به گزارش خبرگزاری جوان از سنندج، خودشان نامش را «چهارشنبه مهربانی» گذاشتهاند، مهربانی به همنوعانی که کمتر کسی رغبت کمک به آنها را دارد.
عقربههای ساعت که روی 14 میافتد اعضای گروه خود را به میعادگاه میرسانند، با توجه به هماهنگیهایی که قبلتر در گروه انجام شده، توسط تعدادی از اعضا تدارک لازم برای پختوپز فراهم شده است.
ظرفهای یکبار مصرف را پر میکنند، نانها تا شده و در نایلون گذاشته میشود، همه چیز باید تمیز باشد و بوی زندگی بدهد شاید زمینهای برای بازگشت یکی از همین کارتنخوابها باشد که امشب مهمان این بزم مهربانی هستند.
عقربههای ساعت در این چهارشنبهشب زمستانی بر روی ساعت 19 میافتد همه چیز مهیاست، مسیرها را از پیش تعیین کردهاند، اولین سفره مهربانی را در محل اسکان کارتنخوابهای شهرداری سنندج(گرمخانه شهرداری) پهن میکنند سفرهای که بیش از 20 نفر زن و مرد معتاد و سالم مهمان آن هستند.
وارد مرکز نگهداری کارتنخوابها میشوم سالن تمیز است، قبل از ورود، آقای اسدی عضو شورای پایان کارتنخوابی سنندج با ما اتمام حجت میکند که از دوربین و گوشی استفاده نکنیم تا مبادا اعتمادی که شکل گرفته است، خدشهدار شود!
میگوید، برای اینکه اعتماد هر کدام از این افراد که بعضا گرفتار بیماریهای مختلف و معتاد به انواع مواد مخدر هستند جلب کنیم شبها تلاش کردهایم که تاکنون بیش از 60 نفر را هم به کمپهای ترک اعتیاد فرستادهایم.
حداقل 15 درصد از این معتادان به جمع خانواده خود برگشته و چتر مهربانی بر سر زن و فرزندانشان شدهاند اما همچنان از سوی گروه حمایت میشوند و بعضا در همین چهارشنبههای مهربانی شرکت میکند.
گروه پایان کارتونخوابی گروهی مردمی است که در 22 آبان ماه 94 در یکی از روزهای سرد با الگوبرداری از یک اقدام در تهران آغاز به کار کرد.
*********
برخی از معتادین خودروهای گروه را میشناسند و به محض نزدیک شدن به محل پاتوقشان به استقبال گروه میآیند. آقای اسدی میگوید در اوایل مردم فکر میکردند نذری پخش میکنیم ولی الان برای بیشتر افراد جامعه شناخته شدهایم..
تعدادی از معتادین دور خودروها جمع میشوند بعضی از اعضای گروه را به اسم میشناسند و میگویند کمی دیر آمدید ترسیدیم که امشب نیایید!
هر کدام که غذای میگیرند کمی دورتر جلو مغازهای مینشینند تا به قول خودشان طعم یک غذای گرم را در این شب سرد زمستانی به کام بکشند.
کت پارهای را بر دوش انداخته با عجله خود را به ماشین میرساند میگوید فکر کردم غذای گرم امشب قسمت من نیست یک هفته است منتظر هستیم، غذایش را که میگیرد، میگوید، فردین پایش زخم است نمیتواند راه برود در پارکی همین نزدیکی است اگر میشود سهمش را بدهید ببرم، نمیشود من غذا بخورم و او نگاهم کند.
میگویند؛ اینکه چرا چهارشنبه را انتخاب کردهاند، دلیل خاصی ندارد این حرکت در تهران در یک چهارشنبه شکل گرفت و همین روز هم مبنای شروع کار این انجمن در سنندج قرار گرفت.
نخستین شبی که کارتنخوابها به شام دعوت شدند
یکی از اعضای شورای گروه کارتنخوابی میگوید: اوایل فقط چند نفر بودیم و جایی برای درست کردن غذا نداشتیم که کار را با توزیع چند ساندویچ شروع کردیم!
اسدی از افق تعیینشده برای گروه هم حرف به میان آورد و عنوان کرد: افق گروه پایان کارتنخوابی روشن است، معتقدیم حتی اگر بتوانیم یک نفر از این کارتنها را به دامن خانواده برگردانیم و یا زهر تلخ اعتیاد را از کامش بیرون بکشیم به هدف تعیین شده رسیدهایم.
