سرویس زنان جوان آنلاین: دستانش را که در دست بگیری هیچ شباهتی به دستان یک زن ندارد؛ کارهای سخت و گاهی مردانه دستان این زنان کارگر را شبیه مردان کرده است. آنها ناگزیرند سر کار بیایند تا بتوانند چرخهای زندگیشان را بچرخانند. زنان کارگر بعضیهایشان تنها نانآور خانهاند و نام زن سرپرست خانوار را میپذیرند، اما برخیهایشان هم در کنار مادری، همسر هستند؛ همسر مردانی که به تنهایی توان کشیدن بار زندگی را ندارند و درمانده شدن از جور کردن دخل و خرج زندگی آنان را واداشته تا روی کارگری زنانشان حساب باز کنند. با این همه، اما کارگرانی که در شرایط سخت کار میکنند اغلب از حداقل مزایای کاری هم بیبهرهاند. طبق آمار حدود ۳ میلیون کارگر در کشور فاقد هر گونه اطلاعات ثبت شده هستند. در این میان وضعیت زنان کارگر از مردان هم بدتر است. به گونهای که به طور میانگین از هر ۱۰ زن کارگر تنها حدود چهار یا پنج نفر بیمه شدهاند و مابقی آنان یعنی بیش از نیمی از کارگران زن فاقد بیمه هستند.
زن وقتی مادر و همسر میشود، دنیایی از تعهد را به عهده میگیرد و نمیتواند نسبت به شرایط خانوادهاش بیتفاوت باشد. این تعهد در زن ایرانی به مراتب بیشتر و قویتر است تا بدانجا که تاریخ روایتگر فداکاری و جانفشانی زنان و مادران این مرز و بوم است. حالا هم شرایط اقتصادی جامعه و شکاف طبقاتی به گونهای پیش رفته که موجب شده بسیاری از خانوادهها به راحتی نتوانند از عهده تأمین دخل و خرج زندگیشان بربیایند. در این میان کم نیستند زنانی که نه از روی میل و رغبت و برای مشارکت یا پرستیژ اجتماعی بلکه تنها به دلیل اجبارهای اقتصادی ناگزیرند کار کنند و بدین منظور به کارگری در سختترین شرایط تن میدهند. خیلی وقتها کارگاههای زیرزمینی؛ محیطهای کاری غیراستانداردی که تحت نظارت وزارت کار هم نیستند از نیاز زنان و مردان کارگر سوءاستفاده میکنند و با حداقل دستمزد بدون اینکه حتی آنها را بیمه کنند، آنها را به کار میگیرند. در این میان اغلب اوقات زنان بیشتر مورد ظلم واقع میشوند و با کمترین حقوق سختترین و مردانهترین کارها را انجام میدهند بیآنکه بیمه و مزایایی داشته باشند.
حمایت نسبی قانون کار از زنان کارگر
ماجرای ریزش معدن یورت گلستان و کشته شدن ۳۵ کارگر معدنکاری که خیلیهایشان ثبت نشده بودند بخشی از واقعیت کارگاههای زیرزمینی و کارگرانی را که از حداقل مزایا هم برخوردار نیستند، آشکار کرد. اما این حادثه پایان ماجرای کارگاههای زیرزمینی و کارگران ثبت نشده نبود. بر اساس برآوردهایی که در این حوزه صورت گرفته است، بیش از ۳ میلیون کارگر مشغول فعالیت و کار هستند، اما تحت هیچ شرایطی اطلاعات آنان در جایی ثبت نشده و همچنین فاقد بیمه نیز هستند. در این میان وضعیت زنان کارگر نسبت به مردان به مراتب بدتر است و بیش از نیمی از زنان کارگر بیمه ندارند. این در حالی است که ماده ۳۸ قانون کار، اظهار میکند برای انجام کار مساوی و در شرایط مساوی در یک کارگاه باید مزد زن و مرد به طور مساوی پرداخت شود و تبعیض در تعیین میزان مزد بر اساس سن، جنس، نژاد، قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.
