تمجید وزیر ورزش از اقدامات فرهنگی فدراسیون و باشگاهها و اظهاراتش در خصوص فیرپلی مالی و اجرای عدالت در فوتبال نشان از دور بودن او از واقعیتها و بطن ماجرا و شاید هم خوشخیالیاش و ندیدن واقعیتها دارد.
گویا وزیر ورزش اطلاع دقیقی از تعداد پروندههای ورودی و خروجی به کمیته انضباطی و البته آن دسته از اتفاقاتی که زیرسبیلی رد میشوند تا به انبوه پروندههای موجود در کمیته انضباطی افزوده نشود، ندارد که با اشاره به ابعاد ورزشی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این رشته ورزشی در دنیا، اقدامات فرهنگی مجموعه فدراسیون و باشگاهها را خوب میخواند! کافیست کیومرث هاشمی یک هفته میهمان ویژه رقابتهای لیگ برتر باشد یا یکی، دو ساعتی را پای جعبه جادویی بنشیند تا بداند نصب چند پلاکارد تبلیغاتی تمام اقدامات فرهنگی است که در فوتبال ایران پیاده میشود. هرچند که با توجه به سابقه طولانی کیومرث هاشمی در مدیریت ورزش، انتظار نمیرود او تا این اندازه با جو و واقعیت فوتبال ایران غریبه و بیگانه باشد، اما دور بودن وزیر از واقعیتهای فوتبال ایران زمانی پررنگتر میشود که در کمال ناباوری با اشاره به ظرفیتهای بسیار خوبی که فیرپلی مالی دارد، تأکید میکند این مهم میتواند باعث جاری شدن عدالت در فوتبال ایران شود و از تفیض اختیار در این راستا به فدراسیون فوتبال جهت تدوین آییننامهای قابل اجرا خبر میدهد. گویا وزیر ورزش هیچ اطلاعی از این مهم ندارد که فدراسیون فوتبال همین امسال پروژه سنگین سقف بودجه را در دست داشت. پروژهای پرسروصدا که اگرچه در گام نخست محرومیتهای کوچکی هم برای یکی، دو تیم در پی داشت، اما قبل از آنکه لیگ به نیمه راه برسد پروندهاش با بهانههایی که از پیش مشخص بود، مسکوت ماند!
میتوان تصور کرد دلیل صحبتهای وزیر ورزش از روی عدم شناخت او از واقعیت فوتبال ایران است، اما این تصور زمانی رنگ میبازد که به وقت برشمردن موفقیتهای این رشته پای فوتبال ساحلی و فوتسال به میان میآید. دو رشتهای که کمترین اهمیتی برای مسئولان فدراسیون ندارند و تنها کاربرد آنها برای آقایان مسئول مثال در روزهای خاص است و بس!
همه ورزش ایران در فوتبال خلاصه شده است. این را میتوان از تمجیدهای پرطمطراق آقایان مسئول در دورهمیهای گاه و بیگاهشان دریافت. البته نمیتوان منکر جذابیت و محبوبیت فوتبال چه در ایران و چه در دنیا شد، اما قرار نیست نگاه مسئولان بالارده ورزش هواداری باشد، باید نگاه امثال کیومرث هاشمی به فوتبال و سایر رشتهها یکسان باشد، اما آیا به راستی اینگونه است؟
قطعاً جواب مثبت نیست. فوتبال تافتهجدابافته آقایان است، همانها که وقت تمجید، چارهای جز پیش کشیدن پای فوتسال و فوتبال ساحلی را ندارند، چراکه پیدا کردن یک نمونه قابل توجه از موفقیت فوتبال برایشان مانند یافتن سوزنی در انبار کاه است، اما وقت دست به جیب شدن آنچه چشمشان را میگیرد، نه جامهای قهرمانی و موفقیتهای پرتعداد فوتسال، فوتبال ساحلی یا دیگر رشتهها که تکبردهای فوتبال است و بس! فوتبالی که حاشیهها و داستانهایش به مراتب بیشتر از اندک موفقیتهایش است، اما همچنان دوردانه است! حتی در روزهایی که اکثر رشتههای ورزشی خود را مهیای حضوری پرقدرت در المپیک میکنند و فوتبال همچنان حسرت حضور در این رقابتها را برای مردم و جامعه ایران تمدید میکند. اما آنچه در لابهلای نشستهای مسئولان و تمجیدها و نطقهایشان در خصوص فوتبال ذهنها را درگیر میکند، این است که آیا آقایان به آنچه میگویند، باور دارند؟
آیا وزیر ورزش موفق عمل کردن فدراسیون فوتبال و باشگاهها در زمینههای فرهنگی را باور دارد؟ آیا باور دارد که فدراسیون میتواند با استفاده از ظرفیتهای فیرپلی مالی، عدالت را در فوتبال جاری کند وقتی به سادگی چشم بر تخلفات مشهود بسته و دستآخر هم در لفافه میگوید زورمان نرسید!
آنچه در پی نشستها و دورهمیهای دوستانه آقایان به بیرون درز میکند، چیزی جز مشتی شعار نیست. کیلوکیلو حرفهای دلفریب برای سپری شدن زمان جلسات که اگر غیر از این بود، امروز با این حجم از مشکلات در فوتبال مواجه نبودیم. مشکلاتی که بیتوجهی به مسائل فرهنگی و البته مدیریتی سرفصلهای مهم آن است.