جوانآنلاین: کمپین؛ کلمهای که با یک تایپ ساده در قسمت جستوجوی شبکههای اجتماعی مختلف و فضای رسانهای و اینترنتی متوجه میشوید اقبال گسترده به آن معطوف شده است؛ از کمپینهای تبلیغاتی گرفته تا اعتراضی که شامل کمپینهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... میشود. هرکدام از اینها نشاندهنده یک خواست جمعی برای ایجاد تغییر در رویه به وجود آمده و موجود است. معنی این کلمه را هم اگر در حوزههای اجتماعی جستوجو کنید، متوجه میشوید در ارتباط با آن نوشته شده است: «هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تامین هدف اصلی از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی.» اما این موضوع هم مانند بسیاری دیگر از موضوعات گاهی فقط وجه تقلیدی دارد و بدون توجه به آغاز و انجام و تحتتاثیر فضایی خاص و جو زده مدتی طبقات اجتماعی مختلف را درگیر خود میکند؛ بدون آنکه به هدف خاصی دست یابند. از هر فردی در داخل کشور هم در ارتباط با کمپینها سوال کنیم، اگر به صورت مستقیم به این ماجرا که «یک روز صبح در کشور آلمان، مردمی که برای خرید شیر آمده بودند، در کمال تعجب دیدند شیر به یکباره و بدون دلیل گرانتر از روز قبل عرضه میشود، هیچکس سروصدا و اغتشاش نکرد، اما شیر هم نخریدند. بنابراین بطریهای شیر به کارخانهها مرجوع شد. چند روز این اتفاق افتاد تا تولیدکنندگان بابت این گرانی عذرخواهی کرده و شیر را دوباره به قیمت قبل توزیع کردند» اشاره نکند، قطعا نمونههای بسیار زیاد شکست خوردهای را نام خواهد برد که شما نام بسیاری از آنها را نشنیدهاید.
کمپینهایی که در داخل شکست خوردند
#تخم مرغ_نخریم؛ تکثر در کمپینها و عدم نتیجه بخشی بسیاری از آنها به خصوص در کشور ما موضوع غیرقابلانکاری است. سال 96 کمپینی در مواجهه با گرانی تخممرغ شکل گرفت. همچون بسیاری از کمپینها، این جریان هم از فضای مجازی آغاز شد و عدهای با نشر هشتگ تخممرغ نخریم سعی در تحریم این کالای مصرفی داشتند. مدتی بعد اما بهرغم اینکه تغییر چشمگیری در قیمتها ایجاد نشد تب و تاب اولیه نخریدن و تحریم تخممرغ هم از بین رفت و مردم مجبور به خرید آن شدند. در همان وانفسا نیز رئیس اتحادیه خواروبارفروشان در واکنش به این موضوع آن را بیتاثیر خواند و گفت که اگر مردم نخرند کارخانهها، تامینکننده نیاز فروشندگان خواهند بود و مشکلی پیش نخواهد آمد.
#خرید_خودروی_صفر_ممنوع: در سال 94 کمپینی با این نام شکل گرفت تا در مواجهه با قیمت بالا و کیفیت پایین خودروهای داخلی تحریم این کالا از سوی مردم صورت بگیرد. تا جایی هم این موضوع مثبت پیش رفت؛ اما عدماتکا به نتیجهبخشی و آغاز و انجام این حرکت در نهایت این کمپین نیز با شکست مواجه شد و حالا شاهد هستیم که قیمت خودروهای داخلی همپای خارجیها به سرعت درحال افزایش است. این کمپین تجربه دیگری را نیز به همراه داشت و آن هم این بود که عدمهمراهی مسئولان و تلاش برای شکست خوردن کمپینهای مردمی با ایجاد تسهیلات مقطعی و... از سوی متولیان اصلی کنترل قیمتها نکته قابلتاملی است که میتواند مبین این موضوع باشد که کمپینها در چنین سطحی محکوم به شکست هستند. در همان ایام وزیر صنعت وقت با اشاره به ایجاد این کمپین در اظهاراتی گفته بود: «کمپین نخریدن خودروهای داخلی گناه و خلاف است و هر کس این را بگوید، ضدانقلاب است، چراکه حمایت از کمپین در شرایط فعلی به هیچوجه معنا ندارد.» مضاف بر اینها موضوعات دیگری که حیات چنین کمپینی را با تهدید روبهرو میکرد اهدای وام 25 میلیونی دولت برای خرید خودروی صفر و استقبال از این موضوع و تحریم خرید خودرو از سوی عدهای و صف کشیدن و اشتیاق خودرو از سوی عدهای دیگر یا بهاصطلاح دلالهاست. درست در ایامی که بسیاری از مردم و بخشی از مسئولان به انتقاد از قیمت نجومی محصولات کمکیفیت اتومبیلسازان میپردازند برخی درصدد پیشخرید تعداد بالایی از خودروها هستند و این با اصل چنین جنبشی در تضاد کامل است.
