پرداخت تسهیلات ساخت مسکن در روستاها و شهرهای زیر ۲۵هزار نفر جمعیت نه تنها موجب بالا رفتن جذابیت سکونتگاهی و کیفیت زندگی در این مناطق میشود، بلکه زمینه توسعه متعادل در پهنه سرزمین را نیز فراهم میسازد. روند توسعه شهری- روستایی و تاریخ تحول آن در کشور به دو دوره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم میشود. با گذشت ۷۴ سال از آغاز برنامهریزی برای توسعه منطقهای در ایران (۱۳۲۸)، چهره توسعه پهنههای شهری- روستایی در کشور نامتوازن و ناعادلانه است. فراتر از نظام حکمرانی و برنامهریزی متمرکز توسعه در کشور، عدمتوازن در توسعه منطقهای (استانها) کشور از دو چالش عمده نشئت میگیرد که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرند.
چالش اول: رویکرد گزینشی و تمرکز منابع
* سهم ۱۵درصدی استان تهران از جمعیت کشور و سهم ۲۳درصدی از کل صنایع
فرایند طرحریزی توسعه کشور و برنامههای توسعه در کشور به صورت ناکارآمد، متمرکز، بخشیزده و به صورت بالا به پایین است. در واقع تخصیص صنایع و منابع پیشران توسعه به شهرهای بزرگ و مناطق ازپیشتعیینشده با یک رویکرد گزینشی و بدون مطالعه توانها و ظرفیتهای طبیعی و محیطی از قبل از انقلاب تا به الان (مانند اختصاص ذوبآهن و صنایع وابسته به استان اصفهان در برنامه چهارم توسعه قبل از انقلاب)، کموبیش ادامه داشته است.
برای مثال، استان تهران با دارا بودن حدود ۱۵درصد از جمعیت کشور، مطابق گزارشات مرکز آمار ایران، ۵/۲۲ درصد از صنایع و صنایع کارگاهی کشور را در خود جای داده است، در حالی که سهم استانهایی مانند ایلام، کهگیلویهوبویراحمد، خراسانشمالی و خراسانجنوبی از اختصاص صنایع و صنایع کارگاهی حتی به یک درصد هم نمیرسد.
این مسئله که در ادبیات توسعه منطقهای به «توسعه مرکز- پیرامونی» یا «توسعه مبتنی بر شکلگیری قطبهای رشد» معروف است، به عقبافتادگی روند توسعه سرزمینی و شکلگیری بیعدالتی در برخورداری از منابع و امکانات منجر میشود، در نتیجه میتوان گفت، شکلگیری مهاجرتهای گسترده، خالیشدن و ازدسترفتن جذابیت سکونتی شهرهای میانی و کوچک، ازدسترفتن توازن جمعیت در سطح کشور و شکلگیری حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی به خصوص اطراف کلانشهرهای کشور از آثار توسعه نامتعادل در کشور است.
واقعیت توسعه شهری- روستایی و الگوی توزیع جمعیت و امکانات در کشور شکلگیری توسعه لکهای و عمدتاً متراکم به خصوص در اطراف کلانشهرها را گوشزد میکند.
چالش دوم: انقباض و زوال مکانی- فضایی شهرهای کوچک و نواحی روستایی
* ۷۵ درصد شهرنشینی در برابر ۲۵درصد روستانشینی
چالش دوم به دنبال افزایش بزرگشدگی و تورم منابع و امکانات و تمرکزگرایی در سازمان فضایی نظام سکونتگاهی ایران به نفع شهرهای مادر و کلانشهرهاست. این روند رفتهرفته باعث ازدسترفتن جایگاه جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی و اثرگذاری منطقهای (دروناستانی و کشوری) مناطق روستایی، شهرهای کوچک و میانی در آمایش سرزمینی کشور میشود.
در واقع، نگاهی به تحولات و جابهجاییهای جمعیتی با توجه به الگوی غلط توسعه سرزمینی که از قبل از انقلاب در کشور وجود داشت، با مواردی مانند جنگ تحمیلی نیز همراه شده و این روند تخلیه و انباشت جمعیتی و متعاقباً اقتصادی و اجتماعی به نفع شهرهای بزرگ باعث شده است امروزه به گواه آخرین گزارشهای مرکز آمار ایران، بیش از ۷۵درصد از جمعیت کشور شهرنشین باشند و مناطق روستایی جمعیت خود را در این رقابت نابرابر از دست بدهند. در واقع حدود ۲۵درصد جمعیت روستایی در ۶۲هزار روستا ساکن هستند که ۳۹هزار روستا، بالای ۲۰خانواده و ۲۳هزار روستا کمتر از ۲۰خانوادهاند. این رقم نشان میدهد در حالتی خوشبینانه، رقم میانگین جمعیت ساکن در هر روستا حدود ۳۰۰نفر است که با روستاهای پرجمعیت و مولد دهههای گذشته به کلی متفاوت بوده و در عمل به محلهایی برای تخلیه جمعیت و زوال فضایی تبدیل شدهاند.
