شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی تقوی، از مبارزان فیزیکی و فکری جبهه حق علیه باطل است. ایشان که در طول دوران دفاع مقدس، در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و در عملیات کربلای ۵ به درجه جانبازی نائل شد، بعد از اتمام جنگ به فعالیتهای علمی، تحقیقاتی و تبلیغی در حوزه علمیه قم در کسوت روحانیت مشغول شد. در طول سالیان وی در جایگاههایی نظیر کسوت نمایندگی نهاد رهبری در امور دانشگاههای امام حسین (ع) و دانشگاه هنر مشغول کار بودهاند و مدتی نیز ریاست خبرگزاری ایکنا و مدیر عامل سازمان فعالیتهای قرآنی دانشجویان سراسر کشور را به عهده داشتند. سپس در سمت معاون فرهنگی و مشاور بنیاد فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی به ترویج و آموزش گفتمان انقلاب اسلامی پرداخت. در نهایت سال گذشته ایشان حین انجام وظیفه به عنوان کارشناس فرهنگی، در جلسهای که در مجلس شورای اسلامی به بررسی مسائل فرهنگی از جمله مسائل زنان و بررسی سند ۲۰۳۰ اختصاص داشت، به دست عوامل تروریستی گروهک داعش، به فیض عظیم شهادت نائل شد. آنچه در ادامه خواهید خواند، گفتاری از شهید سیدمهدی تقوی پیرامون نهضت انتظار و فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی است که به مناسبت نزدیکی به روزهای وقوع حادثه تروریستی مجلس و شهادت ایشان منتشر میشود.
تربیت جمعی، هدف اساسی تشکیل حکومت اسلامی
یک پرسش اساسی پیرامون حکومت اسلامی آن است که اصلاً چرا اسلام باید تشکیل حکومت دهد؟ مگر هدف خلقت تکامل و تربیت انسان نیست؟ مگر قرب الهی هدف آفرینش و ارسال رسل نیست؟ رهبر معظم انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن به این سؤال پاسخ میدهد. ایشان معتقدند انبیا به دنبال هدف نهایی خلقت- که تکامل و قرب الیالله است- بودند؛ اما مسئله اینجاست که گاهی شما آدمها را یکی یکی جمع میکنید و یک دوره خودسازی و خلوتی و انسی برگزار میکنید تا تربیت بشوند؛ این یک مدل است. اگر انبیا در این مسیر حرکت میکردند، کسی با آنها کاری نداشت، اما مدل دیگر این است که شما یک دولت الهی و جامعه الهی تشکیل دهید که در عرصه وسیع بتواند بهطور طبیعی همه انسانها را در یک محیطی سالم تربیت کند و همه آنها را به سمت خدا حرکت دهد. رهبر انقلاب این را تعبیر میکنند به کارخانه آدمسازی: «انبیا آمدند تا کارخانه آدمسازی راه بیندازند.» همه انبیا رسالتشان این بود که بیایند دولت اسلامی و جامعه اسلامی را راهاندازی کنند تا همه با هم به سمت خدا حرکت کنند. اما شرط تشکیل و تأسیس جامعه اسلامی، تشکیل دولت اسلامی است. باید اول حاکم اسلامی شود تا جامعه اسلامی شود و مردم به سمت کمال حرکت کنند. انبیا مدل دوم را دنبال میکردند، نه مدل اول را که آدمها تکتک بیایند هدایت شوند.
مدل کادرسازی انبیا
البته انبیا در مقطع اول رسالتشان، برای اینکه عدهای از یاران پیرامونیشان را تربیت کنند و در مسیر رسالت از آنها بهرهبرداری کنند، مخفیانه و بهنحو ویژه تربیت میکردند؛ به اصطلاح امروز، کادرسازی میکردند، اما این کار مخفی و فردی و کادرسازی، در راستای آن رسالت اصلی و مهم دولتسازی برای جامعهسازی بوده است. برای این بوده است که بتوانند یک جریان فراگیری را راه بیندازند. پس با این نگاه، تمام انبیا در طول تاریخ بهدنبال تشکیل حکومت فراگیر و پایدار برای جبهه حق بودهاند تا در ذیل آن بشریت به سمت کمال حرکت کند. بعضی از انبیا مثل حضرت ادریس و یوسف و جناب داوود و سلیمان و پیامبر عظیمالشأن ما توانستند حکومت تشکیل دهند، اما این بدان معنا نیست که بقیه پیامبران برای تشکیل حکومت کاری نکردهاند؛ آنها مقدمات و زمینهسازیهای مختلفی برای تشکیل حکومت، ولو در زمان دیگر و بهدست نبی دیگر را در رسالتشان دنبال میکردند. این حرکت، حرکتی است که از ابتدای خلقت شروع شده است. انقلاب اسلامی هم ادامه همین نهضت انبیاست؛ انقلاب اسلامی پاسخ به ندای انبیاست. این معنای فرمایش رهبر معظم انقلاب است. ریشه انقلاب را باید در این جریان عمیق و مستمر تاریخی دنبال کرد. این نگاه است که ما را به مبانی بنیادین انقلاب اسلامی و نگاه عمیق به مبانی نظری انقلاب اسلامی میرساند و ما را به شناخت عمیق مبانی نظری انقلاب تجهیز میکند.