#تحریم_خرید محصولات_سامسونگ: بعد از آغاز المپیک زمستانی 2018 و عدماهدای گوشیهای هدیه شرکت سامسونگ به ورزشکاران ایران و کرهشمالی در این مسابقات، علیاکبر کریمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از مردم خواست محصولات این شرکت را تحریم کنند. موضوعی که بدون برد رسانهای خاصی و بدون اقبال چشمگیر خیلی زود شکست خورد و مدتی بعد شاهد تشکیل صفهای طولانی برای خرید جدیدترین گوشی سامسونگ در برابر نمایندگیهای این برند در داخل کشور بودیم.
کمپین حفاظت از محیطزیست، کمپین حمایت از حیوانات، کمپین حمایت از شاغلان تلگرامی، کمپین یک قطره آب، کمپین نه به کیسههای پلاستیکی و بسیاری دیگر از کمپینهای سیاسی، صنفی و اجتماعی دیگر که یکی پس از دیگری به اقتضای شرایط خاصی به وجود آمده و ایجاد شدهاند اما به دلایل مختلفی اعم از نگاههای متخصصانه و صحیح و عدمچشمانداز و هدف صحیح آغاز و انجام مناسب همگی با شکست مواجه شده یا در طول زمان از بین رفتهاند.
برخی کمپینهای موفق تاریخ
کمپینها و نه به وضع موجود و تلاش برای ایجاد ثبات، سابقه تاریخی دارد و محدود به کشور ما نیست. در این ارتباط مضاف بر آنچه در ارتباط با قیمت لبنیات در مقدمه گزارش مطرح شده چند کمپین تاریخی و موفق دیگر نیز وجود دارد.
بنزین نخرید: در سال 1997 بعد از افزایش شدید قیمت بنزین در آمریکا مردم این کشور با شعار بنزین نخرید دست به تحریم یک روزه بنزین زدند. بعد از همین تحریم کوتاه مدت قیمت بنزین به میزان قابلتوجهی کاهش یافت. بعدها البته مشخص شد این کمپین مورد تایید کارشناسان اقتصادی بوده است و نتیجه نیز به درستی آن را مشخص میکرد. علاوهبر این، شکست تکرار چنین تحریمی در سال 2012 نیز شتابزدگی و شکلگیری تحریم خرید بنزین برمبنای یک فراخوان مجازی را محکوم و نشان داد چنین اقداماتی باید از سوی افراد متخصص و تحت تایید کارشناسان صورت گیرد.
تحریم خرید گوشت قرمز: در سال 2010 رستورانها و هتلها و فروشگاههای بسیاری در مصر با مدیریت اتاق استقرار توریست این کشور به تحریم خرید گوشت قرمز پرداختند؛ چراکه طی یکماه قیمت گوشت در این کشور دو برابر شده بود. مسئولان دولتی و محلی سعی در توجیه این موضوع داشتند، اما با ادامه تحریمها قیمت گوشت به حالت قبلی بازگشت و عدم امکان نگهداری گوشت بیش از یک حد مشخص و عدم خرید عمومی، علل اصلی این عقبنشینی عنوان شد و این کمپین موفق بود.
تحریم مواد لبنی در عربستان: سال 2011 در عربستان و در ایام نزدیک به رمضان قیمت اقلام غذایی به شدت افزایش یافت. مردم این کشور برمبنای یک پویش اجتماعی تصمیم به تحریم کالاهای گران شده در طول این ماه گرفتند. نتیجه این حرکت به صدور بیانیهای از سوی وزارت بازرگانی عربستان منتهی و گرانی هر نوع مواد لبنی غیرقانونی اعلام شد.
چرا احتمال شکست بالاست؟
برای روشن شدن وضعیت کمپینها هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور نمونههایی را بیان کردهایم تا به نقطه مشترک و جدید و کمپینی نوظهور برسیم که از سوی یک بازیکن فوتبال مطرح شده است. اتفاقی که در چند روز اخیر افراد و گروههای مختلفی را درگیر خود کرده و این فوتبالیست نامآشنای ایرانی را پس از سالها دوباره به صدر اخبار رسانهها بازگردانده است؛ اما اینبار نه اخبار مربوط به ورزش بلکه در جایگاه یک لیدر اجتماعی و اقتصادی. بلافاصله بعد از اشتراک پست علی کریمی در صفحه شخصیاش انتقادات و حمایتها فراتر از صفحه او در اکثر صفحات مجازی دنبال شد. هر کسی بسته به نوع نگاه و دغدغهمندیاش به جرح و نقد این موضوع پرداخت و این اظهارات همچنان ادامه دارد؛ از برخوردهای سیاسی گرفته تا نقد و شنیدههای اجتماعی. البته شنیدن و خواندن این انتقادات و البته حمایتها کار سختی نیست. یک نگاهی گذرا به حجم بالای پیامها زیر پست علی کریمی نشان میدهد که برخی سوار بر موج راه انداخته شده از سوی این بازیکن فوتبال شدهاند و بعضی دیگر نیز تسلیم آقای جادوگر نشدهاند.