نکته مهم دیگر در این زمینه، فرسودگی ساختاری و کالبدی در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک است که علناً جذابیت سکونتی و کیفیت زندگی در آنها را به نازلترین سطح رسانده و در مقابل پدیده مهاجرت فزاینده را به عنوان یک راهکار گریزناپذیر پیش روی ساکنان آنها میگذارد. چالش اساسی این است که این تخلیه جمعیت نیز عمدتاً به نفع شهرهای کوچک و میانی نبوده، بلکه آنها جذب شهرهای بزرگ میشوند و از سوی دیگر به علت نبود تعادل و عدالت در توزیع منابع و توسعه پایدار فضایی، مهاجرت شهری به شهری نیز از سمت شهرهای کوچک و میانی به سمت شهرهای مادر و کلانشهرها در جریان است. این روند باعث شکلگیری حفرههای بزرگ توسعهای و عقبافتادگی و افتادن مناطق محروم و کمتر برخوردار در تله چرخه محرومیت و توسعهنیافتگی میشود.
راهکار
طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن در نواحی روستایی و شهرهای زیر ۲۵هزار نفر راهکاری برای غلبه بر محرومیت و بیعدالتی در توسعه سرزمینی است. یکی از راهکارهای اساسی برای غلبه بر بیعدالتیهای فضایی و جلوگیری از بیتعادلی در فرایند آمایش جمعیتی و اقتصادی فضا در ایران، بازاندیشی و بازطراحی الگوی توسعه برای سازماندهی عادلانه فضایی به خصوص به نفع مناطق روستایی و شهرهای کوچک برای بالابردن جذابیت سکونتگاهی و کیفیت زندگی در آنهاست.
در این زمینه یکی از طرحهای اساسی، طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن در نواحی روستایی و شهرهای زیر ۲۵هزار نفر است که در قوانین توسعهای کشور و قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن به آن اشاره شده است. بر اساس این قوانین، دولتها مکلفند سالانه حداقل ۲۰۰هزار واحد مسکونی را در نواحی روستایی و شهرهای کوچک، با پرداخت تسهیلات ساخت مسکن با نرخ ۵درصد، بهسازی و نوسازی کنند.
حال سؤال این است که این طرح چرا مهم است؟ پاسخ این است که در واقع این طرح میتواند:
۱) محرکی برای ثبات جمعیتی در مناطق روستایی و شهرهای کوچک باشد و موجب افزایش انگیزه برای مهاجرت معکوس و جمعیت پذیری در مناطق روستایی و شهرهای کوچک شود و همچنین عاملی اساسی برای جلوگیری از مهاجرتهای روستایی و شهرهای کوچک به نفع شهرهای بزرگتر و مادرشهرها باشد، بنابراین این مسئله میتواند قدم اولیه برای آمایش جمعیتی فضا در راستای تقویت و توزیع متوازن جمعیت از پایینترین سطح در توسعه منطقهای که امروزه دغدغه اصلی نظام حکمرانی فضایی در کشور است، باشد.
۲) علاوه بر مبحث جمعیت، طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن میتواند مقدمهای برای رونق و ازسرگیری تولید و چرخه اقتصادی پایدار و ارگانیک در نواحی روستایی و حتی شهرهای کوچک باشد و ماهیت واقعی و تاریخی این نواحی را به عنوان هستههای پایدار تولید و اشتغال احیا کند.
بنابراین با پرداخت تسهیلات ساخت مسکن در قالب طرح ویژه بهسازی و نوسازی مسکن در روستاها و شهرهای زیر ۲۵هزار نفر جمعیت میتوان کاهش انقباض فضایی و ارتقای کیفیت زندگی را رقم زد و زمینه توسعه متعادل را نیز در پهنه سرزمین فراهم کرد.
کارشناس برنامهریزی شهری