جریان انقلاب اسلامی انقلاب خود امام زمان است؛ امام عصر (عج) که در زمان غیبت بیکار نیستند؛ بلکه همان خط توحیدی که از انبیا آغاز شده را ایشان مدیریت میکنند. امام زمان برای رسیدن به آن قله مستمراً در حال مدیریت هستند. نایبان عام ایشان یکی پس از دیگری پایهها را ریختند تا کار به اینجا رسیده است. امروز هم هدایت بشر و محوریت این جریان تربیتی، در دست مبارک رهبر انقلاب است. اصلاً انقلاب متعلق به ما نیست که سرانجام بخواهد به انقلاب امام زمان وصل شود؛ بلکه این انقلاب، از ابتدا برای خود امام زمان است. ما هم دعوت شدهایم به این مهمانی. یک قدم کوچک برداشتهایم؛ حالا ایشان ما را دعوت کردهاند: «انقلاب ما را ایشان مدیریت میکنند و به مقصد خواهند رساند. اگر ما هم پیاده شویم، کسی دیگری جای ما خواهد نشست.»
آیتالله خامنهای، شارح منظومه فکری انقلاب
ما معتقدیم رهبر معظم انقلاب دارای یک منظومه فکری هستند و از یک مهندسی کلان دارند صحبت میکنند؛ این هندسه و منظومه در صحبتهای ایشان متبلور شده است. استخوانبندی این منظومه روی بحثی تحت عنوان «فرآیند تحقق اهداف اسلامی» سوار شده است. حضرت آقا در ۱۲ آذر ۷۹ در جمع کارگزاران یک سخنرانی دارند که در واقع، دربرگیرنده مبنای مکتب فکری ایشان پیرامون انقلاب اسلامی است. میفرمایند نظام و اسلام ما دارای مبانی هست و آرمانهایی را دنبال میکند؛ بر اساس این مبانی و آرمانها، ما وظایفی داریم. ایشان پنج مبنا را بهعنوان اصول اساسی اندیشه اسلامی طرح کرده و تبیین میکنند. بهنظر ما اگر کسی بگوید عصاره و چکیده اندیشه حضرت آقا چیست، بنده او را به این سخنرانی ارجاع میدهم. این چارچوب باید نرمافزار مستقر در ذهن تکتک ما بشود؛ اگر امروز میخواهیم بدانیم اسلام ناب چیست، باید این تابلو در ذهن ما نقش ببندد.
۵ محور اساسی مبانی اندیشه انقلاب
از میان پنج مبنای مهم تفکر اسلامی و انقلابی در نگاه رهبر معظم انقلاب، محور نخستش «توحید» است. همه اندیشههای اسلامی براساس توحید است. عنصر مبنایی دوم، «تکریم انسان» و جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت است؛ این هم خیلی مهم است. آنها که میخواهند نسل بعدی را تربیت کنند باید بدانند که تکریم انسان جزو مبانی ماست. شروع کار باید با تکریم انسان باشد. انسان در این عالم دارای شرافت ذاتی است؛ جایگاه ویژهای دارد. عنصر سوم، توجه به تداوم حیات بعد از مرگ و بحث «معاد» است. مبنای چهارم، «استعداد بیپایان انسان» برای تعالی و تکامل است. بعضی از این مبانی چیزهایی هستند که ما به آنها معمولاً توجه نداریم. انسان یک استعداد بیانتها دارد؛ چون خدا بیانتهاست؛ رشد انسان هم بیانتهاست. ما برای یک سیر بینهایت آفریده شدهایم؛ ما در آن مسیر هستیم. مسئله پنجم در مبانی و بنیانهای فکری اسلام، باور به «حرکت و جریان عالم بهسمت حاکمیت حق و صلاح» است. عالم دارد بهسمت غلبه حق بر باطل حرکت میکند. از آن موقعی که این حرکت شروع شده، فراز و فرودهایی در کار بوده است، اما روند کلی، همیشه بهسمت غلبه حق بر باطل است. اینها مبانی ماست.
در کنار طرح پنج مبنای اصلی تفکر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، پنج وظیفه را نیز مطرح میکنند که باید تحقق یابند. این پنج وظیفه در یک سیر منطقی قابل تحقق هستند. این سیر منطقی همان فرآیند تحقق اهداف اسلامی است و تا یکی از مراحل اتفاق نیفتد و محقق نشود، مرحله بالاتر امکان تحقق ندارد. تسریع در امر ظهور هم بر مبنای این نقشه راه قابل تأمل است.
