جوان آنلاین: سال گربه سعی کرده به دور از جریان اصلی سینمای ایران با فاصله گرفتن از کمدیهای مبتذل یک اثر کمدی فانتزی باشد، اما این سعی به نتیجه نرسیده است. به همین دلیل سال گربه نتوانسته مسیرش را به درستی طی کند و نگاه تازهای به کمدی فانتزی یا موزیکال داشته باشد.
آنچه در دومین فیلم سینمایی مصطفی تقیزاده شاهد هستیم کمدی هجوگونه است، یعنی همان کمدی مرسوم که در سینمای ایران ساخته میشود. کمدی که فارغ از منطق روایی و شاکله اصلی به تک موقعیتهای لوس و تکراری بسنده کرده و اضافه کنید که استفاده مکرر از بهرام افشاری در یک تیپ ناکارآمد باعث شده فیلم سال گربه نتواند به هدف نهایی کارگردانش برسد.
انگار قرار بوده که سال گربه اثری نوآور در کمدی باشد و کمدیاش براساس قصهای فانتزی و تخیلی؛ اما آنچه روی پرده دیده میشود همان مصالح و موادی است که برای آثار شبه کمدی در نظر گرفته میشود. هیچ پیکره محکمی در شکلگیری فیلمنامه احساس نمیشود.
هر آنچه در سال گربه دیده میشود تکرار کمدیهایی است که بارها دیدهایم و حالا این موقعیتها به شکل دیگری ارائه میشوند. فارغ از اینکه کارگردان در ایجاد موقعیتهای فانتزی و کمیک بتواند نوآوری داشته باشد، کارگردان تصور کرده حضور بهرام افشاری را در فیلم فسیل در این فیلم هم میتواند تکرار کند. بنابراین حضور افشاری به واسطه تیپ و واکنشهای رفتاری که برای خودش است میتواند کمدی پدید بیاورد. ضعف جدی فیلمهایی مانند سال گربه در این است که تصور میکنند حضور یک بازیگر با موقعیتهای تکراری میتواند موجب خنده مخاطب شود، اما چنین اتفاقی در سال گربه رخ نمیدهد، چراکه تمامی توانایی کارگردان در خلق موقعیتهای بیاساس تلف شده است و انگار بهرام افشاری با استفاده از هنر تکراری خود فیلم را جلو میبرد، فیلمنامهای وجود ندارد و با طرحی چند صفحهای سروکار داریم که موقعیتهای کمیک آن به شدت منسوخ شده است، به طوری که انگار کارگردان سعی داشته با تیپ و نحوه دیالوگ گویی بهرام افشاری کمدیاش را بهوجود بیاورد، اما هر قدر فیلم جلو میرود، متوجه میشویم که اساساً تکتک موقعیتهای فیلم کلاژی از فیلمهای دیگر است، قرارگرفتن در موقعیتهای تکراری یا نحس و بدشانس بودن کاراکتر اصلی بارها در فیلمهای دیگر در قالب درام جدی یا کمدی ساخته شده است و در سال گربه عیناً این موقعیتها تکرار میشوند.
فارغ از اینکه تقیزاده بتواند ژانری که در نظر گرفته را با اتفاقهای جدید توأمان کند، به همین دلیل آنچه در سال گربه رخ میدهد نه کمدی است نه فانتزی، به طوری که بسترسازی مناسبی برای گیر افتادن جهانگیر در موقعیتهای جدید شکل نمیگیرد. جهانگیر نمیتواند یک شخصیت مستقل کمدی برای این فیلم باشد، به طوری که انگار ما با بهرام افشاری و کمدیهای خاص خود مواجهیم تا کمدی که باید مختص شخصیت جهانگیر باشد. بدشانسیها و نحسیهای او در حد موقعیتهای کوچک رها میشوند. به همین دلیل احساس میشود فیلمنامهای موجود نیست. زندانی و معروف شدن او و کار کردنش در یک کلینیک زیبایی به شدت گذرا و بینمک است.
این موقعیتهای کوچک که سریعاً رها میشوند مخاطب را اذیت میکند، به طوری که انگار با یک استندآپ کمدی مواجهیم که فقط باید تک موقعیتهایی را ببنیم که به کلیت فیلم ربط منطقی ندارد. اینکه چه عاملی باعث میشود مصطفی تقیزاده پس از فیلم درام جدی زرد سال گربه بسازد باید بررسی و آسیبشناسی هنری شود، اما سال گربه با همان مؤلفههای شبه کمدی و ابتذال ساخته شده است. اگر بهرام افشاری را از فیلم حذف کنیم، قطعاً سال گربه نکتهای برای ارائه ژانری ندارد و استفاده از افشاری هم آسیب جدی به اثر رسانده است.
زمانی که فیلمنامه منسجمی در کار نباشد و به بازیگر و استعداد تکراریاش اکتفا شود، قطعاً فرجامی برای اثر رخ نمیدهد. اینکه فقط نگاه سرمایهگذار و تهیهکننده و کارگردان به فروش فیلم در روز اول باشد، قطعاً دلیل رضایت مخاطب از فیلم نیست.