در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی هر چند در حوزههای مختلف کم و بیش به توفیقات خوبی دست یافتهایم، اما به نظر میرسد در روند توسعه فرهنگی بسیار کند بودهایم. متأسفانه با وجود اینکه فرهنگ به نسبت سایر حوزهها مهمتر و اصلیتر است و نیاز به توجه و سرمایهگذاری بیشتری دارد، رویکردهای فرهنگی دولتها در این چهار دهه، لاکپشتوار و آرام و حاشیهای بوده است. همین باعث شده تا دشمنی که در حوزه نظامی یارای مقابله با ما را نداشت با رصد کمکاریهای فرهنگی از این کانال ورود کند. معمولاً انقلابها طی گذشت زمان در مخاطره یک رجعت و تجدیدنظر طلبی قرار دارند و باز هم باید به این نکته توجه داشته باشیم انقلابهایی که در یک فرصت کوتاه به پیروزی میرسند، احتمال این خطر برایشان به صورت تصاعدی بالا میرود. انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا به دلیل نگاه ضداستعماری، به شدت در معرض این مخاطره بود؛ از یک طرف متکی به جریان حزبگرایی نبود و از طرفی دیگر عملاً پروسه گسترش و پیروزی انقلاب در فرصتی کمتر از یک سال شکل گرفت. گرچه مبانی پیریزی انقلاب سابقهای طولانی داشت، اما وقوع آن و عمومیتر شدنش در فرصت بسیار کوتاهی اتفاق افتاد؛ بنابراین از همان ابتدا این خطر وجود داشت که انقلاب در معرض تجدیدنظرطلبی در ارزشها و آرمانها قرار بگیرد. در این میان دو پدیده حاکم در شکلگیری انقلاب ایران وجود داشت که مانع از آن شد. اول امام خمینی بهعنوان بزرگترین مرجع دینی که با وجود کهولت سن توانست مقتدرانه کنترل انقلاب اسلامی را به دست بگیرد و دوم هشت سال جنگ تحمیلی؛ مجموعه این دو عامل باعث شد انقلاب اسلامی از مسیر مخاطرههای سنگینی که از همه سو آن را تهدید میکرد، مصون بماند. بنابراین امروز پس از ۴۰ سال فراز و فرود انتظار میرود با قوت و شدت بیشتری از نهال در حال رشد انقلاب حفاظت کنیم و این مسئله بیش از پیش در حوزه فرهنگی امکانپذیر است، لذا انتظار میرود در این حوزه نگاهی جدیتر و عمیقتری داشته باشیم تا در سایر حوزهها مشکلات کمتری باشد به خصوص اینکه دولت از ظرفیت بالای منابع انسانی بهخصوص جوانان استفاده کند، زیرا بیشتر آنها قابل اعتماد، اتکا و از همه مهمتر پرانرژی توأم با توان مضاعف درعرصه فرهنگ هستند و میتوانند با انگیزه بالا و روحیه انقلابی در جامعه سهم خوبی داشته باشند.
فراموش نکنیم در ابتدای انقلاب و دفاع مقدس به سرنمیبریم که تعداد انگشتشماری از نیروهای انقلابی در حوزه فرهنگ باشند – و دوباره از سرناچاری و کمبود نیرو همان تعداد را بر سر امور قرار دهیم- امروزه در عرصههای مختلف فرهنگی نیروهای جوان تازه نفس و پرانرژیای داریم که با انگیزه بالا و بدون هیچ چشمداشتی کار میکنند. عملاً دو پدیده مطرح شده فوق باعث شده نسلی در این دو دهه و نیم شکل بگیرد که اکنون در عرصههای مختلف، حضور ـ. حداقل ـ. قابل طرحی دارد، لذا باید میدان را به نیروهای جوان و متعهد بدهند تا در جولانگاه فرهنگی قرار بگیرند و با توجه به روح زمانه و البته فاکتورهای اسلامی، فعالیت داشته باشند هرچند تجارب و پیشکسوتی نیروهای گذشته لازم است تا مشاور آنها باشند، اما تا زمانی که عملکردی از نسل حاضر ندیدیم نمیتوانیم درباره توانمندیهای آنها سخنی بگوییم و تنها برایشان حرف بزنیم.
اصولاً در عملیاتی کردن برنامهها به طور طبیعی، حوزه فرهنگ مقولهای است که بازده خود را به نسبت سایر حوزهها دیرتر، اما عمیقتر نشان میدهد و مثل اقتصاد نیست که با یک مصوبه ظهور و بروز آن سریع یا در یک فرصت کوتاهتر باشد، بلکه نیاز به سرمایهگذاری و زمان دارد. به همین خاطر نباید انتظار داشت با چند همایش و مصوبه روی کاغذ، کار فرهنگی مفید و ماندگاری انجام گیرد. متأسفانه مهمترین نقطه ضعفی که در حوزه فرهنگی میتوان دنبال کرد، سادهسازی و تقلیل مسائل فرهنگی است، بنابراین حوزه فرهنگ را باید در فضای زمان خود با توجه به عناصر اصیل هویتی– اسلامی جستوجو و متناسب با آن کار کرد، چراکه نگاه تقلیدی و کپیبرداری شده از عناصر فرهنگی غیربومی به هیچ وجه اثرگذار نخواهد بود و ماندگاری نخواهد داشت و چه بسا ممکن است نتایج منفی و مخربی هم به همراه داشته باشد.