی معروف شد. دامنه این شهرت حتی به سالهای پس از شهادت ایشان نیز کشیده شد. این شهید ارادت ویژهای به حضرت زهرا (س) داشت و ذکر مبارک «یا فاطمهالزهرا» همواره بر لبشان بود.
شهید اسلامی وقتی نام حضرت را میشنید، حالی به او دست میداد که وصف شدنی نبود. بارزترین حالتش، خیس شدن چشمها و جاری شدن قطرات اشک بود. آنچنان اشک میریخت که تمام اطرافیان را متأثر میکرد. گویی تمام مصیبتهای آن حضرت را با تمام وجود درک کرده است. توسل به حضرت در کار هم از ایشان جدا نبود. چه مسائل فرهنگی و آموزشی و چه عملیاتهایی که شرکت میکرد، نقطه شروع و پایان کارهایش با توسل به ائمه (ع) و معصومین بهخصوص این بانوی بزرگوار بود.
محمد اسلامی در سال ۱۳۶۳ در منطقه سومار در حادثه بمباران پادگان ابوذر بهشدت از ناحیه چشم مجروح شد؛ مجروحیتی که تا مرز نابینا شدن پیش رفت. پزشکان پس از معاینات دقیق و معالجات متعدد، اظهار کردند که چشمان محمد بیناییاش را از دست داده و کاری از کسی ساخته نیست. این سخن غمی سنگین بر دل محمد نشاند. نه از آن جهت که دیگر چیزی نمیبیند بلکه دوری از جبهه و بسیجیان غصهدارش کرده بود. چند روز بعد از تشخیص پزشکان دوباره به بیمارستان بازگشت و با اصرار آنان را راضی کرد چشمانش را عمل کنند. میگفت: «شما با رمز یا فاطمه الزهرا (س) جراحی را شروع کنید.» محمد با توسل به بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) اشک حیرت را به چشم پزشکان معالج خود نشاند و بینایی خود را باز یافت تا از هدف مقدسش یعنی جهاد در راه خدا باز نماند.
عملیات کربلای ۴ نیز زمان دیگری برای اثبات ارادت محمد بود. قبل از عملیات کربلای ۴ به مداح گفت: بعد از نماز، روضه حضرت زهرا (س) را بخوان. با اطمینان میگفت: من محال میدانم که این بانوی دو عالم ما را شرمنده کند. سردار محمدنبی رودکی فرمانده لشکر ۱۹ فجر در خاطرهای تعریف میکند: «قبل از این عملیات، خبرنگاری با شهید اسلامینسب مصاحبه کرد و او گفت: «ما در عملیات آینده پیروز میشویم. در این عملیات کسی ما را پشتیبانی میکند که هر وقت نام او را بر زبان میآورم...» در همین حین بغض گلویش را گرفت و چند لحظهای سکوت کرد و اشک ریخت. دوباره ادامه داد و گفت: «من هر بار نام بیبی را بر زبان میآورم از خود بیخود میشوم.» این بار هم برای چند لحظه سکوت کرد و اشک ریخت. ما در آن عملیات پیروز نشدیم، اما فرماندهان به این نتیجه رسیدند که، چون دشمن سرمست از ناکامی ماست فرصت خوبی است تا در مدت زمان کوتاهی دوباره عملیات کنیم؛ لذا عملیات کربلای ۵ با رمز یازهرا (س) انجام شد و پیروز شدیم.»
گردان شهید اسلامینسب در کربلای ۴ خطشکن بود. با گفته شدن رمز عملیات، از زمین و آسمان روی کانالی که گردان محمد در آن بود آتش بارید. قایقها یکی پس از دیگری نیروهای گردان اسلامینسب را از کانالی که معروف به کانال ماهی بود عبور میدادند و محمد استوار پیشاپیش همه نیروهایش محکم قدم برمیداشت. محمد گردانش را با موفقیت به آنجا که باید رساند، اما در سحرگاه چهارم دی ماه ۶۵، گلولهای به سینه و گلوی محمد نشست و او در آغوش بیسیمچیاش به شهادت رسید. شهید محمد اسلامینسب در عملیات کربلای۴ به شهادت رسید. پیکر مطهرش را پس از چندین روز شاداب و معطر پیدا کردند و در گلزار شهدای شیراز به خاک سپردند.