به گزارش روابط عمومی شبکه چهار سیما: برنامه تحلیلی «این.ج.ا» که به بررسی الگوی کشورداری در جمهوری اسلامی ایران می پردازد باموضوع «چالش اعتبار» با اجرای محمد لسانی و باحضور عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاه دیروز جمعه به روی آنتن شبکه چهار رفت .
در ابتدای این برنامه محسن مهدیان روزنامه نگار برای باز کردن موضوع با طرح سوال «آخرش چی میشه» به حواشی و اخبار هفته پرداخت.
وی در ابتدا گفت: آخرش چه می شه، سوال مهم و پراهمیتی است. زیرا درون این سوال یک نگرانی وجود دارد مردم علاوه بر نگرانی از وضع موجود نسبت به توان داخلی تردید دارند که سبب ابهام در آینده و ناتوانی در برنامه ریزی می شود.
مهدیان در ادامه به افزایش شایعه و باورپذیری آن در کشور اشاره کردو گفت: شبکه های اجتماعی توزیع کننده شایع هستند اما وقتی نسبت به توان داخلی مان تردید داریم و اعتماد لازم را به مسئولین نداریم یک بی اعتباری نسبت به مراجع رسمی به وجود می آید که باعث می شود این حرفها شعله بگیرد.
این روزنامه نگار به خبر 9 میلیارد دلار که در هفته گذشته خبرساز شده بود، اشاره کرد و گفت: وقتی یک مسئول بیان می کند که 11 میلیارد دلار ارز دادید ، 2.5 میلیارد دلار را توزیع کردید، سرنوشت 9 میلیارد دلار باقی مانده چه شده، چون اعتبار لازم میان مردم وجود ندارد شایعه می شود که گم شده است.
وی با بیان اینکه انتظار می رفت با عرضه طلا و دلار در بازار قیمت کاهش یابد گفت:بی اعتمادی سبب می شود زمانی که بازار انتظار کاهش قیمت را دارد جامعه بدل می زند و شاهد افزایش نرخ دلار و سکه شویم.
در ادامه این برنامه عماد افروغ که در استودیو حضور داشت در پاسخ به این سوال که چه می شود در رویدادهای مختلف از همراهی مردم کاسته می شود آیا این یک امر طبیعی است یا خیر گفت: بخشی از آن طبیعی است مردم یک کشور بسته به عقلانیت و حافظه تاریخی شان، اقبال و ادبارهایشان شدت و ضعف پیدا می کند. وقتی مردم ایران ازچیزی فرار می کنند عقلانی است اما وقتی به چیزی گرایش پیدا می کنند احساسی است. گرایش احساسی اول انتخابات باعث می شود پرده ها کنار رود و مردم با واقعیات روبرو شوند و آگاهانه تر تصمیم بگیرند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه حرفهایی که در زمان انتخابات زده می شود صادقانه یا در توان مدعیان نیست گفت: حرفها و شعارهایی در زمان انتخابات زده می شود صرفا برای برنده شدن است و مردم برای فرار از مشکلات احساسی عمل می کنند. دولتمردان ما بجای اینکه به شعارهایشان در زمان انتخاب توجه کنند به فریب روی می آورند مردم آگاه هستند، می بییند و می شنوند و این از اعتبار آنها کم می کند.
افروغ گفت: بهترین اعتماد مسبوق به اعتباری است که هم باور صادق و هم مطابق با واقعیت باشد. شعارها منطبق بر واقعیت باشد و به آنها عمل شود همچنین به حقوق شهروندی و نیازهای واقعی مردم برگردد نه نیازهای کاذب. ممکن است مردم نیاز واقعی شان را ندانند این وظیفه عالم است که مردم را از نیازهای اصلی شان آگاه کند.
مشارکت مردم فقط به انتخابات محدود شده است
افروغ در پاسخ به این سوال که اگر چالش اعتبار را بپذیریم، مردم چه می بینند که دلسرد می شوند وچه کنیم که دلگرم شوند، بیان کرد: وقتی مردم احساس می کنند حضورشان فقط معطوف به یک رای بوده و دیگر به آنها در تصمیم گیری ها، تصمیم سازی ها، اجراها و نظارت ارجاعی نمی شود دلسرد می شوند. همچنین وقتی می بینند به نیازهای روزمره و حقوق شهروندی شان توجه نشده دلسرد می شوند. در نظام سیاسی ما ساختارها به گونه ای تعریف نشده که فعالیت مردم مستمر باشد و حضور آنها فقط در حد انتخابات است.
وی با بیان اینکه ظرفیت حضور مستمر و فعال مردم در کشور ما وجود ندارد، گفت: وقتی کشور به صورت تمرکزگرایانه اداره می شود مردم نمی توانند حضور داشته باشند. ظرف متمرکز نمی تواند ظرف خوبی برای مشارکت مردم باشد. مردم احساس می کنند دولتمردانشان توان لازم را ندارند در حالی که اگر این توان پخش شود، مردم مشارکت می کنند و توانمندی ها و ظرفیت ها نشان داده می شود.
افروغ با بیان اینکه در کشور نیاز به قهرمان نداریم، گفت: اشخاص اصلا مهم نیستند و قواعد و ساختارها مهم اند. باید اداره قاعده مند در کشورداشته باشیم اداره شخص محور در هر رده ومقامی در کشور اشتباه است. اشخاص اعتبارشان را از قواعد می آورند و می آیند و می روند اگر دل مشغول اشخاص باشیم یعنی دل مشغول تصمیمات آنها هستیم.
جای خادم و مخدوم عوض شده است