هر چند ویژگیهای خاص زنان و تفاوتهایی که میان زن و مرد وجود دارد ایجاب میکند شرایط اشتغال برای زنان نسبت به مردان متفاوت باشد و این به عنوان امری بدیهی محسوب میشود. قانونگذار هم به این حد از تفاوت بسنده نکرده و با تعاریف برخی قوانین و مقررات، وضعیت حاکم بر اشتغال زنان را دارای چارچوب کرده است.
به طور مثال طبق قانون کار، انجام دادن کارهای خطرناک، سخت و زیانآور و نیز حمل بار بیش از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگران زن ممنوع است و حداکثر میزان حمل بار برای زنان ۲۰ کیلو است و حمل و جابهجایی بار برای زنان در طول بارداری و همچنین ۱۰ هفته پس از زایمان ممنوع است. همه اینها، اما برای کارگاههایی است که زیر بار قانون کار رفتهاند و کارگاههای زیرزمینی که تعدادشان هم کم نیست از هیچ قانون و قاعدهای پیروی نمیکنند و حتی با شانه خالی کردن از بیمه کارگران موجب میشوند تا آنها برای آینده و از کار افتادگی و حتی هزینههای درمان و بیماری هیچ پشتوانهای نداشته باشند.
عامل سوءاستفاده کارفرمایان
علی خدایی، عضو کارگری شورای عالی کار در خصوص قوانینی که در رابطه با بیمه کارگران زن و تبعیضهایی که در این خصوص وجود دارد، تأکید میکند: «در حوزه قوانین کار و مسائل پیرامون آن هیچگونه تبعیضی مابین زنان و مردان وجود ندارد و کارفرما نیز مکلف است تمامی کارگران اعم از زن و مرد را بیمه کند، همچنین در برخی قوانینی که در این خصوص وضع شده نیز حمایتهایی برای بانوان کارگر در نظر گرفته شده است.»
وی فقدان امنیت شغلی برای کارگران و همچنین وضعیت نامتوازن اقتصادی را عامل سوءاستفاده کارفرمایان میداند و میافزاید: «این نکته شایان ذکر است که این نوع سوءاستفادهها فقط در حوزه زنان کارگر وجود ندارد و به صورت کلی تهدیدی برای جامعه کارگری محسوب میشود، اما، چون قشر بانوان نسبت به مردان در فضای کاری آسیبپذیرتر هستند، این خطرات بیشتر آنان را تهدید میکند که خود زنگ خطری بزرگ برای جامعه کارگری و به خصوص زنان است.»
به گفته این عضو کارگری شورای عالی کار، در حال حاضر تشکلهایی برای حمایت از زنان کارگر و پیگیری مطالبات آنها وجود دارد. به طور نمونه اتحادیه زنان کارگر کشور به عنوان تشکلی که در پی حمایت از زنان کارگر و احقاق حق آنان است، همچنین هیئت مدیرههای مختلف اتحادیههای کارگری موجود در کشور در این زمینه حضور دارند. موضوع اصلی تأثیرگذاری این تشکیلات برای حل مشکلات جامعه کارگری کشور است.
وی معتقد است: «زمانی که نتوانیم تأثیرگذاری لازم را داشته باشیم و مطالبات کارگران را به گوش مسئولان برسانیم و از حق آنان در دفاع کنیم، تأسیس تشکلهایی که به صورت دقیق به یک مبحث همچون مبحث زنان کارگر بپردازد، بیفایده است.»
وقتی زنان کارگر از کار افتاده شوند...
شاید همین فقدان تأثیرگذاری لازم هم موجب شده تا در کنار دیگر مسائل و دغدغهها بیش از نیمی از کارگران زن حتی بیمه هم نداشته باشند؛ زنانی که وقتی از کار افتاده شوند هیچ دست حمایتی پشتوانه آنها نیست و به دلیل فقدان ساز و کارهای قانونی و نظارت برای الزام کارگاهها به بیمه کردن این کارگران، در آینده نهادهای حمایتی باید بار این رهاشدگی را به دوش بکشند. البته اگر آنها هم بتوانند پاسخگوی حجم گسترده مددجویان باشند.