دغدغههاي جام جهاني با شکست 2 بر يک برابر ترکيه چند برابر شده است. اگرچه ديدارهاي تدارکاتي جنبه تمريني دارند و براي محک خوردن بازيکنان و ايجاد هماهنگي بين آنهاست که برنامهريزي ميشوند و نتيجهاش اهميت چنداني ندارد.
بازي با ترکيه توي ذوق ميزد؛ از خط دفاع ضعيفي که پاشنهآشيل تيم کرش بود گرفته تا دروازهاي که گلر آن با وجود گرفتن چند موقعيت از حريف همچنان نامطمئن نشان داد و حتي خط حملهاي که با وجود چند آقاي گل ليگ اروپا، همچنان در امر گلزني آنقدر ناتوان بود که تنها گل تيم ملي از روي نقطه پنالتي به ثمر رسيد. اين بازي به وضوح نشاندهنده جاي خالي سيدجلال حسيني در ترکيب تيم بود که در کنار عدم هماهنگي کامل بازيکنان با يکديگر، دغدغههاي فراواني را با خود به دنبال داشت. با وجود اين، اما بسياري داستان را از زاويهاي ديگر ميبينند و بر اين باورند که اين ترفند کرش براي فريب حريفان تيم ملي در جام جهاني بوده است.
براي نمونه، محصص کارشناس فوتبال تأکيد كرده که ديدار تدارکاتي با ترکيه کاملاً با هدف بوده است: «ترکيه شبيه به پرتغال بازي ميکند، حريفي که در سومين بازي جام جهاني بايد برابر آن به ميدان برويم. آنها فيزيکي و تکنيکي بازي ميکنند و اين دليل انتخاب ديدار تدارکاتي با ترکيه بوده، اما نقاظ ضعف تيم ملي در اين ديدار بايد برطرف شود.»
اين بار اما نه تيم حريف که نحوه بازي تيم ملي ايجاد نگراني کرده، مسئلهاي که جلالي آن را بازي کرش براي رو نشدن دستش براي حريفان ميداند: «ترکيب تيم ملي که اعلام شد کاملاً مشخص بود کرش به دنبال اين است که شاگردانش را نفر به نفر مورد آزمايش قرار دهد. ايران تيمي است که طراحي شده تا گل نخورد. وقتي چنين تيمي در شروع بازي گل ميخورد يعني اين اتفاق مغايرت دارد با چيزي که شما از ابتداي بازي طراحي کرده بوديد. بدون شک تيم ملي در جام جهاني با چنين ترکيبي به ميدان نخواهد رفت که مسعود شجاعي و انصاريفرد در خط هافبک آن باشند. ترکيب اصلي شايد هماني باشد که در 30 دقيقه پاياني کمکم راهي ميدان شد يا آنکه در بازي آخر برابر ليتواني و پشت درهاي بسته به ميدان ميرود. به نظر ميرسد کرش قصد فريب حريفان و محک شاگردانش در درگيريهاي تک به تک و تن به تن را داشت.» محمد تقوي، ديگر کارشناس فوتبال ايران نيز تأکيد ميكند تيم ملي در جام جهاني اينگونه به ميدان نميرود: «تيم ملي با دو تغيير در ترکيبش جريان بازي را کاملاً تغيير ميدهد. فکر ميکنم در جام جهاني در خط دفاع مجيد حسيني به ترکيب اضافه شود و در سمت راست دفاع هم پژمان منتظري تا به جهانبخش اجازه بيشتري براي نفوذ بدهد. در پست هافبک دفاعي هم يک بازيکن متخصص بازي خواهد کرد که احتمالاً روزبه چشمي است، هرچند که بازي با ترکيه نشان داد اميد ابراهيمي وضعيت بهتري دارد. در کل ميتوانم با اطمينان بگويم که ايران در جام جهاني اينگونه به ميدان نميرود.»
شايد هم واقعيت همين باشد، چراکه در بازي با ترکيه، تيم ملي نه برنامه مشخصي داشت و نه خط حملهاي زهردار و مهمتر از همه اينکه حتي از آن کار تدافعي فوقالعادهاي که آرژانتين، کره جنوبي و شيلي را مهار کرد هم خبري نبود تا عدم حضور سيدجلال باز هم به چشم بيايد و بعد از بازي کرش بار ديگر از علاقهاش به اين بازيکن بگويد و اينکه در خصوص ترکيب نهايي تيمش چيزي نميگويد. تيمي که با وجود چند آقاي گل ليگ موفق به گلزني نميشود و تکگل آن از روي نقطه پنالتي به ثمر ميرسد، مسئلهاي که تحليل جلالي از تفکر فريب کرش را پررنگتر ميکند و بيشک سرمربي مراکش، نخستين حريف ايران در جام جهاني چيزي از تيم ملي بعد بازي با ترکيه دستگيرش نميشود. يعني شايد بتوان روي سيستم 3- 3- 4 مطمئن بود، اما نميتوان با تحليل و آناليز ايران – ترکيه به اين مهم دست يافت که زوج دفاع مرکزي ايران را کدام دو بازيکن تشکيل ميدهند.
پورعليگنجي- چشمي درست مثل بازي تدارکاتي با ترکيه يا پورعليگنجي- منتظري، پورعليگنجي- خانزاده يا گزينههاي ديگر يا اينكه قرار است برابر مراکش چه کسي جايگزين عزتاللهي محروم شود، پورعليگنجي، چشمي يا بازيکني ديگر. اين ابهامات گيجکننده همچنين در خصوص ديگر خطوط نيز وجود دارد. در خصوص گلر تيم ملي درست مثل جام جهاني قبل هنوز هيچ اطميناني وجود ندارد. نه در خصوص بيرانوند، نه عابدزاده و نه حسيني. در خط حمله البته شاهد نوعي تکرار مکررات هستيم با جهانبخش، آزمون و طارمي و ذخيرههايي چون ترابي، قوچاننژاد، انصاريفرد و اميري که باز هم قرار گرفتن آنها در کنار هم خود مسئلهاي حائز اهميت است. در کل ابهامات در خصوص عناصر دفاعي، پيستونها و مثلث مياني بزرگترين معضل حريفان ايران براي آناليز اين تيم است که بعد بازي با ترکيه شايد بيشتر هم شده باشد.