اول مرحله از فرآیند تحقق اهداف اسلامی، مرحله «انقلاب اسلامی» است؛ این مرحله در سال ۵۷ محقق شد. مرحله بعد «نظام اسلامی» است؛ این مرحله در سال ۵۸ با تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی محقق شد. مرحله بعد «دولت اسلامی» است که ما الان در این مرحله هستیم؛ ایشان تصریح میکنند که هنوز محقق نشده است؛ ما در مرحله دولت اسلامی گیر کردهایم. بعد از اینکه دولت اسلامی شد، «کشور اسلامی» میشود. بعد هم مرحله آخر یا تشکیل تمدن نوین اسلامی. ما الان باید همه تمرکزمان روی کدام قسمت باشد؟ طبیعتاً دولت اسلامی. در حالی که بسیاری از ظرفیتهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی کشور در عرصههای دیگر هزینه میشود، ولی آقا میگویند تا دولت اسلامی نشود کشور اسلامی نمیشود. به این ترتیب، خیلی از فعالیتهای فرهنگی ما زیر سؤال میرود. یعنی اصلاً مسیر را غلط رفتهایم.
امتِ دولتساز، نیاز امروز انقلاب
شاید فکر کنیم که یک تعارضی وجود دارد. از یک طرف میگوییم تا دولت اسلامی نشود، مردم اسلامی نمیشوند. اما دولت را چهکسی باید اسلامی کند؟ غیر از مردم؟! اینجاست که مطلب مهم دیگری بابش مفتوح میشود. این کار زمینمانده انقلاب است. خواص اهل حق. اگر خواص اهل حق وسط میدان بیایند، کمکم مردم هم پای کار خواهند آمد. ما از این خواص تحت عنوان «امت دولتساز» یاد میکنیم. ما یک امتی داشتیم که انقلاب را به پیروزی رساند. طبیعتاً منظور از امت، همه ملت نیستند؛ امت کسانی هستند که چسبیده به، ولی جامعه هستند. سلمانها، ابوذرها، عمارها. اینهایی که پای ولایت ایستادهاند. یک امت، انقلابساز بودند؛ یک امت، نظامساز بودند؛ اما هنوز امت دولتساز گرد هم نیامدهاند. خواص اهل حقی که برای دولتسازی تلاش کنند، هنوز گم هستند. این همان باری است که بر دوش ماست که سنگینی میکند و برای برداشتن این بار، آقا میگویند دوباره انقلاب را بشناسید؛ خودتان را تربیت کنید برای برداشتن این بار. اینجا عرصه جهاد و شهادتی است که بزرگتر و ارزشمندتر از دفاع مقدس است. در دفاع مقدس چند نفر جبهه رفتند؟ تقریباً یک میلیون نفر برای جنگ در صحنه بودند. جهاد دیگر باید امروز بشود، جنسش از جنس تشکیل دولت اسلامی است.
حالا اینکه شاخصهای امت دولتساز چیست؟ وظایفش چیست؟ اینها را ما طی پژوهشی از دل فرمایشات آقا استخراج کردهایم. ما امروز باید در عرصههای گسترده و پهناور این مبارزه که سخت از مبارزات اول انقلاب و دفاع مقدس است، درگیر باشیم. وظیفه حوزههای ما و علمای ما و اساتید دانشگاه ما در این میان سختتر از بقیه است. همه باید برای کمک به رهبر معظم انقلاب، تلاش اجتهادی بکنند و نتایجی که بهدست میآورند را به ایشان عرضه کنند. این بهترین راه امداد و نصرت، ولی است. تلاش عقیدتی بکنند؛ به سمع، ولی هم برسانند. قطعاً آن جایی که بتوان از آنها استفاده کرد، ایشان استفاده میکنند. اگر لازم بود، اصلاح و کاملتر میکنند. راه درست این است که همه خیرخواه او بشویم؛ چون ایشان خیرخواه ماست. در عرصه اداره کشور باید از ایجاد اختلال و بینظمی اجتناب کرد.
اولین گام هم برای ورود به عرصه امتسازی برای دولتسازی، ایجاد یک تحول معنوی است. کاری شبیه کار امام رضا (ع) در عصر اختناق هارونی. یک کار عمیق معنوی و یک کار بزرگ اعتقادی. این را باید از خودمان شروع کنیم. حقیقتش این است که ما عقبیم. ما به قدر اقتضای نظام اسلامی در تربیت اسلامی پیش نرفتهایم. آنچه که ما بیشتر از همه مقولات و عرصهها باید در آن پیشرفت میکردیم و نکردیم، همین عرصه معنویات و خودسازی و دل را آراستن به اخلاق و زیور دادن به مکارم اخلاقی است. در این نظام، مخصوصاً آنهایی که امت دولتساز هستند، کارشان سنگین است. اگر بخواهید یک نمونه برای آنچه که شایسته ماست پیدا کنیم، نگاه کنید به دوران دفاع مقدس. الگو آنجاست. آنها چطور خودسازی کردند؟ تازه آن در مرحله اوایل دولت اسلامی بوده است. الان که دولت اسلامی بهجای حساستر رسیده است، خودسازیهای سختتر و جدیتری را میطلبد. آنجا جهاد اصغر بوده؛ الان ما در جهاد اکبریم. جنگ ما در این عرصه بسیار جدی است. خداوند انشاءالله همه ما را از سربازان واقعی انقلاب اسلامی و در زمره امتِ دولتساز قرار دهد.