بیشتر کارتنخوابها در سنندج با موضوع اعتیاد درگیر هستند به همین دلیل خواسته یا نخواسته اقدامات این گروه به سمت حمایت از معتادین سوق یافته است، هدف ما پیشگیری و پایان کار کارتنخوابی است و به همین دلیل کمتر در حوزه پیشگیری ورود میکنیم!
معتقدیم دستگاهها و انجمنهای زیادی وجود دارند که به روشهای مختلف در زمینه پیشگیری از اعتیاد فعالیت میکند اینکه تا چه میزان توانستهاند در این طریق موفق کنند نیز کاملا روشن است...
چشمانداز گروه پایان کارتنخوابی سنندج پایان دادن به شرایط سخت زندگی انسانهایی است که به نقطه بنبست زندگی رسیده و شاید هیچ امیدی به برگشت ندارند، افتادن در دام اعتیاد یک درد و جداشدن و حتی طردشدن از خانوادهها هزار دردی است که کمتر کسی به فکر درمان آن میافتد...
پایان کارتنخوابی به معنی تمام شدن کامل این معضل نیست! خود اعضای گروه هم کاملا به این مسئله واقف هستیم که حذف کامل این مشکل تقریبا غیرممکن است، اما حتی اگر یک نفر برگردد و زندگی در کالبدش جاری شود کار بزرگی انجام گرفته است...
اسدی از روزهای سخت میگفت؛ روزهایی که کار کلید خورد و حتی معتادین هم به آنها اعتماد نداشتند چه برسد به کسانی که بیهیچ چشمداشتی در حد توان در این راه بذل مال و حتی در مسیر خدمت گام برمیداشتند.
ارتباط با معتادین که حتی از خانوادهها و نزدیکترین افراد زندگیشان طرد شده و یا متواری بودند کار آسانی نبود اما عزمی راسخ پشت تصمیمی بود که اعضای گروه گرفته بودند تصمیمی که خوب میدانستند گام نهادن در آن شاید با تنشها و حتی حرمتشکنیهایی از سوی اقشار جامعه مواجه شوند!
نیاز اولیه کارتنخوابها هم مانند تمام انسانها غذا و پوشاک است، غذای گرمی که میتوانست زمینه لینک شدنشان را به انسانهایی که واقعا در ایستگاه آخر حیات قرار داشتند، برقرار سازد.
اعتماد شکل گرفت و پای اعضای گروه به پاتوقهای معتادین باز شد، تا جاییکه مردان و حتی زنان معتاد برایشان از امیدهایی که دود شده بود حرف میزدند، امیدهایی که میشد با یک تلنگر در وجودشان زنده کرد، عزم گروه را جزم کرد تا کنار این حمایتها به بحث بهبود برخی از همین معتادین کارتنخواب و بازگرداندن آنها به دامن خانواده هم بیندیشند!
زنان باردار معتاد
خانم مرادپور از دیگر اعضای گروه است، مامایی با تجربه 15 سال فعالیت در یکی از مجموعههای اداری استان که حدود 2 سال قبل از طریق یکی از شبکههای اجتماعی با این گروه آشنا شده است.
میگوید: هیچ اطلاعاتی از معتادین و زندگی آنها نداشتم، معاینه یک بانوی باردار معتاد آغاز فعالیت حضوریام در این گروه بود، مادر بارداری که هیچ یک از خانواده همسرش از اعتیادش اطلاعی نداشتند و ترس از برملاشدن این واقعیت و گره خوردن زندگیاش با تلخی طلاق او را مجبور به پنهانکردن موضوع اعتیادش کرده بود..
این ماما افزود: این واقعیت رفته رفته داشت در رگهای جنین ریشه میدواند و کابوس تلخ به دنیا آمدن فرزندی در این شرایط، روزهایش را تاریکتر از شب کرده بود، که فرآیند درمان را با توجه به شرایط بارداری آن دنبال کردیم.
کار خیلی سخت بود روزانه 40 سیسی مصرف متادون داشت، اولین کار انجام تستهای لازم در مورد بیماریهای پرخطر بود آزمایشات نشان داد که این مادر به بیماری خاصی گرفتار نشده و همین امید بزرگی برای به دنیا آمدن یک نوزاد سالم بود که با یک برنامه مناسب مصرفش را پایین آوردیم الان مصرف مواد ندارد و روزانه تنها یک قطره متادون مصرف میکند.