بعد از صحبت با کارشناسان و خوانش نظرات آنها به علاوه مرور دوباره تجربه کشورهای دیگر در انجام و ایجاد چنین کمپینهایی میشود ادعا کرد که عدمحمایت و نخریدن کالاها و اقلامی که قیمتی فراتر از ارزش خود دارند و از طرفی نیز بخش بزرگی از آنها کالای ضروری نیستند میتواند در کنترل رشد نجومی قیمتها موثر باشد اما اعلام چنین فراخوانی بدون در نظر گرفتن نگاهها و نظرات کارشناسان و تبعات چنین رفتاری بر بازار و اثرات سوء احتمالی، منجر به ایجاد هزینههایی برای مردم خواهد شد.
طبقهای که مخاطب علی کریمی است: موضوع مهمی که در این فراخوان و درخواست کریمی قابل توجه است؛ طبقهای است که سرمایهای در دست دارد و حالا برای سودآوری سودای هزینه یا پسانداز آن را در سر میپروراند. در پیامی که این فوتبالیست منتشر کرده تکلیف دلالان و واسطهها و مافیای حوزههای مختلف روشن نشده است. طبقه مورد نظر هم که سرمایهای دارد آیا ممکن است طلا، بورس، ماشین و... را انتخاب نکند و چشم بر به دست آوردن سود ببندد و به کمپین بپیوندد؟ نگاهی به سایت فروش محصولات ایران خودرو برای چند ساعتی که طی این روزها باز شد و هجوم مردم به آن و همچنین صف بستنهای شبانهروزی برابر نمایندگیهای خودروها میتواند پاسخ این سوال را مشخص کند.
مساله اقتصادی متمایز از مساله فرهنگی و اجتماعی: نمونهای از کنشگریهای اجتماعی و مدنی افرادی چون علی کریمی را در گذشتهای نهچندان دور و در جریان انتخاباتها مشاهده کردهایم. در آن کمپینها و همراهی طلبیها نهایت درخواستی که این طبقه از مردم داشتند انداختن یک رای موافق با نظرات آنها بود، اما حالا مردم باید روی سرمایه و داراییهای خود ریسک بکنند. مشاهده تبعات آن اعتماد نهایتا به پشیمانیهای پیاپی منتج شد که هر روز شاهد یک اقرار به پشیمانی در رایهایی که داده بودند شد، حالا چه اعتمادی میتواند به وجود بیاید که مردم بار دیگر با پشیمانی مواجه نشوند.
کارشناسی نبودن و برآمده از یک حس مقطعی: یک بار دیگر که پیام منتشر شده از سوی کریمی را مطالعه میکنید همچون بسیاری از پیامهای فضای مجازی که برای دعوت به مشاهده بیشتر پستها و افزایش اعضا مورد استفاده قرار میگیرد شتابزده تدوین شده است و حتی در آن غلط املایی هم وجود دارد. چنین فراخوانی با این ضریب اعتمادی پایین چگونه میتواند پایهگذار یک حرکت مثبت و تاثیرگذار باشد؟ کار کارشناسی کجای چنین درخواستی قرار دارد؟
مطمئن نبودن از اثر اقتصادی: افزایش روزافزون قیمتها و بیاعتمادی مردم به شعارهای گوناگون و وعدههایی که در ارتباط با کاهش یا کنترل قیمتها و ساماندهی وضعیت موجود بیان میشود باعث شده است که بسیاری از این نوع کمپینها با شکست مواجه شوند. نمونهاش را بالاتر گفتهایم. حال نیز باید در نظر داشت مردم با چه سطحی از اعتماد آیا حاضر هستند که چنین ریسکی را بپذیرند و صبر کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که ارزش سرمایه آنها در زمانهای بعدی کاهش پیدا نکند؟
در نمونههای داخلی کمپینهای مختلف بارها مشاهده کردهایم که جوزدگی و حرکت از روی احساسات و البته گاهی سوءاستفاده از جو عمومی، هزینههای جبرانناپذیری را بر جای میگذارد. نمونه ملموس و در دسترس چنین اتفاقی را میتوان در کمپینها و فراخوانهای متعدد بعد از زلزله کرمانشاه مشاهده کرد. در آن اتفاق که یک نفع عمومی در میان بود و کمپینهای حمایتی در این راستا شکل میگرفت و به قول معروف کسی از ایجاد و اجرای آن متضرر نمیشد اعتماد عمومی به برخی چهرههای غیرمتخصص ولی مشهور و به اصطلاح سلبریتی نهتنها گره خاصی را باز نکرد، بلکه اندک اعتماد عمومی به این طبقه را نیز دچار مشکل و شائبه کرد. نتیجه آن را هم میتوان در سفری یک روزه به مناطق زلزلهزده مشاهده کرد. این تجربه در کنار تجربیات متعدد دیگر، این موضوع را مهم میکند که در ایجاد یک حرکت عمومی صرف موجسواری چهرههای شاخص و جملهبندیهای بداهه و احساسی نمیتوان انتظار تاثیرگذاری کلان داشت و مقابله و اعتراض به هر وضع نامطلوبی باید از سوی افراد متخصص صورت گیرد تا طبقات گوناگون اجتماعی باردیگر از همان سوراخ همیشگی گزیده نشوند.