با تجویزهایی که کردیم نوزاد سالمی به دنیا آمد، نوزادی که نتیجه یک حمایت اجتماعی درست و برنامهریزی شده بود!
در همین ایام در میان معتادین متوجه شدم، امثال این خانم باردار معتاد در بین زنان کارتنخواب وجود دارد و این موضوع موجب شد که به فعالیت در گروه ادامه دهم تا 6 ماه فقط در زمان توزیع غذا همراه گروه به پاتوق معتادان میرفتم و برخی بحثهای مراقبتی را تا حدودی که امکان داشت برای آنها توضیح میدادم.
بعد از 6 ماه برای نخستین بار وارد آشپزخانه شدم، تلاشهای بدون چشمداشت که تنها با هدف حمایت از انسانهای بدون حامی انجام میگرفت برایم قابل تقدیر بود و الان هم با اعتماد سایر اعضا به عنوان یکی از اعضای شورای گروه پایان کارتنخوابی فعالیت میکنم.
حدودا 15 سال است سابقه خدمت در مجموعه ادارای را دارم در طول این 15 سال نمیدانستم چه خدماتی به این افراد معتاد ارائه میشود خیلی واقعیتها در دل همین چهارشنبههای مهربانی برایم مشخص شد معتقدم اگر ارائه این دست خدمات به خود مردم واگذار شود، قطعا خروجی بهتری خواهد داشت چون اعتمادی که باید شکل بگیرد در این چارچوب آسانتر شکل خواهد گرفت.
متاسفانه بیماری ایدز در بین معتادان روند افزایشی دارد هر چند آگاهی معتادین هم بیشتر شده است به گونهای که خود همین کارتنخوابها نسبت به تست ایدز و غیره حساس شده و به نوعی مطالبهگر هستند.
آشتی کارتنخوابها با خانوادهها
آشتی کارتنخوابها با خانوادههایشان بهترین و شادترین لحظات را برای گروه به ارمغان میآورد، آشتیهایی که نجات یک معتاد از دام اعتیاد به همراه داشته است.
اسدی میگوید؛ معتادینی که تصمیم به ترک میگیرند بعد از طی شرایط خاص و به تشخیص گروه برای ترک به کمپهای ترک اعتیاد معرفی میشوند، مشخص شدن هویت کارتنخواب و ایجاد بستر برای آشتی دادنش با خانواده مهمترین ملاک ما برای ورود به موضوع درمان معتادین کارتن خواب است.
زمانی سیر درمانی یک معتاد موفق خواهد بود که زنجیره درمان کامل شود، چرا که خانواده و پشتیبانی اجتماعی یکی از مهمترین نیازها برای جلوگیری از بازگشت بهبودیافتگان اعتیاد به دامن این افیون سیاه است!
معتاد باید آینده روشنی را برای خود متصور شود تا ما بتوانیم در قالب این گروه صیانت اجتماعی از او داشته باشیم و مسیر بهبود و بازگشت سالمش را به جامعه فراهم سازیم.
اسدی میگوید: 8 ماه از فعالیت گروه میگذشت که در خرداد 95 نخستین معتاد را به کمپ فرستادیم معتاد کارتنخوابی که خوشبختانه بعد از گذشت 3 سال پاک و مسوولیت یک کمپ ترک اعتیاد را به عهده دارد.
حمایت آن روز ما یک انسان را به جامعه برگرداند و امروز خودش به عنوان یک حامی کمکحال گروه در درمان معتادین کارتنخواب است به کمک همین افراد 60 نفر را برای درمان به کمپها فرستادهایم که 10 نفر آنها بانوان بودند و الان بهبود یافته و بعضا به کانون خانواده بازگشتهاند..
امروز فعالیت گروه پایان کارتنخوابی سنندج از مرز 200 چهارشنبه گذشت، چهارشنبههایی که به کمک خیرین و تلاش اعضای گروه 120 تا 200 پرس غذای گرم در بین کارتنخوابها توزیع شده است.
این گروه تاکنون 400 میلیون تومان در قالبهای مختلف شامل توزیع غذا، پوشاک، سبد غذایی برای خانوادهها، معرفی معتادین به کمپهای ترک اعتیاد و تست بیماریها هزینه شده که به گفته اعضای گروه، یک ریال از هیچ دستگاه دولتی نگرفتهاند.
با این وضعیتی که وجود دارد اما برخی از مسوولان استان چشمشان را به واقعیتهای تلخ استان در زمینه اعتیاد بستهاند و از کردستان همچنان به عنوان استانی سفید در حوزه اعتیاد نام میبرند!
براساس اظهارنظر اعضای گروه پایان کارتنخوابی سنندج، همکاری دستگاههای متولی حوزه اعتیاد به چند نشست و جلسه خلاصه میشود، رایزنیهایی برای بیمه سلامت و بیمه درمان کارتن خوابهایی که گرفتار زخم باز و غیره هستند صورت گرفته اما مسوولان بیتوجه هستند.
شیلتر بانوان سنندج فقط نام دارد
شاید جزیرهای عملکردن ادارات و انجمنها در حوزه اعتیاد از دیگر آسیبهایی است که عامل گسترش اعتیاد است هر چند مراکز درمان و نگهداری معتادین استان هم حال خوشی ندارند.
مسوول روابط عمومی انجمن پایان کارتنخوابی سنندج اعلام کرد؛شیلتر بانوان سنندج نام دارد اما کام نه، و الان نداهایی مبنی بر بستهشدن این مرکز شیلتر به گوش میرسد، اگر قرار است مرکز شیلتر بانوان و دیآیسی بسته شود باید ساز و کار لازم برای پرشدن خلاءها اندیشیده شود.
اسدی میگوید: مسوولان دولتی باید در این راستا از ظرفیت انجمنها استفاده کنند، چرا که انجمنها قبل از اینکه بازوی توانمند برای دولت باشند یک فکر توانمند برای دولت هستند. باید از ظرفیت چنین انجمنهایی که از نزدیک با آسیبهای حوزه اعتیاد و کارتنخوابی درگیر هستند برای برنامهریزیهای اصولی در این حوزه استفاده شود.
از سر علاقه وارد این گروه شدم
پریسا از دیگر اعضای گروه پایان کارتنخوابی در یکی از مناطق حاشیه شهر سنندج است، کم سن و سال و اندام نحیفی دارد، دختری خوشبرخورد که میگوید از سر علاقه وارد این گروه شدم تا کار خیر انجام دهم چون همیشه دوست داشتم به افراد معتاد کمک کنم!
بیکسی درد مشترک بین معتادین و کارتن خوابهاست هرچند شاید بعضی از آنها از مردم عادی که در جامعه هستند کس و کار بیشتری داشته باشند، اما آنها در شرایط تلخ امروزشان دردی از این همه بدبختی دوا نمیکنند.
خیلیهایشان شاید در خانواده بارها و بارها مورد حمایت قرار گرفته باشند، اما وضعیت امروزشان بیانگر واقعیت تلخ طرد شدن از خانواده است به گونهای که حتی امید به بازگشت ندارند، کارتنخوابها در کلانشهرها شاید زیاد باشند اما تعدادشان در شهری مانند سنندج قابل توجه نبوده و میشود با یک برنامهریزی اصولی و حمایت اجتماعی آنها را سامان داد.
************
دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهام تحویل میدهم این شعار گروه پایان کارتن خوابی در سنندج است شعاری که اعضای گروه به آن اعتقاد دارند و بر اساس همین اعتقاد پا در مسیری نهادهاند که نجات یک انسان است.
کارشان ساده است، در شهرهای مختلف ایران از شمال تا غرب، روزهای چهارشنبه غذای گرم میپزند و نیمهشب میان کارتنخوابها پخش میکنند. نمیگویند معتادی! نمیگویند بیا و ترک کن! فقط لبخند میزنند و کارتنخوابها را با یک وعده غذای گرم مهمانی میکنند.
پروژه ترمیم زندگی به ترک اعتیاد منحصر نمیشود و گروه پایان کارتنخوابی سنندج در کنار آشپزخانه و توزیع لباس، امروز به فکر ایجاد اشتغال برای معتادین بهبود یافته هستند و در این راستا مسوولان، خیرین و هرکس را که بتواند تاثیری در این وادی داشته به میدان میخوانند.
انتهای پیام/2330/71